68.380
düzenleme
("يكي از آن دو به دوستش گفت: اين عالم عجيب، البته يك مدبّر، و اين سرزمین با نظم و ترتیب يك مالك، و اين شهر کامل يك صاحب، و اين قصر باشکوه يك استاد دارد؛ ما بايد تلاش کنیم، او را بشناسيم، زيرا به نظر میرسد، آن کس که ما را به اينجا آورده، اوست، اگر او را نشناس..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu) |
("دوستش پاسخ داد: اگر او را نشناخته و توجهی به این مطلب نکنیم سودی دربر نخواهد داشت بلكه ضرری بس بزرگ هم دارد، اما اگر در شناخت او تلاش کنیم، نه تنها مشقتی ندارد، بلکه منافعی بس بزرگ نیز خواهد داشت. از اين رو، بی تفاوت ماندن در برابر او، كار عاقلانهیی نيست." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu) |
||
22. satır: | 22. satır: | ||
نیز ذاتي كه عالمی چنین بزرگ را به صورت يك سرزمین و به شكل يك شهر و همچون يك قصر ایجاد کرده، و سرتاسر آن را از چيزهاي خارقالعادهیي پُر كرده، و آن را با انواع تزیينات مُزين نموده، و با معجزههاي عبرتنما تزیین کردهاست، البته از ما و از کسانی كه به اينجا آمدهاند، خواستههایي دارد، پس بايد او را خوب بشناسيم، و بدانيم كه او از ما چه ميخواهد؟ | نیز ذاتي كه عالمی چنین بزرگ را به صورت يك سرزمین و به شكل يك شهر و همچون يك قصر ایجاد کرده، و سرتاسر آن را از چيزهاي خارقالعادهیي پُر كرده، و آن را با انواع تزیينات مُزين نموده، و با معجزههاي عبرتنما تزیین کردهاست، البته از ما و از کسانی كه به اينجا آمدهاند، خواستههایي دارد، پس بايد او را خوب بشناسيم، و بدانيم كه او از ما چه ميخواهد؟ | ||
دوستش در پاسخ گفت: باورم نميشود چنين ذاتي که گفتی وجود داشته باشد، و تمام این عالم را به تنهایي اداره كند. | |||
دوستش پاسخ داد: اگر او را نشناخته و توجهی به این مطلب نکنیم سودی دربر نخواهد داشت بلكه ضرری بس بزرگ هم دارد، اما اگر در شناخت او تلاش کنیم، نه تنها مشقتی ندارد، بلکه منافعی بس بزرگ نیز خواهد داشت. از اين رو، بی تفاوت ماندن در برابر او، كار عاقلانهیی نيست. | |||
دوست درمانده گفت: من آسایش خود را در فکر نکردن به او میبینم، نیز با چیزهایی که در عقلم نمیگنجد، مشغول نمیشوم، اين کارها همه تصادفي و درهم برهم است، و هر چيز خود به خود پيش ميرود، اینها به چه کار من میآید؟! | |||
دوست عاقل به او گفت: اين رفتار تو، من و حتی بسیاری از انسانها را در بلا مياندازد، چون گاهي به خاطر يك متمرد، یک سرزمین نابود ميشود. | |||
این بار دوست درمانده گفت: یا برایم قاطعانه ثابت کن که این سرزمین بزرگ، تنها یک مالک و تنها یک صانع دارد، یا این که دست از سرم بردار! | |||
<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr"> | <div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr"> |
düzenleme