68.380
düzenleme
("سپس میرود و در آدینهیی وارد مسجد بزرگی مانند ایاصوفیا میشود. میبیند جماعت مسلمان با صدای یک نفر برمی خیزند، خم میشوند، سجده میکنند و مینشینند. چون از شریعت -که عبارت است از مجموع قوانین آسمانی- و از دستورات معنوی صاحب شریعت چیزی نمیداند، خ..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu) |
("آری، درست مانند این مثال، منکری طبیعت گرا که وحشت محض است به این عالم که پادگان باعظمت لشکریان بیشمار سلطان ازل و ابد میباشد، و این کائنات که مسجد زیبای آن معبود ازلیست، وارد میشود. هر یک از قوانین معنوی نظام کائنات را که از حکمت آن سلطان ازلی سرچش..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu) |
||
164. satır: | 164. satır: | ||
سپس میرود و در آدینهیی وارد مسجد بزرگی مانند ایاصوفیا میشود. میبیند جماعت مسلمان با صدای یک نفر برمی خیزند، خم میشوند، سجده میکنند و مینشینند. چون از شریعت -که عبارت است از مجموع قوانین آسمانی- و از دستورات معنوی صاحب شریعت چیزی نمیداند، خیال میکند نمازگزاران با طناب و پیوندی مادی به یکدیگر متصلاند و این طناب عجیب آنها را به بند کشیده و به دلخواه خود به حرکت درمی آورد. آن گاه با چنین اندیشه مسخرهیی که وحشیترین جانوران به صورت انسان را نیز به خنده وا میدارد خارج میشود و میرود. | سپس میرود و در آدینهیی وارد مسجد بزرگی مانند ایاصوفیا میشود. میبیند جماعت مسلمان با صدای یک نفر برمی خیزند، خم میشوند، سجده میکنند و مینشینند. چون از شریعت -که عبارت است از مجموع قوانین آسمانی- و از دستورات معنوی صاحب شریعت چیزی نمیداند، خیال میکند نمازگزاران با طناب و پیوندی مادی به یکدیگر متصلاند و این طناب عجیب آنها را به بند کشیده و به دلخواه خود به حرکت درمی آورد. آن گاه با چنین اندیشه مسخرهیی که وحشیترین جانوران به صورت انسان را نیز به خنده وا میدارد خارج میشود و میرود. | ||
آری، درست مانند این مثال، منکری طبیعت گرا که وحشت محض است به این عالم که پادگان باعظمت لشکریان بیشمار سلطان ازل و ابد میباشد، و این کائنات که مسجد زیبای آن معبود ازلیست، وارد میشود. هر یک از قوانین معنوی نظام کائنات را که از حکمت آن سلطان ازلی سرچشمه میگیرد، مادی تصور میکند و با خیال این که هر یک از احکام و دستورات معنوی و قوانین اعتباری سلطنت ربوبی و شریعت فطری و کبرای آن معبود ازلی که دارای وجود علمیست، موجوداتی خارجی و مادی میباشند، به جای قدرت الهی درصدد اقامه همان قوانینی بر میآید که ریشه در آن علم و کلام دارند و صرفاً دارای وجود علمی میباشند، آن گاه امر ایجاد را به آنها نسبت میدهد و نام «طبیعت» بر آنها میگذارد و قوّتی را که جلوهیی از قدرت ربّانیست «قدیر» تلقی میکند. وحشت چنین مطلبی هزار بار بیشتر از آن چیزیست که در مثال مذکور بود. | |||
<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr"> | <div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr"> |
düzenleme