Translations:Yirmi İkinci Söz/225/fa
بيا به اين دشت پهناور برويم،([1]) در آنجا كوه بلنديست، به قلّهی آن صعود كنيم، تا هر طرف ديده شود. دوربینهايی که همه چیز را بزرگ نشان میدهند، همراه خود برداريم، زیرا در اين سرزمین عجيب، كارهاي عجيبي رخ ميدهد، و در هر لحظه کارهایی صورت میگیرد، که هیچگاه به ذهن ما خطور نمیکند، ببين! اين كوهها، دشتها و شهرها در آنی تغیير ميكنند، البته به گونهیی تغيير میکنند، که میليونها كارِ مرتبط و درهم آميخته با نظم كامل دگرگون ميشوند، مثل اين كه میليونها پارچهی رنگارنگ و در هم آمیخته، در آنِ واحد بافته شوند، آری چنین تحوّلات عجيبي رخ ميدهد. ببين! گلهاي خنداني كه با آنها انس گرفته بوديم، اینک ناپديد شده، و جايشان را گونههاي ديگري گرفتهاند، این دو دسته از لحاظ ماهيت شبيه هم، اما از نظر صورت مخالف هماند. اين كوهها و دشتها نیز گویی صفحاتي هستند، که صدها هزار كتاب مختلف بر آنها نوشته شدهلإ بدون اشتباه و بدون نقص؛ محال است این کارها خود به خود صورت پذیرد.
- ↑ به روي زمين درفصلهاي بهار و تابستان اشاره دارد، زيرا صدها هزار طایفه مختلف از مخلوقات به شكل آميخته ويكجا آفريده شده، و روي صفحه زمين نوشته ميشوند، سپس بدون اشتباه، بدون کوتاهی و در کمال نظم تغيير مييابند، و هزاران سفره رحماني گسترده شده، سپس جمع ميشوند، و از نو، تازه تازه چیده میشوند، و هردرخت حکم يك دست فروش و هر باغ حکم يك دیگ بزرگ را به خود میگیرد.