66.402
düzenleme
("ای انسانِ بدبختِ مُسرفِ پلید، ای ناپاک! دستورالعمل همه موجودات و همه کائنات برای حرکت، میانه روی و نظافت و رعایت عدالت است و تا وقتی تو این حقیقت را نادیده بگیری، به دلیل مخالفت با همه موجودات، مورد خشم و نفرت آنها قرار میگیری، دل به چه بستهیی که با..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu) |
("تنظیف و نظافت -که ریشه در جلوه اعظمیاز اسم قدوس دارد- تمام موجودات جهان هستی را پاک و زیبا میکند. در هیچ چیز، ناپاکی و پلیدی حقیقی مشاهده نمیشود، به شرط این که دست آلوده بشر با آنها تماسی نداشته باشد." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu) |
||
126. satır: | 126. satır: | ||
آری، حکمت عامهی کائنات -که از جلوههای اعظم اسم حکیم است- بر مدار میانه روی و عدم اسراف حرکت میکند و به میانه روی نیز فرمان میدهد. | آری، حکمت عامهی کائنات -که از جلوههای اعظم اسم حکیم است- بر مدار میانه روی و عدم اسراف حرکت میکند و به میانه روی نیز فرمان میدهد. | ||
نیز عدالت تامهیی که در کائنات هست و از جلوههای اعظم اسم عدل میباشد تدبیر موازنه همه موجودات را به دست دارد و انسان را به عدالت فرمان میدهد. درآیات هفتم تا نهم سوره رحمن به چهار مرتبه و چهار نوع میزان اشاره میشود: | |||
</ | وَالسَّمَٓاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ ال۟مٖيزَانَ اَلَّا تَط۟غَو۟ا فِى ال۟مٖيزَانِ وَاَقٖيمُوا ال۟وَز۟نَ بِال۟قِس۟طِ وَلَا تُخ۟سِرُوا ال۟مٖيزَانَ(<ref> و آسمان را برافراشت و ترازو را گذاشت، تا مبادا از اندازه درگذرید، و وزن را به انصاف برپا دارید و در سنجش مکاهید. (رحمن:9-7)</ref>) | ||
این که در آیات مذکور کلمه میزان چهار بار تکرار شده است، نشاندهنده درجه عظمت میزان در کائنات و اهمیت فوق العاده آن میباشد. آری، همان طور که در هیچ چیز عالم، اسراف و زیاده روی نشده است، در هیچ آفریدهیی هم ظلم و عدم توازن حقیقی وجود ندارد. | |||
تنظیف و نظافت -که ریشه در جلوه اعظمیاز اسم قدوس دارد- تمام موجودات جهان هستی را پاک و زیبا میکند. در هیچ چیز، ناپاکی و پلیدی حقیقی مشاهده نمیشود، به شرط این که دست آلوده بشر با آنها تماسی نداشته باشد. | |||
از حقایق قرآنی و اصول اسلامیدریاب که عدالت، میانه روی و پاکیزگی در زندگانی بشر تا چه حد اصولی میباشند؛ و بدان! که احکام قرآن تا چه حد با کائنات مرتبط بوده و تا چه میزان در جهان هستی ریشه دوانده و آن را دربرگرفته است؛ و بدان! که از بین بردن آن حقایق مانند از بین بردن کائنات و تغییر صورت آن، غیرممکن است. | |||
در حالی که صدها حقیقت دربرگیرنده چون رحمت، عنایت و حافظیت همانند سه نور اعظم مذکور، مقتضی و مستلزم حشر و آخرتند، مگر ممکن است حقایق فراگیر و پرقدرتی چون رحمت، عنایت، عدالت، حکمت، میانه روی، و نظافت -که حاکم بر کائنات و همه موجودات هستند- با نبود حشر و آخرت، به نامهربانی و ظلم و بیحکمتی و اسراف و ناپاکی و بیهودگی تبدیل شوند؟ | |||
حاشا! صد هزار بار حاشا! | |||
<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr"> | <div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr"> |
düzenleme