İçeriğe atla

On Birinci Şuâ/fa: Revizyonlar arasındaki fark

düzenleme özeti yok
("'''یادآوری:'''" içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu)
Değişiklik özeti yok
 
(Aynı kullanıcının aradaki diğer 51 değişikliği gösterilmiyor)
223. satır: 223. satır:
مادام هیچ سلطنتی نیست که به اطاعت کنندگانش پاداش ندهد و نافرمانان را به مجازات نرساند؛ بی‏تردید سلطنتی سرمدی که در مرتبه ربوبیت مطلق است به منتسبان با ایمان آن سلطنت و کسانی که با طاعات، تسلیم فرامینش هستند پاداش می‏دهد و آنان را که سلطنت با عزت مذکور را با کفر و عصیان انکار می‏کنند به مجازات می‏رساند. نام‏های «رب العالمین» و «سلطان الدیان» می‏گویند پاداش و مجازات فوق متناسب با آن رحمت و جمال، و آن عزت و جلال خواهد بود.
مادام هیچ سلطنتی نیست که به اطاعت کنندگانش پاداش ندهد و نافرمانان را به مجازات نرساند؛ بی‏تردید سلطنتی سرمدی که در مرتبه ربوبیت مطلق است به منتسبان با ایمان آن سلطنت و کسانی که با طاعات، تسلیم فرامینش هستند پاداش می‏دهد و آنان را که سلطنت با عزت مذکور را با کفر و عصیان انکار می‏کنند به مجازات می‏رساند. نام‏های «رب العالمین» و «سلطان الدیان» می‏گویند پاداش و مجازات فوق متناسب با آن رحمت و جمال، و آن عزت و جلال خواهد بود.


با چشم خود به روشنی روز و آشکاری خورشید می‏بینیم که رحمتی عام و شفقت و کرمی محیط، روی زمین را فرا گرفته است؛ برای مثال رحمت مذکور در هر بهار همه درختان و نباتات میوه دار را چون حوریان بهشتی می‏پوشاند و مزین می‏کند و انواع میوه‏ها را در دستانشان قرار می‏دهد و آن‏ها نیز خطاب به ما می‏گویند، بفرمایید بگیرید و بخورید؛ یا توسط حشره‏‏یی زهردار، عسل شیرین و شفابخش را به ما می‏خوراند و به واسطه حشره‏‏یی خزنده، حریر نرم را برای ما مهیا کرده و بر ما می‏پوشاند؛ به همین ترتیب در مُشتی هسته و دانه، برای ما هزاران مَن طعام نگاه داشته و به عنوان احتیاط در این انبارهای کوچک ذخیره نموده است؛
با چشم خود به روشنی روز و آشکاری خورشید می‏بینیم که رحمتی عام و شفقت و کرمی محیط، روی زمین را فرا گرفته است؛ برای مثال رحمت مذکور در هر بهار همه درختان و نباتات میوه دار را چون حوریان بهشتی می‏پوشاند و مزین می‏کند و انواع میوه‏ها را در دستانشان قرار می‏دهد و آن‏ها نیز خطاب به ما می‏گویند، بفرمایید بگیرید و بخورید؛ یا توسط حشره‏‏یی زهردار، عسل شیرین و شفابخش را به ما می‏خوراند و به واسطه حشره‏‏یی خزنده، حریر نرم را برای ما مهیا کرده و بر ما می‏پوشاند؛ به همین ترتیب در مُشتی هسته و دانه، برای ما هزاران مَن طعام نگاه داشته و به عنوان احتیاط در این انبارهای کوچک ذخیره نموده است؛


صاحب رحمت و شفقتی که چنین می‏کند بی‏هیچ تردیدی انسان‏های مؤمن دوست داشتنی و منت پذیر و اهل پرستش را نابود نمی‏سازد، بلکه برای این که آنان را مظهر رحمت‏های درخشان‏تری کند از حیات دنیوی رها می‏سازد. این پاسخی‏ست که نام‏های «رحیم و کریم» به سؤال ما می‏دهند و می‏گویند: «الجَنَّةُ حَق»
صاحب رحمت و شفقتی که چنین می‏کند بی‏هیچ تردیدی انسان‏های مؤمن دوست داشتنی و منت پذیر و اهل پرستش را نابود نمی‏سازد، بلکه برای این که آنان را مظهر رحمت‏های درخشان‏تری کند از حیات دنیوی رها می‏سازد. این پاسخی‏ست که نام‏های «رحیم و کریم» به سؤال ما می‏دهند و می‏گویند: «الجَنَّةُ حَق»
549. satır: 549. satır:
</ref>)
</ref>)


حشر و نشر نوع بشر، هم‏چون آفرینش نفسی واحد برای او آسان است. به اعتبار همین معناست که مردم در برابر مصایب و مقاصد بزرگ '''«الله اکبر، الله اکبر»''' را چون ضرب المثلی به کار می‏برند، تا خود را تسلی دهند و آن را نقطه قوت و استناد خویش قرار دهند.
حشر و نشر نوع بشر، هم‏چون آفرینش نفسی واحد برای او آسان است. به اعتبار همین معناست که مردم در برابر مصایب و مقاصد بزرگ '''«الله اکبر، الله اکبر»''' را چون ضرب المثلی به کار می‏برند، تا خود را تسلی دهند و آن را نقطه قوت و استناد خویش قرار دهند.


آری، همان طور که در کلام نهم گفتیم این کلمه همراه با دو همتایش مغز و خلاصه نماز را که فشرده همه عبادات است تشکیل می‏دهد؛ بنابراین این سه حقیقت بزرگ یعنی '''الله اکبر، الحمدلله و سبحان الله''' که در نماز و تسبیحات تکرار می‏شوند، معنای نماز را تقویت می‏کنند. نیز سه حقیقت بزرگ مذکور به سؤالات ناشی از حیرت و لذت و هیبت که از امور فوق‏العاده عجیب و زیبا و بزرگ نشأت می‏یابد پاسخ می‏دهد؛ سؤالاتی که مدار حیرت و شکر و عظمت و کبریایی‏ست که انسان در کائنات با آن مواجه می‏شود. در بخش پایانی کلام شانزدهم به تفصیل چنین گفته ایم:
آری، همان طور که در کلام نهم گفتیم این کلمه همراه با دو همتایش مغز و خلاصه نماز را که فشرده همه عبادات است تشکیل می‏دهد؛ بنابراین این سه حقیقت بزرگ یعنی '''الله اکبر، الحمدلله و سبحان الله''' که در نماز و تسبیحات تکرار می‏شوند، معنای نماز را تقویت می‏کنند. نیز سه حقیقت بزرگ مذکور به سؤالات ناشی از حیرت و لذت و هیبت که از امور فوق‏العاده عجیب و زیبا و بزرگ نشأت می‏یابد پاسخ می‏دهد؛ سؤالاتی که مدار حیرت و شکر و عظمت و کبریایی‏ست که انسان در کائنات با آن مواجه می‏شود. در بخش پایانی کلام شانزدهم به تفصیل چنین گفته ایم:
569. satır: 569. satır:
همان طور که مسأله نخست این رساله در آغاز، درس مفیدی مربوط به نماز بود، پایان آن نیز بدون این که تأملی کرده باشم و ظاهراً خارج از اختیار من، درس بااهمیتی درباره تسبیحات نماز شد.
همان طور که مسأله نخست این رساله در آغاز، درس مفیدی مربوط به نماز بود، پایان آن نیز بدون این که تأملی کرده باشم و ظاهراً خارج از اختیار من، درس بااهمیتی درباره تسبیحات نماز شد.


'''«اَلحَمدُلله عَلی اَنعامِه».''' (<ref> خداوند را برای نعمت‏هایی که داده است سپاس.</ref>)
'''«اَلحَمدُلله عَلی اَنعامِه».''' (<ref> خداوند را برای نعمت‏هایی که داده است سپاس.</ref>)


سُب۟حَانَكَ لَا عِل۟مَ لَنَٓا اِلَّا مَا عَلَّم۟تَنَٓا اِنَّكَ اَن۟تَ ال۟عَلٖيمُ ال۟حَكٖيمُ(<ref> تو را از هر نقصی تنزیه می‏گوییم، علمی نداریم جز آن چه تو به ما آموختی، تو هر چیز را می‏دانی و هر کاری را با حکمت می‏کنی. (بقره: 32).</ref>)
سُب۟حَانَكَ لَا عِل۟مَ لَنَٓا اِلَّا مَا عَلَّم۟تَنَٓا اِنَّكَ اَن۟تَ ال۟عَلٖيمُ ال۟حَكٖيمُ(<ref> تو را از هر نقصی تنزیه می‏گوییم، علمی نداریم جز آن چه تو به ما آموختی، تو هر چیز را می‏دانی و هر کاری را با حکمت می‏کنی. (بقره: 32).</ref>)
924. satır: 924. satır:
'''یادآوری:'''
'''یادآوری:'''


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
هر آیه معانی متعددی دارد. نیز هر معنایی، کلی‏ست و ممکن است در هر دوره‏‏یی افرادی را شامل شود. در این بحث صرفاً معنای اشاری آیات که متوجه دوره کنونی ماست مد نظر است. در برابر معنای کلی آیه، عصر و زمانه ما یکی از افراد آن به شمار می‏رود، لیکن به سبب خصوصیاتی که کسب کرده است موجب می‏شود که آیه به تاریخ آن حادثه بنگرد. من چهار سال است که نه می‏دانم این جنگ چه وقایع یا چه نتایجی داشته و نه پرسیده‏ام که صلح شده است یا نه؛ لذا هیچ گاه به این سوره قدسی از آن نظر مراجعه نکردم تا بدانم چه قدر به زمانه ما و به این جنگ اشاره دارد؛ و گرنه در بخش‏های مختلف رساله نور مخصوصاً در رسائل ثمانیه بیان و اثبات گردیده است که این خزانه چه اسرار فراوان دیگری دارد. بحث را در این جا کوتاه می‏کنم و خواننده را به همان جا ارجاع می‏دهم.
Her bir âyetin müteaddid manaları vardır. Hem her bir mana küllîdir. Her asırda efradı bulunur. Bahsimizde bu asrımıza bakan yalnız mana-yı işarî tabakasıdır. Hem o küllî manada, asrımız bir ferttir. Fakat hususiyet kesbetmiş ki ona tarihiyle bakar. Ben dört senedir, bu harbin ne safahatını ve ne de neticelerini ve ne de sulh olmuş olmamış bilmediğimden ve sormadığımdan, bu kudsî surenin daha ne kadar bu asra ve bu harbe işareti var, diye daha onun kapısını çalmadım. Yoksa bu hazinede daha çok esrar var olduğu, Risale-i Nur’un eczalarında hususan Rumuzat-ı Semaniye Risalelerinde beyan ve ispat edildiğinden onlara havale edip kısa kesiyorum.
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
'''پاسخ سؤالی که ممکن است به ذهن خطور کند:'''
'''Hatıra gelebilen bir sualin cevabıdır'''
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
در این لمعه اعجازیه، به مناسبتی بسیار ظریف و لطیف و به سبب رمز و اشاره است که در مِن۟ شَرِّ مَا خَلَقَ ابتدای آیه هم مِن۟ و هم شَرِّ را در محاسبه آورده‏ایم، و در وَمِن۟ شَرِّ حَاسِدٍ اِذَا حَسَدَ پایانی فقط شَرِّ را حساب نموده و وَمِن۟ را نادیده گرفته‏ایم، نیز در وَمِن۟ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِى ال۟عُقَدِ هر دوی آن‏ها را به حساب نیاورده‏ایم، زیرا در مخلوقات جز شر، خیرهایی هم هست و همه شرها متوجه هرکسی نمی‏شود. «من» که تبعیضیه است و معنای «بعضی» را می‏دهد و «شر» به صورت رمز، وارد این مطلب شده است، اما فقط حسود حسد می‏ورزد، و کاملاً شرّ می‏شود و لزومی به مفهوم «بعضی» نیست. در رمـز اَلنَّفَّاثَاتِ فِى ال۟عُقَدِ که گفتیم شامل دیپلمات‏های ساحری می‏شود که برای منافع‏شان آتش به کره زمین می‏دمند که هرچه می‏کنند برای تخریب و نابودی‏ست، لذا لزومی به واژه «شرّ» نمی‏ماند، زیرا همه کارهایشان «شرّ» است.
Bu lem’a-i i’caziyede, baştaki مِن۟ شَرِّ مَا خَلَقَ da hem مِن۟ hem شَرِّ kelimeleri hesaba girmesi ve âhirde وَمِن۟ شَرِّ حَاسِدٍ اِذَا حَسَدَ yalnız شَرِّ kelimesi girmesi وَمِن۟ girmemesi ve وَمِن۟ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِى ال۟عُقَدِ ikisi de hesap edilmemesi gayet ince ve latîf bir münasebete îma ve remiz içindir. Çünkü halklarda, şerden başka hayırlar da var. Hem bütün şer herkese gelmez. Buna remzen, bazıyeti ifade eden مِن۟ ve شَرِّ girmişler. Hâsid, hased ettiği zaman bütün şerdir, bazıyete lüzum yoktur. Ve اَلنَّفَّاثَاتِ فِى ال۟عُقَدِ remziyle, kendi menfaatleri için küre-i arza ateş atan üfleyicilerin ve sihirbaz o diplomatların tahribata ait bütün işleri ayn-ı şerdir, diye daha شَرِّ kelimesine lüzum kalmadı.
</div>




<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
'''حاشیه‏‏یی بر یک نکته اعجازی این سوره'''
'''Bu Sureye Ait Bir Nükte-i İ’caziyenin Hâşiyesidir'''
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
هم چنان که این سوره با چهار جمله از پنج جمله خود با معنای اشاری چهار انقلاب و توفان بزرگ شرارت انگیز عصر ما را در نظر دارد، با چهار مرتبه تکرار مِن۟ شَرِّ (تشدید حساب نمی‏شود) در واقع با چهار معنای اشاری و در مقام جفر، به وحشتناک‏ترین فتنه عالم اسلام یعنی حمله چنگیز و هلاکو و عصر فروپاشی دولت عباسی نظر دارد و بر آن تأکید می‏کند.
Nasıl bu sure, beş cümlesinden dört cümlesi ile bu asrımızın dört büyük şerli inkılablarına ve fırtınalarına mana-yı işarî ile bakar; aynen öyle de dört defa tekraren مِن۟ شَرِّ –şedde sayılmaz– kelimesiyle âlem-i İslâm’ca en dehşetli olan Cengiz ve Hülâgu fitnesinin ve Abbasî Devleti’nin inkıraz zamanının asrına, dört defa mana-yı işarî ile ve makam-ı cifrî ile bakar ve parmak basar.
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
آری، شَرِّ بدون تشدید معادل 500 است و مِن۟ 90؛ بسیاری از آیات ناظر بر آینده در واقع هم به دوره‏های گذشته و هم زمانه فعلی ما نظر دارند. امام علی و غوث اعظم (قَدَّسَ الله سِرَّه) نیز که از آینده خبر داده‏اند؛ به همین ترتیب با توجه به دوره‏های گذشـته و زمـانه و دوره فعلی ما خبـر داده‏انـد.
Evet –şeddesiz– شَرِّ beş yüz (500) eder; مِن۟ doksandır (90). İstikbale bakan çok âyetler hem bu asrımıza hem o asırlara işaret etmeleri cihetinde, istikbalden haber veren İmam-ı Ali (ra) ve Gavs-ı A’zam (ks) dahi aynen hem bu asrımıza hem o asra bakıp haber vermişler.
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
غاسـق در غَاسِقٍ اِذَا وَقَبَ معادل 1161 و اِذَا وَقَبَ 810 است؛ لذا این آیه به شرارت‏های مهم مادی و معنوی آن روزگاران اشاره دارد نه زمانه فعلی. جمع این دو رقم 1971 میلادی می‏شود و خبر از شرّی وحشتناک در آن تاریخ می‏دهد. اگر سی سال بعد محصول بذرهای فعلی اصلاح نشود، بی‏شک باید منتظر سیلی‏های دهشت انگیزی بود.
غَاسِقٍ اِذَا وَقَبَ kelimeleri bu zamana değil belki غَاسِقٍ bin yüz altmış bir (1161) ve اِذَا وَقَبَ sekiz yüz on (810) ederek, o zamanlarda ehemmiyetli maddî manevî şerlere işaret eder. Eğer beraber olsa miladî bin dokuz yüz yetmiş bir (1971) olur. O tarihte dehşetli bir şerden haber verir. Yirmi sene sonra, şimdiki tohumların mahsulü ıslah olmazsa elbette tokatları dehşetli olacak.
</div>




<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
'''لاحقه‏‏یی بر حاشیه مسأله یازدهم'''
'''On Birinci Mesele’nin Hâşiyesinin Bir Lâhikasıdır'''
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
بِس۟مِ اللّٰهِ الرَّح۟مٰنِ الرَّحٖيمِ
بِس۟مِ اللّٰهِ الرَّح۟مٰنِ الرَّحٖيمِ
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
حساب (ابجدی) عبارات پایانی آیت الکرسی به ترتیب زیر است:
Âyetü’l-Kürsî’nin tetimmesi olan
1928 veya 1929                    1350
لَٓا اِك۟رَاهَ فِى {الدّٖينِ قَد۟ تَبَيَّنَ الرُّش۟دُ} مِنَ ال۟غَىِّ {فَمَن۟ يَك۟فُر۟ بِالطَّاغُوتِ}
1347                            946 (Risale-i Nur ismine muvafık)
{وَيُؤ۟مِن۟ بِاللّٰهِ فَقَدِ اس۟تَم۟سَكَ} {بِال۟عُر۟وَةِ ال۟وُث۟قٰى} لَا ان۟فِصَامَ لَهَا وَاللّٰهُ
1372          eğer beraber olsa 1012;
-şeddesiz- eğer beraber olmazsa 945 -bir şedde sayılmaz-
سَمٖيعٌ عَلٖيمٌ ۝ {اَللّٰهُ}{وَلِىُّ الَّذٖينَ اٰمَنُوا} يُخ۟رِجُهُم۟ مِنَ {الظُّلُمَاتِ}
1417
اِلَى النُّورِ وَالَّذٖينَ كَفَـرُٓوا اَو۟لِيَٓاؤُهُمُ {الطَّاغُوتُ}
1338 -şedde sayılmaz-
{يُخ۟رِجُونَهُم۟ مِنَ النُّورِ اِلَى} الظُّلُمَاتِ
1295 -şedde sayılır-
{اُولٰٓئِكَ اَص۟حَابُ النَّارِ هُم۟ فٖيهَا خَالِدُونَ}
de Risaletü’n-Nur’un hem iki kere ismine hem suret-i mücahedesine hem tahakkukuna ve telif ve tekemmül zamanına tam tamına tevafukuyla beraber ehl-i küfrün bin iki yüz doksan üç (1293) harbiyle âlem-i İslâm’ın nurunu söndürmeye çalışması tarihine ve Birinci Harb-i Umumî’den istifade ile bin üç yüz otuz sekizde (1338) bilfiil nurdan zulümata atmak için yapılan dehşetli muahedeler tarihine tam tamına tevafuku ve içinde mükerreren nur ve zulümat karşılaştırılması ve bu mücahede-i maneviyede Kur’an’ın nurundan gelen bir nur, ehl-i imana bir nokta-i istinad olacağını mana-yı işarî ile haber veriyor, diye kalbime ihtar edildi. Ben de mecbur oldum, yazdım. Sonra baktım ki manasının münasebeti bu asrımıza o kadar kuvvetlidir ki hiç tevafuk emaresi olmasa da yine bu âyetler her asra baktığı gibi mana-yı işarî ile bizimle de konuşuyor, kanaatim geldi. Evet,
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
لَٓا اِك۟رَاهَ فِى {الدّٖينِ قَد۟ تَبَيَّنَ الرُّش۟دُ} مِنَ ال۟غَىِّ (<ref>اجبار و اکراهی در (قبول) دین نیست. چرا که هدایت و کمال از گمراهی و ضلال مشخص شده است. (بقره: 256)</ref>) 1350.
'''Evvela:''' Başta لَٓا اِك۟رَاهَ فِى الدّٖينِ قَد۟ تَبَيَّنَ الرُّش۟دُ cümlesi, makam-ı cifrî ve ebcedî ile bin üç yüz elli (1350) tarihine parmak basar ve mana-yı işarî ile der: Gerçi o tarihte, dini dünyadan tefrik ile dinde ikraha ve icbara ve mücahede-i diniyeye ve din için silahla cihada muarız olan hürriyet-i vicdan, hükûmetlerde bir kanun-u esasî, bir düstur-u siyasî oluyor ve hükûmet laik cumhuriyete döner. Fakat ona mukabil manevî bir cihad-ı dinî, iman-ı tahkikî kılıncıyla olacak. Çünkü dindeki rüşd ü irşad ve hak ve hakikati gözlere gösterecek derecede kuvvetli bürhanları izhar edip tebyin ve tebeyyün eden bir nur Kur’an’dan çıkacak, diye haber verip bir lem’a-i i’caz gösterir.
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
{فَمَن۟ يَك۟فُر۟ بِالطَّاغُوتِ}(<ref>بنابراین کسی که از طاغوت (شیطان و بتها و معبودهای پوشالی و هر موجودی که بر عقل بشورد و آن را از حق منصرف کند) نافرمانی کند. (بقره:256)</ref>)  –1929 یا 1928.
Hem tâ خَالِدُونَ kelimesine kadar Risale-i Nur’daki bütün muvazenelerin aslı, menbaı olarak aynen o muvazeneler gibi mükerreren nur ve zulümat ve iman ve karanlıkları karşılaştırmasıyla gizli bir emaredir ki o tarihte bulunan cihad-ı manevî mübarezesinde büyük bir kahraman; Nur namında Risale-i Nur’dur ki dinde bulunan yüzer tılsımları keşfeden onun manevî elmas kılıncı, maddî kılınçlara ihtiyaç bırakmıyor.
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
وَيُؤ۟مِن۟ بِاللّٰهِ فَقَدِ اس۟تَم۟سَكَ (<ref>و</ref>) – 946، مطابق نام رساله نور.
Evet, hadsiz şükürler olsun ki yirmi senedir Risale-i Nur bu ihbar-ı gaybı ve lem’a-i i’cazı bilfiil göstermiştir. Ve bu sırr-ı azîm içindir ki Risale-i Nur şakirdleri dünya siyasetine ve cereyanlarına ve maddî mücadelelerine karışmıyorlar ve ehemmiyet vermiyorlar ve tenezzül etmiyorlar ve hakiki şakirdleri en dehşetli bir hasmına ve hakaretli tecavüzüne karşı ona der:
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
بِال۟عُر۟وَةِ ال۟وُث۟قٰى(<ref>و به خدا ایمان بیاورد، به محکم‏ترین دستاویز در آویخته است. (بقره:256)</ref>) 1347.
“Ey bedbaht! Ben seni idam-ı ebedîden kurtarmaya ve fâni hayvaniyetin en süflî ve elîm derecesinden bir bâki insaniyet saadetine çıkarmaya çalışıyorum. Sen benim ölümüme ve idamıma çalışıyorsun. Senin bu dünyada lezzetin pek az, pek kısa ve âhirette ceza ve belaların pek çok ve pek uzundur. Ve benim ölümüm bir terhistir. Haydi def’ol; senin ile uğraşmam, ne yaparsan yap!” der. O zalim düşmanına hiddet değil belki acıyor, şefkat ediyor, keşke kurtulsa idi diyerek ıslahına çalışır.
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
{وَيُؤ۟مِن۟ بِاللّٰهِ فَقَدِ اس۟تَم۟سَكَ} {بِال۟عُر۟وَةِ ال۟وُث۟قٰى} لَا ان۟فِصَامَ لَهَا وَاللّٰ (<ref>اصلاً گسستن ندارد و خداوند شنوا و دانا است. ( و سخنان پنهان و آشکار مردمان را می‏شنود و از کردار کوچک و بزرگ همگان آگاهی دارد). خداوند متولّی و عهده‏دار (امور) کسانی است که ایمان آورده‏اند. (بقره:256)</ref>) – اگر باهم خوانده شود 1012، درغیر این صورت 945 (یکی از تشدیدها محاسبه نمی‏شود).
'''Sâniyen:'''
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
يُخ۟رِجُهُم۟ مِنَ (الظُّلُمَاتِ) اِلَى النُّورِ(<ref>ایشان را از تاریکیهای (زمخت گمراهی شکِ و حیرت) بیرون می‏آورد و به‏سوی نور (حق و اطمینان) رهنمون می‏شود. (بقره:257)</ref>) 1372 (بدون تشدید).
{ وَيُؤ۟مِن۟ بِاللّٰهِ فَقَدِ اس۟تَم۟سَكَ }{ بِال۟عُر۟وَةِ ال۟وُث۟قٰى }
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
وَالَّذٖينَ كَفَـرُٓوا اَو۟لِيَٓاؤُهُمُ {الطَّاغُوتُ} اِلَى النُّورِ (<ref>و (امّا) کسانی که کفر ورزیده اند، طاغوت (شیاطین و داعیان شرّ و ضلال) متولّی و سرپرست ایشانند. (بقره:257)</ref>) 1417.
Bu iki kudsî cümleler, kuvvetli münasebet-i maneviye ile beraber makam-ı cifrî ve ebcedî hesabıyla birincisi Risaletü’n-Nur’un ismine, ikincisi onun tahakkukuna ve tekemmülüne ve parlak fütuhatına manen ve cifren tam tamına tetabukları bir emaredir ki Risaletü’n-Nur bu asırda, bu tarihte bir “urvetü’l-vüska”dır. Yani çok muhkem, kopmaz bir zincir ve bir “hablullah”tır. Ona elini atan yapışan necat bulur, diye mana-yı remziyle haber verir.
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
{يُخ۟رِجُونَهُم۟ مِنَ النُّورِ اِلَى} الظُّلُمَاتِ (<ref>آنان را از نور(ایمان و فطرت پاک) بیرون آورده به‏سوی تاریکیهای (زمخت کفر و فساد) می‏کشانند. (بقره:257)</ref>) 1338 (تشدید محاسبه نمی‏شود).
'''Sâlisen:''' اَللّٰهُ وَلِىُّ الَّذٖينَ اٰمَنُوا cümlesi hem mana hem cifir ile Risaletü’n-Nur’a bir remzi var. Şöyle ki:
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
اُولٰٓئِكَ اَص۟حَابُ النَّارِ هُم۟ فٖيهَا خَالِدُونَ (<ref>آنان دوزخیانند و در آنجا جاودانه می‏مانند. (بقره:257)</ref>) 1295 (با محاسبه تشدید).
'''Hâşiye:''' Bu nüktenin bâki kısmı şimdilik yazdırılmadığının sebebi, bir derece dünyaya, siyasete temasıdır. Biz de bakmaktan memnûuz. Evet اِنَّ ال۟اِن۟سَانَ لَيَط۟غٰى bu tağuta bakar ve baktırır.
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
بر قلبم الهام شد که درآیات فوق علاوه بر این که نام رساله نور دوبار ذکر می‏شود، به صورت مجاهده و تحقّق و تألیف و زمان تکامل آن تطابق کاملی وجود دارد. جز آن، بر کوشش کافران اشاره می‏شود که با جنگ 1293 می‏خواستند نور عالم اسلام را خاموش کنند؛ هم چنین با زمان معاهدات وحشتناکی که به واسطه جنگ اول (1338) تنظیم شد و عملاً درصدد انتقال از نور به ظلمات بودند کاملاً مطابق است؛ آیات مزبور همین طور با ذکرمواجهه مکرر نور و ظلمات، دراین مجاهدت معنوی با معنای اشاری، از نوری یاد می‏کند که برخاسته از نور قرآن است و نقطه اتکای اهل ایمان خواهد شد.
'''Said Nursî'''
</div>


من هم مجبور شدم بنویسم، سپس دیدم مناسبت معنای آیات مذکور با اوضاع زمانه ما آن قدر زیاد است که حتی اگر هیچ نشانه تناسبی وجود نداشته باشد، چون مربوط به همه زمان‏هاست قطعاً با زبان اشاری با ما نیز گفتگو می‏کند.


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
آری، اولاً جمله لَٓا اِك۟رَاهَ فِى الدّٖينِ قَد۟ تَبَيَّنَ الرُّش۟دُ (<ref> اجبار و اکراهی در (قبول) دین نیست. چرا که هدایت و کمال از گمراهی و ضلال مشخص شده است. (بقره: 256).</ref>) براساس حساب ابجد و جفر بر تاریخ 1350 انگشت می‏نهد و با معنای اشاری می‏گوید: هر چند در آن تاریخ در پی جدایی دین از دنیا، آزادی وجدان – که با اکراه و اجبار در دین و مجاهده‏ی دینی و جهاد با سلاح برای دین مخالف است – به‏عنوان قانون اساسی حکومت‏ها، و به‏عنوان یک اصل سیاسی مورد قبول واقع شده و حکومت به جمهوری لائیک تبدیل خواهد شد. امّا به‏جای آن یک جهاد دینی معنوی با شمشیر ایمان تحقیقی صورت خواهد گرفت. آری، عبارت فوق با نشان دادن لمعه‏‏یی از اعجاز، خبر می‏دهد که نوری برخاسته از قرآن رشد و ارشاد و حق و حقیقت دین را با براهین محکم در مقابل دیدگان ظاهر می‏کند و آن را شرح و توضیح می‏دهد.
'''Risale-i Nur kahramanı Hüsrev’in “Meyve’nin On Birinci Mesele’si” münasebetiyle yazdığı mektubun bir parçasıdır.'''
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
آیات فوق تا کلمه «خالدون» نشانه پنهانی‏ست که با مواجهه مکرر نور و ظلمات، و ایمان و تاریکی‏ها - که منبع و اصل همه موازنه‏های رساله نور است - به مبارزه و جهاد معنوی در تاریخ مذکور و قهرمان بزرگ آن یعنی «رساله نور» اشاره دارد؛ رساله‏‏یی که صدها طلسم دینی را می‏گشاید و شمشیر الماس آن نیازی به شمشیرهای مادی دیگر باقی نمی‏گذارد.
بِاس۟مِهٖ سُب۟حَانَهُ وَ اِن۟ مِن۟ شَى۟ءٍ اِلَّا يُسَبِّحُ بِحَم۟دِهٖ
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
آری، بی‏نهایت سپاس که بیست سال است رساله نور بالفعل نمایانگر این اخبار غیبی و لمعه اعجازی بوده است، و به دلیل همین سرّ اعظم است که شاگردان رساله نور در سیاست دنیا و جریاناتش و مجادلات مادی آن دخالتی ندارند و برایش اهمیتی قائل نیستند و مرتبه خود را تا آن حد تنزل نمی‏دهند. نیز شاگردان حقیقی رساله نور به بدترین دشمن خود و در مقابل تجاوزات تحقیرآمیزش می‏گویند:
اَلسَّلَامُ عَلَي۟كُم۟ وَ رَح۟مَةُ اللّٰهِ وَ بَرَكَاتُهُ
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
«ای بیچاره! ما سعی می‏کنیم تو را از نابودی همیشگی برهانیم و از پایین‏ترین و دردناک‏ترین درجه حیوانیت فانی به سعادت باقی انسانیت انتقال دهیم،‏اما تو برای نابودی و از بین بردن ما تلاش می‏کنی، لذات تو در این دنیا بسیار ناچیز، کوتاه و مجازاتت در آخرت بسیار زیاد و طولانی‏ست. مرگ ما آزاد شدن است، برو! ما خود را با تو مشغول نمی‏کنیم، هر چه می‏خواهی بکن!»
'''Çok mübarek, çok kıymettar, çok sevgili üstadımız efendimiz!'''
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
شاگردان رساله نور از دشمن ظالم عصبانی نیستند، برای او دل می‏سوزانند و به او محبت می‏کنند و با امید نجات او برای اصلاحش تلاش می‏کنند.
Millet ve memleket için çok büyük güzellikleri ihtiva eden “Meyve” dokuz meselesiyle dehşetli bir zamanda, müthiş âsiler içinde, en büyük düşmanlar arasında, hayret-feza bir surette şakirdlerine necat vermeye vesile olmakla kalmamış, Onuncu ve On Birinci Meseleleri ile hususuyla Nur’un şakirdlerini hakikat yollarında alkışlamış. Ve gidecekleri hakiki mekânları olan kabirdeki ahvallerinden ve herkesi titreten ve bilhassa ehl-i gaflet için çok korkunç, çok elemli, çok acıklı bir menzil olan toprak altında göreceği ve konuşacağı melâikelerle konuşmayı ve refakati sevdirerek bu mekâna daha çok ünsiyet izhar etmekle bu korkulu ilk menzil hakkındaki fevka’l-had korkularımızı ta’dil etmiş, nefes aldırmış. Hususuyla o âlemin nurani hayatını benim gibi göremeyenlerin ellerinde şuâatı, yüz binlerle senelik mesafelere uzanan bir elektrik lambası hükmüne geçmiş. Hem de daima koklanılacak numunelik bir çiçek bahçesi olmuştur.
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
'''ثانیاً،'''
Evet, biz sevgili üstadımıza arz ediyoruz ki her gün dersini hocasına okuyan bir talebe gibi Nur’dan aldığımız feyizlerimizi, her vakit için sevgili üstadımıza arz edelim. Fakat sevgili üstadımız şimdilik konuşmalarını tatil buyurdular.
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
با دقت به دو عبارت قدسی:
Ey aziz üstadım! Risale-i Nur’un hakikati ve Meyve’nin güzelliği ve çiçeğinin feyzi, beni minnettarane bir parça memleketim namına konuşturmuş ve benim gibi konuşan çok kalplere hayat vermiş. Şimdi muhitimizde Risale-i Nur’a karşı atılan adımlar ve uzatılan eller, Meyve’nin On Birinci çiçeği ile daha çok metanet kesbetmiş, inkişaf etmiş, faaliyete başlamıştır.
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
وَيُؤ۟مِن۟ بِاللّٰهِ فَقَدِ اس۟تَم۟سَكَ(<ref>و</ref>) بِال۟عُر۟وَةِ ال۟وُث۟قٰى(<ref>و به خدا ایمان بیاورد، به محکم‏ترین دستاویز در آویخته است. (بقره: 256).</ref>)
Çok hakir talebeniz
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
می‏بینیم که با مناسبت معنوی قوی و براساس حساب ابجد و جفر، اولی بر نام رساله نور و دومی بر تحقق و تکامل و فتوحات درخشان آن به طور کامل مطابقت دارد؛ و با معنایی رمزی خبر می‏دهد که رساله نور در زمانه فعلی و در حال حاضر یک ﭿﰑﰒﭾ است، یعنی ریسمان و حبل الهی بسیارمحکم است و کسی که دست در آن آویزد و بدان متوسل شود نجات می‏یابد.
'''Hüsrev'''
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
ثالثاً، عبارت اَللّٰهُ وَلِىُّ الَّذٖينَ اٰمَنُوا(<ref>خداوند متولّی و عهده‏دار (امور) کسانی است که ایمان آورده‏اند. (بقره: 257).</ref>) به لحاظ معنا و براساس حساب جفر اشاره‏‏یی رمزی به رساله نور دارد، به این شکل...
'''Isparta’daki umum Risale-i Nur talebeleri namına ramazan tebriği münasebetiyle yazılmış ve on üç fıkra ile ta’dil edilmiş bir mektuptur.'''
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
(در این مقام پرده فرو آمد و به ادامه نگارش اجازه داده نشد، پس به زمان دیگری موکول می‏شود.)(<ref>دلیل این که اجازه داده نشد قسم باقی این نکته در این لحظه نوشته شود، ارتباطی است که تا حدودی با دنیا و سیاست داشت، ما از نگاه به این عرصه منع شده‏ایم. آری، «اِنَّ الانسَانَ لَیَطغی» ناظر به این طاغوت است و به آن توجه می‏دهد.</ref>)
بِاس۟مِهٖ سُب۟حَانَهُ وَ اِن۟ مِن۟ شَى۟ءٍ اِلَّا يُسَبِّحُ بِحَم۟دِهٖ
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
اِنَّ ال۟اِن۟سَانَ لَيَط۟غٰى
Ey âlem-i İslâm’ın dünya ve âhirette selâmeti için Kur’an’ın feyziyle ve Risale-i Nur’un hakikatiyle ve sadık şakirdlerin himmetiyle mübarek gözlerinden yaş yerine kan akıtan;
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
'''سعید نورسی'''
Ve ey fitne-i âhir zamanın şu dağdağalı ve fırtınalı zamanında Hazret-i Eyyüb aleyhisselâmdan ziyade hastalıklara, dertlere giriftar olan;
 
</div>
 
'''بخشی از نامه خسرو، قهرمان رساله نور که درباره مسأله یازدهم «ثمره» نوشته است:'''
 
بِاسمِهِ سُبحَانَهُ؛ وَ اِن مِن شَیَ ءٍ اِلاً یُسَبِّحُ بِحَمدِهِ
 
اَلسَّلاَمُ عَلَیکُم وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ
 
'''استاد و سرور بسیار ارزشمند، محبوب و عزیزمان!'''


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
«ثمره» که با نُه مسأله‏اش حاوی مطالب مفیدی برای مملکت و ملت است، در زمانه‏‏یی شگفت، و در میان عاصیان سرمست و دشمنانی خطرناک، به شکلی حیرت افزا به نجات شاگردانش اکتفا نکرده، بلکه با مسأله‏های دهم و یازدهمش مخصوصاً طلبه‏های رساله نور را در طی طریق حق تشویق می‏کند و از احوال قبر – مکانی که حقیقتاً عازمش هستند و یادش لرزه بر اندام هرکس می‏اندازد و به ویژه برای اهل غفلت منزلی بسیار ترسناک و دردآور و عذاب دهنده در زیر خاک است - آگاه می‏نماید و موجب می‏شود فرشتگانی را که قرار است ببینند و با آن‏ها گفتگو کنند دوست بدارند؛ و با آن مکان بیش‏تر مأنوس شوند. نیز وحشت فوق‏العاده درباره قبر را که نخستین منزل ترسناک انسان پس از مردن است تعدیل می‏کند و باعث می‏شود انسان نفس راحتی بکشد. به ویژه این رساله برای کسانی مانند من که آن عالم نورانی را ندیده‏اند در حکم چراغ درخشانی‏ست که شعاع‏های آن فاصله‏های هزاران ساله را روشن می‏کند. این رساله چون بوستانی نمونه و پُر گل است که همواره باید آن را بوئید.
Ve Kur’an’ın nuruyla ve Risale-i Nur’un bürhanlarıyla ve şakirdlerin gayretiyle âlem-i İslâm’ın maddî ve manevî hastalıklarını Hekîm-i Lokman gibi tedaviye çalışan;
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
آری، ما به استاد محبوبمان عرض می‏کنیم هم‏چون طلبه‏‏یی که هر روز در برابر استاد درس پس می‏دهد، فیوضاتی را که از رساله نور کسب می‏کنیم همواره خدمت استاد عزیزمان عرضه می‏داریم، لیکن استاد محبوب ما فعلاً بیانات خویش را به‏حال تعطیل در آورده‏اند.
Ve ey mübarek ellerinde mevcud olan Nur parçalarının hak ve hakikat olduğunu Kur’an’ın otuz üç âyetiyle ve keramet-i Aleviye ve Gavsiye ile ispat eden;
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
استاد عزیزم!
Ve ey kendisi hasta ve ihtiyar ve zayıf ve gayet acınacak bir halde olduğuna göre herkesten ziyade âlem-i İslâm’a can feda eder derecesinde acıyarak kendine fenalık etmek isteyenlere Kur’an’ın hakikatiyle ve Risale-i Nur’un hüccetleriyle, Nur talebelerinin sadakatleriyle hayırlı dualar ve iyilik etmek ile karşılayan;
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
حقیقت رساله نور و زیبایی‏های مجموعه «ثمره» و فیضی که از گل‏هایش نصیب ما می‏شود مرا واداشته است، که به عنوان فردی از افراد جامعه سخن بگویم، و به قلب بسیاری از کسانی که چون من سخن می‏گویند حیات بخشیده است. حال، گام‏هایی که در محیط فعلی به سوی رساله نور برداشته می‏شود و دستانی که به سویش دراز می‏شوند، با یازدهمین گل رساله ثمره، متانت بیش‏تری کسب کرده، بروز یافته و به فعالیت می‏پردازند.
Ve yazdığı mühim eserlerinden Âyetü’l-Kübra’nın tabıyla kendi zatına ve talebelerine gelen musibette hapishanelere düşen;
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
طلبه بسیار حقیرتان
Ve o zindanları Kur’an’ın irşadıyla ve Risale-i Nur’un dersiyle ve şakirdlerin iştiyakı ile bir medrese-i Yusufiyeye çeviren ve bir dershane yapan;
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
'''خسرو'''
Ve içimizde bulunan cahil olanların hepsini Kur’an’ı o dershanede hatmettirerek çıkaran;
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
'''مطلب زیر مکتوبی‏ست که به مناسبت تبریک ماه رمضان، به نام همه طلبه‏های رساله نور در اسپارتا نوشته و در سیزده بند تنظیم شده است.'''
Ve o musibette Kur’an’ın kuvve-i kudsiyesiyle ve Risale-i Nur’un tesellisiyle ve kardeşlerin tahammülleriyle ihtiyar ve zayıf olduğu halde bütün ağırlıklarımızı ve yüklerimizi üzerine alan;
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
بِاسمِهِ سُبحَانَهُ، و اِن مِن شَی ءٍ اِلاَّ یُسِّبحُ بِحَمدِهِ
Ve yazdığı Meyve ve Müdafaaname risaleleriyle Kur’an-ı Mu’cizü’l-Beyan’ın i’cazıyla ve Risale-i Nur’un kuvvetli bürhanlarıyla ve şakirdlerin ihlası ile izn-i İlahî ile o zindan kapılarını açtırıp beraet kazandıran;
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
حضرت استاد و سرور گرامی!
Ve o günde bize ve âlem-i İslâm’a bayram yaptıran;
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
ای که برای سلامت جهان اسلام در دنیا و آخرت، به واسطه فیض قرآن و حقیقت رساله نور و همت شاگردان صادق، با چشمان مبارک خویش به جای اشک خون می‏گریید؛
Ve hakikaten Risale-i Nurları “Nurun alâ nur” olduğunu ispat ederek kıyamete kadar serbest okunup ve yazılmasına hak kazandıran;
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
و در بحبوحه پردغدغه و توفانی فتنه آخر زمان بیش از حضرت ایوب گرفتار بیماری‏ها و دردهایید
Ve âlem-i İslâm’ın Kur’an-ı Azîmüşşan’ın gıda-i kudsîsiyle ve Nur’un uhrevî taamıyla ve şakirdlerinin iştihasıyla ekmek, su ve hava gibi bu Nurlara pek çok ihtiyacı olduğunu ve bu Nurları okuyup yazanlardan binler kişi imanla kabre girdiğini ispat eden;
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
و به نور قرآن و براهین رساله نور و تلاش شاگردان، امراض مادی و معنوی عالم اسلام را مانند لقمان حکیم مداوا می‏کنید
Ve kendisine mensup talebelerini hiçbir yerde mağlup ve mahcup etmeyen;
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
و ای کسی که با کرامات عَلَویه و غوثیه و به موجب سی و سه آیه از آیات قرآن ثابت کردید که اجزای نوری که در دستان مبارک خود دارید حق و حقیقت است؛
Ve elyevm Kur’an’ın semavî dersleriyle ve Risale-i Nur’un esasatıyla ve şakirdlerinin zekâvetleriyle ve Meyve’nin Onuncu ve On Birinci Mesele ve çiçekleriyle firak ateşiyle gece gündüz yanan kalplerimizi âb-ı hayat ve şarab-ı kevser gibi o mübarek “Mesele” ve “Çiçekler” ile kalplerimizin ateşini söndürüp sürur ve feraha sevk eden;
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
و ای کسی که با حال سالمندی و زار و نحیف و ضعیف و ترحم انگیز خود بیش از هرکس دیگری تا حد فدا کردن جان خویش نگران جهان اسلام هستید و برای کسانی که درصدد آزارتان هستند، با حقیقت قرآن و براهین رساله نور و صداقت و راستی طلبه‏های نور دعای خیر می‏کنید و پاسخ‏شان را به نیکی می‏دهید؛
Ve ey âlemin (Kur’an-ı Azîmüşşan’ın kat’î vaadiyle ve tehdidi ile ve Risale-i Nur’un keşf-i kat’îsiyle ve merhum şakirdlerinin müşahedesiyle ve onlardaki keşfe’l-kubur sahiplerinin görmesiyle) en çok korktuğu ölümü ehl-i iman için idam-ı ebedîden kurtarıp bir terhis tezkeresine çeviren;
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
خود و طلبه‏هایتان به سبب انتشار آیت الکبرا از آثار مهم تان، مصیبت دیدید و زندانی شدید و شما تحت ارشادات قرآن و دروس رساله نور و اشتیاق شاگردان،
Ve âlem-i Nur’a gitmek için güzel bir yolculuk olduğunu ispat eden;
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
زندان را به مدرسه یوسفیه تبدیل نمودید و آن را آموزشگاهی کردید
Ve kâfir ve münafıklar için idam-ı ebedî olduğunu bildiren;
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
و موجب شدید همه ناآگاهانی که در بین ما بودند در آن آموزشگاه قرآن را ختم کنند و آزاد شوند؛
Kur’an-ı Mu’cizü’l-Beyan’ın, bin mu’cizat-ı Ahmediye aleyhissalâtü vesselâm ve kırk vech-i i’cazının tasdiki altında ihbarat-ı kat’iyesiyle, ondan çıkan Risale-i Nur’un en muannid düşmanlarını mağlup eden hüccetleriyle ve Nur şakirdlerinin çok emarelerin ve tecrübelerin ve kanaatlerinin teslimi ile o korkunç, karanlık, soğuk ve dar kabri, ehl-i iman için cennet çukurundan bir çukur ve cennet bahçesinin bir kapısı olduğunu ispat eden;
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
و در آن مصیبت، با نیروی قدسی قرآن و تسلی رساله نور و تحمل برادران، با این که ضعیف و سالمند بودید همه دردها و مصائب مان را به دوش کشیدید
Ve kâfir ve münafık zındıklar için cehennem çukurundan yılan ve akreplerle dolu bir çukur olduğunu ispat eden ve oraya gelecek olan Münker Nekir isminde melâikeleri ehl-i hak ve hakikat yolunda gidenler için birer munis arkadaş yapan;
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
و با رساله‏های «ثمره» و«دفاعیات» که تحریر نمودید به واسطه اعجاز قرآن معجز بیان و براهین محکم رساله نور و اخلاص شاگردان و به اذن الهی درهای زندان را گشودید و موجب آزادی محبوسان شدید
Ve Risale-i Nur’un şakirdlerini talebe-i ulûm sınıfına dâhil edip Münker Nekir suallerine Risale-i Nur ile cevap verdiklerini merhum kahraman şehit Hâfız Ali’nin vefatıyla keşfeden;
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
و آن روز را برای ما و برای عالم اسلام عید کردید
Ve hayatta bulunanlarımızın da yine Risale-i Nur’la cevap vermemizi rahmet-i İlahiyeden dua ve niyaz eden;
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
و حقیقتاً اثبات نمودید که رساله‏های نور «نور علی نور» است و حق نوشته و خوانده شدن آزادانه‏اش را تا قیامت کسب نمودید؛
Ve Hazret-i Kur’an’ı, Kur’an-ı Azîmüşşan’ın kırk tabakadan her tabakaya göre bir nevi i’caz-ı manevîsini göstermesiyle ve umum kâinata bakan kelâm-ı ezelî olmasıyla ve tefsiri olan Risale-i Nur’un Mu’cizat-ı Kur’aniye ve Rumuzat-ı Semaniye risaleleriyle ve Risale-i Nur Gül Fabrikasının serkâtibi gibi kahraman kardeşlerin ve şakirdlerin fevkalâde gayretleriyle asr-ı saadetten beri böyle hârika bir surette mu’cizeli olarak yazılmasına hiç kimse kādir olmadığı halde Risale-i Nur’un kahraman bir kâtibi olan Hüsrev’e “Yaz!” emir buyurulmasıyla, Levh-i Mahfuz’daki yazılan Kur’an gibi yazılması ve Kur’an-ı Azîmüşşan’ın hak kelâmullah olduğunu ve bütün semavî kitapların en büyüğü ve en efdali ve bir Fatiha içinde binler Fatiha ve bir İhlas içinde binler İhlas ve hurufatının birden on ve yüz ve bin ve binler sevap ve hasene verdiklerini hiç görülmedik ve işitilmedik pek güzel ve hârika bir surette tarif ve ispat eden;
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
و اثبات کردید که عالم اسلام با غذای قدسی قرآن عظیم الشأن و طعام اخروی رساله نور و اشتهای شاگردان، هم‏چون نان و آب و هوا به این رساله‏ها محتاج است؛ و هزاران فرد با خواندن و نوشتن این رساله‏ها مؤمنانه از دنیا می‏روند؛
Ve Kur’an-ı Mu’cizü’l-Beyan’ın bin üç yüz seneden beri i’cazını göstermesiyle ve muarızlarını durdurmasıyla ve Nur’un gözlere gösterir derecede zâhir delilleri ile ve Nur şakirdlerinin elmas kalemleriyle bu zamana kadar misli görülmedik Risale-i Nur’un dünyaya ferman okuyan ve en mütemerrid ve muannidleri susturan Yirmi Beşinci Söz ve zeylleri kırk vecihle i’caz-ı Kur’anî olduğunu ispat eden;
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
ای که طلاب خود را هیچ کجا مغلوب و سرشکسته نمی‏کنید
Ve ey Hazret-i Peygamber aleyhissalâtü vesselâmın hak peygamber olduğuna ve umum yüz yirmi dört bin peygamberlerin efdali ve seyyidi olduğuna dair binler mu’cizelerini “Mu’cizat-ı Ahmediye” (asm) namındaki Risale-i Nur’u ile güzel bir surette ispat eden ve Kur’an-ı Azîmüşşan’ın Resul-i Ekrem aleyhissalâtü vesselâmın rahmeten li’l-âlemîn olduğunu kâinatta ilan etmesiyle ve Nur’un baştan nihayete kadar onun rahmeten li’l-âlemîn olduğunu bürhanlarla ispat etmesiyle ve o resulün ef’al ve ahvali, kâinatta numune-i iktida olacak en sağlam, en güzel rehber olduğunu hattâ körlere de göstermesiyle ve Anadolu ve hususi memleketlerde Nur’un intişarı zamanında belaların ref’i ve susturulmasıyla musibetlerin gelmesi şehadetiyle ve Nur şakirdlerinin gayet ağır müşkülatlar içinde kemal-i metanetle hizmet ve irtibatlarıyla o zatın (asm) sünnet-i seniyesine ittiba etmek, ne kadar kârlı olduğunu ve bir sünnete bu zamanda ittibada yüz şehidin ecrini kazandığını bildiren;
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
و امروز با دروس قرآن آسمانی و اساس رساله نور و ذکاوت شاگردان و هم چنین با مسأله‏های دهم و یازدهم و گل‏های رساله ثمره، عطش قلوب مان را که در آتش فراقتان می‏سوزد با مسایل و گل‏های مبارک آن چون آب حیات و شراب کوثرفرومی نشانید و به سوی شادی و سرور سوق می‏دهید؛
Ve sadaka, kaza ve belayı nasıl def’ediyorsa Risale-i Nur’un da Anadolu’ya gelecek kazayı, belayı, yirmi senedir def’ettiğini aynelyakîn ispat eden üstad-ı ekremimiz efendimiz hazretleri!
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
ای که مرگ را براساس وعد و وعیدهای قطعی قرآن عظیم الشأن و کشف قطعی رساله نور و مشاهده شاگردان درگذشته و مشاهدات صاحبان کشف القبور، در نظر اهل ایمان نجات از نابودی ابدی خواندید و تذکره‏‏یی برای رهایی از ناامیدی؛ مرگی را که جهانیان بیش از هر چیز دیگر از آن واهمه دارند؛
Şimdi şu Risale-i Nur’un beraeti, başta siz sevgili üstadımızı, sonra biz âciz, kusurlu talebelerinizi, sonra âlem-i İslâm’ı sürura sevk ederek ikinci büyük bir bayram yaptırdığından siz mübarek üstadımızın bu büyük bayram-ı şerifinizi tebrik ile ve yine üçüncü bayram olan ramazan-ı şerifinizi ve Leyle-i Kadrinizi tebrik, emsal-i kesîresiyle müşerref olmaklığımızı niyaz ve biz kusurluların kusurlarımızın affını rica ederek umumen selâm ile mübarek ellerinizden öper ve dualarınızı temenni ederiz, efendimiz hazretleri.
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
اثبات کردید که زیباترین سفر برای رفتن به سوی نور است
'''Isparta ve havalisinde bulunan Nur talebeleri'''
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
و درعین حال برای کفار و منافقان چیزی جز نابودی همیشگی نیست.
Haddimden yüz derece ziyade olan bu mektup muhteviyatını tevazu ile reddetmek bir küfran-ı nimet ve umum şakirdlerin hüsn-ü zanlarına karşı bir ihanet olması ve aynen kabul etmek bir gurur, bir enaniyet ve benlik bulunması cihetiyle, umum namına Risale-i Nur kâtibinin yazdığı bu uzun mektubu –on üç fıkraları ilâve edip– hem bir şükr-ü manevî hem gururdan hem küfran-ı nimetten kurtulmak için size bir suretini gönderiyorum ki Meyve’nin On Birinci Mesele’sinin âhirinde “Risale-i Nur’un Isparta ve civarı talebelerinin bir mektubudur” diye ilhak edilsin.
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
ای که با اخبار قطعی قرآن معجز البیان – تحت تصدیق چهل وجه اعجازیش و هزاران معجزة احمدی (ع) - و با حجّت‏های رساله نور برآمده از آن (قرآن) که معاند‏ترین دشمنان را مغلوب می‏کند، و با نشانه‏ها و تجربه‏ها و اعتقادات فراوان شاگردان رساله نور اثبات نمودید که گور تنگ و سرد و تاریک و ترسناک برای مؤمنان مأوایی در بهشت و دری به بوستان جنت است
Ben bu mektubu, bu tadilat ile yazdığımız halde iki defa bir güvercin yanımızdaki pencereye geldi. İçeriye girecekti, Ceylan’ın başını gördü, girmedi. Birkaç dakika sonra başkası aynen geldi. Yine yazanı gördü, girmedi. Ben dedim: Herhalde evvelki serçe ve kuddüs kuşu gibi müjdecilerdir. Veyahut bu mektup gibi müteaddid mektupları yazdığımızdan, mübarek mektubun ta’dili ile mübarekiyetini tebrik için gelmişler, kanaatimiz geldi.
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
و برای کفار و زندیقان منافق دالانی از جهنم و پر از مار و عقرب؛ و دو فرشته نکیر و منکر که به آن جا می‏آیند مونس و رفیقی برای رهروان طریق حق و حقیقت‏اند؛
'''Said Nursî'''
 
</div>
ای کسی که طلبه‏های رساله نور را از صنف طلاب علوم دانسته و با درگذشت مرحوم شهید قهرمان «حافظ علی» کشف نمودید که آنان سؤالات نکیر و منکر را با رساله نور پاسخ می‏دهند،
 
و از درگاه رحمت الهی مسألت کردید که زندگان مان نیز پاسخ‏های لازم را براساس رساله نور دهند.
 
ای که نشان دادید قرآن برای هر طبقه از طبقات چهل گانه (بشر) دارای معجزه است و کلام ازلی‏ست که ناظر بر کل کائنات است، و این را در رساله‏های معجزات قرآنیه و رساله ثمانیه‏ی رساله نور – که تفسیر قرآن است - اثبات کردید؛ و با عنایت به غیرت و حمیت فوق‏العاده برادران و شاگردان که چون گردانندگان کارگاه نورند، از آن‏ها خواستید رساله‏ها نگاشته شوند؛ نگارشی که از زمان حیات رسول الله(ع) تاکنون کسی این چنین قادر به انجام اعجازآمیز آن نبوده است. با این حال به خسرو کاتب قهرمان رساله نور گفتید «بنویس» و قرآنی همانند آن که در لوح محفوظ نوشته شده، نوشته شد؛ و به صورتی بی‏نظیر و زیبا و خارق‏العاده که نظیر آن نه دیده شده و نه شنیده شده تعریف و اثبات کردید که قرآن عظیم الشأن حقاً کلام الله است و در مرتبه بالاتری از همه کتاب‏های آسمانی دیگر قرار دارد و از همه آن‏ها با فضیلت‏تر است و در یک فاتحه آن هزاران فاتحه و در یک سوره اخلاصش هزاران اخلاص هست و با هر حرفش ده و صد و هزار و هزاران ثواب و حسنه نصیب انسان می‏شود.
 
با نشان دادن معجزات قرآن معجز بیان که از هزار و سیصد سال تاکنون ادامه داشته و با شکست دادن مخالفان آن و با دلایل آشکار همان‏طور که چشم نور را تشخیص می‏دهد و با قلم‏های الماس شاگردان رساله نوری که تاکنون همتایش دیده نشده با «بیست و پنجمین کلام» و ضمایمش که عالم را تحت فرمان خود می‏خواند و متمردترین و معاندترین افراد را وادار به سکوت می‏کند به چهل وجه اعجاز قرآن را اثبات می‏نمایید؛
 
هم چنین ثابت می‏کنید که حضرت پیغمبر(ع) رسول برحق است و افضل صد و بیست و چهار هزار پیامبر پیشین، و سید آنان است و هزاران معجزه او را در رساله‏‏یی به نام «معجزات احمدیه (ع)» به شکل نیکویی برمی شمرید و نیز با توجه به این که قرآن عظیم الشأن رسول اکرم (ع) را رحمة للعالمین خوانده و رساله نور از ابتدا تا انتها این مطلب را با براهین اثبات می‏کند، همواره بیان می‏دارید که افعال و احوال رسول اکرم باید نمونه همه باشد، زیرا مطمئن‏ترین و کامل‏ترین رهبر و هدایت کننده اوست و این را حتی به نابینایان نیز ابلاغ می‏کنید؛ از آن جا که هنگام انتشار رساله نور در آناتولی و ممالک دیگر همواره بلایا، دفع و زمان ممانعت از انتشارش مردم با مصایب مواجه می‏شده‏اند و شاگردان رساله نور به رغم مواجهه با مشکلات واقعاً سنگین و با کمال متانت به خدمت‏شان ادامه داده و با ارتباطات‏شان از سنت سنیه پیامبر(ع) پیروی کرده‏اند، گوشزد کرده‏اید که این کار تا چه حد سودمند و نافع است؛ می‏گویید تبعیت از سنت رسول در زمانه فعلی پاداش صد شهید را دارد
 
و همان طور که صدقه دافع قضا و بلاست رساله نور هم بیست سال است که قضا و بلایی را که ممکن بود آناتولی را گرفتار کند دفع کرده است؛ این را به عین الیقین اثبات کرده‏اید، ای استاد ارجمند و سرور گرامی ما!
 
اینک رفع توقیف رساله نور، شما استاد محبوب و بعد ما طلبه‏های عاجز و گناهکار سپس عالم اسلام را بسیار شاد و خرسند کرد؛ طوری که امروز دومین عید بزرگ مان به شمار می‏رود. این عید شریف را به استاد عزیزمان تبریک می‏گوییم و عید سومتان یعنی رمضان مبارک و لیلة القدرتان را گرامی می‏داریم. از خداوند می‏خواهیم امثال این اعیاد را فراوان فرماید و از تقصیرات ما قاصران درگذرد. همه دوستان خدمت شما سلام می‏رسانند و بر دستان مبارکتان بوسه می‏زنند و از سرور گرامی خود التماس دعا دارند.
 
'''طلبه‏های نور در اسپارتا و حومه'''
 
عدم قبول متواضعانه مطالب این نامه که صد بار بیش از حد و حدود من است کفران نعمت و نادیده گرفتن حُسن ظن همه شاگردان عزیز است، در عین حال پذیرش آن نیز ممکن است موجب غرور و منیت و تکبر گردد، لذا تصویری از این مکتوب مفصل را که کاتب رساله نور به نام همه شاگردان نگاشته، به‌علاوة سيزده‌بندي را که اضافه کرده‌ام برایتان ارسال می‏کنم تا هم شکر و سپاسگزاری کرده باشم و هم دچارغرور و کفران نعمت نشده باشم. آن را تحت عنوان «نامه‏‏یی از طلبه‏های رساله نور در اسپارتا و حومه» در پایان مسأله یازدهم رساله ثمره قرار دهید.
 
وقتی مشغول جرح و تعدیل و نگارش این نامه بودم کبوتری دو مرتبه بر پنجره کناری اتاقم نشست. می‏خواست داخل بیاید، اما سر جیلان (جیلان چالیشکان از شاگردان سعید نورسی.م) را دید و نیامد. چند دقیقه بعد کبوتر دیگری به همین شکل آمد و درآن جا نشست، باز هم کاتب را دید و وارد نشد. گفتم: حتماً مانند پرنده قدوس اول بشارت دهنده است، یا از این که نامه‏های متعددی مانند این نامه را می‏نویسیم آمده است تا مبارکی جرح و تعدیل‏ها را تبریک بگوید.
 
'''سعید نورسی'''


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">