64.622
düzenleme
("آن گاه دفترچهیی را میبیند که برنامه سازمانی، فهرست اموال و مقررات مدیریت کاخ در آن نوشته شده است. دفترچه نیز چنان بیدست و بیچشم و بیابزار است که مانند اشیای دیگر نمیتواند موجد و تزیین کننده کاخ باشد، اما او درمانده و ناچار دفترچه را که میتوا..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu) |
("درست مانند همین مثال، انسانی بدوی که از اندیشه طبیعیون جانبداری میکند و ره به سوی انکار الوهیت دارد، وارد کاخ این عالم میشود که کاملتر و منظمتر از کاخ مثالیست و همه جوانبش مملو از حکمتهای اعجازآمیز است. بیآن که بیندیشد این عالم اثر صُنع ذات و..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu) |
||
154. satır: | 154. satır: | ||
آن گاه دفترچهیی را میبیند که برنامه سازمانی، فهرست اموال و مقررات مدیریت کاخ در آن نوشته شده است. دفترچه نیز چنان بیدست و بیچشم و بیابزار است که مانند اشیای دیگر نمیتواند موجد و تزیین کننده کاخ باشد، اما او درمانده و ناچار دفترچه را که میتواند عنوان قوانین علمی را نیز داشته باشد، نسبت به مجموع اشیای دیگر مناسبتر میبیند و میگوید: «همین دفترچه است که کاخ را ایجاد کرده و وسایل داخلش را تنظیم و تزیین نموده و هرچیز را سرجای خود گذاشته است.» و به این ترتیب حیرت خود را مبدل به هذیان بیخردان و سرخوشان میکند. | آن گاه دفترچهیی را میبیند که برنامه سازمانی، فهرست اموال و مقررات مدیریت کاخ در آن نوشته شده است. دفترچه نیز چنان بیدست و بیچشم و بیابزار است که مانند اشیای دیگر نمیتواند موجد و تزیین کننده کاخ باشد، اما او درمانده و ناچار دفترچه را که میتواند عنوان قوانین علمی را نیز داشته باشد، نسبت به مجموع اشیای دیگر مناسبتر میبیند و میگوید: «همین دفترچه است که کاخ را ایجاد کرده و وسایل داخلش را تنظیم و تزیین نموده و هرچیز را سرجای خود گذاشته است.» و به این ترتیب حیرت خود را مبدل به هذیان بیخردان و سرخوشان میکند. | ||
درست مانند همین مثال، انسانی بدوی که از اندیشه طبیعیون جانبداری میکند و ره به سوی انکار الوهیت دارد، وارد کاخ این عالم میشود که کاملتر و منظمتر از کاخ مثالیست و همه جوانبش مملو از حکمتهای اعجازآمیز است. بیآن که بیندیشد این عالم اثر صُنع ذات واجب الوجودیست که خارج از دایره ممکنات میباشد، و با اِعراض از حق، با مجموعهیی از قوانین و عادات الهی که به خطا و اشتباه نام «طبیعت» بر آن نهادهاند و خلاصهیی از آفرینش ربّانیست مواجه میشود؛ طبیعتی که در دایره ممکنات در حکم لوحی برای نوشتن و پاک کردنهای مقدرات الهیست، طبیعتی که به مثابه دفتری برای ثبت تغییر و تبدیل قوانین قدرتمندانه الهی و اجرای آنهاست. میاندیشد: | |||
«حال که این چیزها نیازمند علتی هستند؛ هیچ چیز مناسبتتر از این دفتر (طبیعت) به نظر نمیرسد. گرچه عقل به هیچ وجه نمیپذیرد دفتری چنین بیچشم و ناتوان و بیادراک از پس خلقتی که کار ربوبیت مطلق است و اقتضای قدرتی بیحد و حصر را دارد برآید؛ اما از آن جا که من صانع قدیم را قبول ندارم مناسبتر این است که بگویم همین دفتر (طبیعت) همه چیز را خلق کرده و میکند.» '''ما نیز میگوییم:''' | |||
ای احمقِ سرخوشی که درس حماقت از احمق الحمقاء گرفتهیی! سر از باتلاق طبیعت بیرون کن، پشت سرت را ببین، و بر صانع ذوالجلالی نظر کن که همه موجودات از ذرات تا سیارات با زبانهای گوناگون بر وجودش شهادت میدهند و به او اشاره دارند؛ جلوهی نقاش ازلی را ببین که کاخ عالم را آفرید و برنامه آن را در دفتری (طبیعت) نوشت؛ به فرمانش نظر کن، قرآنش را بشنو... و خود را از هذیانها نجات ده! | |||
<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr"> | <div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr"> |
düzenleme