67.962
düzenleme
("نیز، جزیی از ثمره ایمان به ملائکه و نمونهیی مربوط به نکیر و منکر چنین است:" içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu) |
("یکی از طلاب علوم دینی که صرف و نحو میخوانده از دنیا میرود. در قبر نکیر و منکر از او میپرسند '''«من ربک؟»''' او که گمان میکرده همچنان در مدرسه است براساس علم نحو در پاسخ میگوید: «من، مبتدا و ربک خبر آن است. این مطلب آسانیست، سؤالات سختتری بپرسید.»..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu) |
||
841. satır: | 841. satır: | ||
در عالم خیال وارد گوری شدم که مانند هر کس دیگری باید وارد آن میشدم؛ در حالی که در گور تاریک و سرد که به سلولی انفرادی میماند، تنها و بیکس غرق ناامیدی و وحشت و تنهایی مطلق برخود میلرزیدم، ناگهان دو دوست عزیز از طایفه نکیر و منکر رخ نمودند و به سویم آمدند، و شروع به گفتگو با من کردند. قلبم و قبرم وسعت یافت، نورانی و گرم شد، و دریچههایی به سوی عالم ارواح گشوده شد. از آن چه در عالم خیال میدیدم و قرار بود در آینده واقعاً به سرم آید از جان و دل شاد شدم و شکر گفتم. | در عالم خیال وارد گوری شدم که مانند هر کس دیگری باید وارد آن میشدم؛ در حالی که در گور تاریک و سرد که به سلولی انفرادی میماند، تنها و بیکس غرق ناامیدی و وحشت و تنهایی مطلق برخود میلرزیدم، ناگهان دو دوست عزیز از طایفه نکیر و منکر رخ نمودند و به سویم آمدند، و شروع به گفتگو با من کردند. قلبم و قبرم وسعت یافت، نورانی و گرم شد، و دریچههایی به سوی عالم ارواح گشوده شد. از آن چه در عالم خیال میدیدم و قرار بود در آینده واقعاً به سرم آید از جان و دل شاد شدم و شکر گفتم. | ||
یکی از طلاب علوم دینی که صرف و نحو میخوانده از دنیا میرود. در قبر نکیر و منکر از او میپرسند '''«من ربک؟»''' او که گمان میکرده همچنان در مدرسه است براساس علم نحو در پاسخ میگوید: «من، مبتدا و ربک خبر آن است. این مطلب آسانیست، سؤالات سختتری بپرسید.» به این ترتیب فرشتگان و ارواح حاضر و ولییی را که در آن جا کشف القبور کرده و شاهد ماجرا بوده است به خنده وامی دارد و رحمت الهی نیز متبسم میشود و طلبه ما از عذاب نجات مییابد. مرحوم حافظ علی که از شهدای قهرمان رساله نور است در زندان هنگامی که رساله ثمره را با کمال اشتیاق مینوشت و مطالعه میکرد از دنیا رفت. در قبر به فرشتگانی که مأمور سؤالند مانند جلسه دادگاه با حقایق رساله ثمره جواب میداده است. من و طلاب رساله نور نیز سؤالات آنان را در آینده به شکل حقیقی و در حال حاضر به لحاظ معنایی بر اساس حجتهای قوی و درخشان رساله نور پاسخ داده و انشاءالله آنها را به تصدیق و تحسین و تبریک وا خواهیم داشت. | |||
نمونهی جزیی از این که ایمان به ملائکه مدار سعادت دنیویست: | |||
کودک معصومی که درس از علم فقه گرفته بود به کودک دیگری که در کنارش بود و برای درگذشت برادرش شیون میکرد گفت: '''«گریه نکن، شکر کن... برادر تو همراه فرشتگان به سوی بهشت رفت، در آن جا گشت و گذار میکند و بیش از ما لذت میبرد، مانند فرشتگان بال خواهد زد؛ او حالا میتواند همه جا را ببیند.»''' و به این ترتیب گریه او را به تبسم و شادی تبدیل کرد. | |||
من نیز مانند همان کودکی که میگریست در این زمستان حزین و وضعیت الیمی که دارم خبر بسیار دردناک درگذشت دو نفر را شنیدم. یکی از آنها برادر زادهام مرحوم فؤاد بود که در مکتبهای معتبر و عالی همواره مقام اول را کسب میکرد و به نشر حقایق رساله نور اشتغال داشت؛ دیگری نیز همشیره مرحومهام عالمه خانم بود که به سفر حج رفت و در حین سکرات به طواف مشغول بوده و درگذشت. در مرگ این دو همچون درگذشت مرحوم عبدالرحمن که شرح آن در رساله سالمندان آمده است، گریستم اما در عین حال به نور ایمان و در عالم معنا دیدم که فؤاد بیگناه و آن بانوی صالحه به جای انسانها با فرشتگان دوست شدهاند، و از مهالک و معاصی دنیوی نجات یافتهاند. به جای آن غم و اندوه شدید شادی بزرگی احساس کردم، به آنها، به پدر فؤاد یعنی برادرم عبدالمجید و به خودم تبریک گفتم و شکر خدای ارحم الراحمین را به جا آوردم. این مطلب را به نیت دعای رحمت برای آن دو مرحوم نوشتم و ثبت کردم. | |||
<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr"> | <div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr"> |
düzenleme