64.622
düzenleme
("'''مادام که،''' بنی آدم از لحاظ آفرینش و فطرت و مزاج، دارای چنین ماهیتیست، و ضمن ضعف و ناتوانی و عجز و فقر شدیدش، نیازهایش بیشمار و دردها و رنجهایش نیز فراوان است، ولی پروردگار توانا و حکیم و مشفقی دارد، که قدرتش والاتر از هر چیز و اختیاری تام دارد، و ا..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu) Etiketler: Mobil değişiklik Mobil ağ değişikliği |
("'''و مادام که،''' رسالهی «آیت الکبری» که «شعاع هفتم» است، و با سی و سه «اجماع ِعظیم» که هر اجماع آن، قدرت و صلابت کوه را دارد، ثابت نموده است، که این هستی از یک دست صادر گردیده، و یک مالک دارد، و اجماعهای مذکور، وحدت و احدیّت خداوند را که محور کمالات اوست..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu) |
||
(Aynı kullanıcının aradaki diğer 8 değişikliği gösterilmiyor) | |||
117. satır: | 117. satır: | ||
'''مادام که،''' بنی آدم از لحاظ آفرینش و فطرت و مزاج، دارای چنین ماهیتیست، و ضمن ضعف و ناتوانی و عجز و فقر شدیدش، نیازهایش بیشمار و دردها و رنجهایش نیز فراوان است، ولی پروردگار توانا و حکیم و مشفقی دارد، که قدرتش والاتر از هر چیز و اختیاری تام دارد، و این زمین بزرگ را به صورت مخزنی برای انواع معادن مورد نیاز انسان آفریده، و انباری برای هرگونه غذا و مغازهیی برای هر نوع جنس دلخواه او قرار داده؛ و لطف آن پروردگار مهربان این گونه متوجه انسان است، و او را میپروراند، و همهی خواستههایش را برآورده میسازد… | '''مادام که،''' بنی آدم از لحاظ آفرینش و فطرت و مزاج، دارای چنین ماهیتیست، و ضمن ضعف و ناتوانی و عجز و فقر شدیدش، نیازهایش بیشمار و دردها و رنجهایش نیز فراوان است، ولی پروردگار توانا و حکیم و مشفقی دارد، که قدرتش والاتر از هر چیز و اختیاری تام دارد، و این زمین بزرگ را به صورت مخزنی برای انواع معادن مورد نیاز انسان آفریده، و انباری برای هرگونه غذا و مغازهیی برای هر نوع جنس دلخواه او قرار داده؛ و لطف آن پروردگار مهربان این گونه متوجه انسان است، و او را میپروراند، و همهی خواستههایش را برآورده میسازد… | ||
'''و مادام که،''' پروردگاری که حقیقتش چنین است، انسان را دوست میدارد، و خودش را هم محبوب و دوست انسانها قرار میدهد، و باقیست، و عالمهای باقی دارد، و هر کار را بر اساس عدالتش اجرا نموده، و هرچیز را با حکمتش انجام میدهد، و شکوهِ سلطنت و سرمدیتِ حاکمیت این آفریدگار ازلی نیز در این زندگی کوتاه دنیوی و در این عمر کوتاه بشر و در این زمین موقت و فانی نمیگنجد، و جا نمیشود، | |||
و ظلمها و نافرمانیهای بسیار بزرگی نیز که انسان مرتکب میشود، و منافی نظم کائنات و مخالف عدالت و توازن و حسنِ جمالِ زیبای آن است، در این دنیا بدون کیفر میماند، و جزای توهین و انکار و کفرش را در برابر مولایی که او را با نعمت و شفقت پرورده است، نمیبیند، و ستمگران ظالم نیز در رفاه و آرامش به زندگیشان ادامه میدهند، و مظلومان و درماندگان نیز با مشکلات فراوان با زندگی دست و پنجه نرم میکنند، پس بیشک ماهیتِ عدالت مطلقی که آثار آن در سراسر هستی مشاهده میشود، هرگز نمیپذیرد، و قبول نمیکند، که ستمگرانِ ظالم و ستمدیدگان نا اُمید، پس از مرگ، زنده نشوند، و همه با هم مساوی و برای همیشه به کام مرگ فرو روند، و این با عدالتِ مطلق در تضاد است، و البته خداوند چنین اجازهیی نخواهد داد. | |||
'''و مادام که،''' مالک هستی، زمین را از هستی و انسان را از زمین برگزید، و جایگاه بسیار والا و مقام بزرگی به او داد، و از بین انسانها هم، انبیا و اولیا و اصفیا را که – هم گام با مقاصدِ ربوبیت حرکت نموده، و خود را با ایمان و تسلیم، محبوب مالک هستی کردهاند - برگزید، و دوست و مخاطب خود قرار داد، و مرتبه و جایگاهشان را با معجزهها و کرامتها گرامی داشت، و دشمنانشان را با سیلیهای آسمانی عذاب داد، | |||
البتّه از بین این محبوبان گرامی و بزرگوار نیز حضرت محمد(ع) را - که امام و مایهی فخر و مباهات آنهاست - انتخاب کرد، و نصف کرهی زمین و یک پنجم بشریت را در طول قرنهای متمادی با نور او منوّر ساخت، حتی گویا این هستی برای او آفریده شده باشد، همهی اهداف و غایتهای آن، با او و با دین و قرآن او ظهور مییابد، | |||
و آشکار میگردد، پس او مستحق و شایسته بود، تا در برابر خدمات بزرگ و ارزشمند و نامحدودش که به وسعت یک زندگی چند میلیون ساله است، در یک زمان نامحدود و با عمری بیپایان، پاداشش را دریافت نماید، اما او عمر کوتاهی را به مدت شصت و سه سال آن هم با مشکلات و مجاهدتها سپری نمود، و دنیا را ترک کرد! پس آیا احتمال و امکان دارد، یا میتوان قبول کرد، که او با امثال و دوستانش دوباره زنده و محشور نگردد؟ و اکنون هم روحش زنده نباشد، و زندگی نکند؟ و برای همیشه نیست شود، و به سوی عدم برود؟ حاشا و کلا! آری، همهی کاینات و همهی حقایق هستی خواستار دوباره زنده شدن او هستند، و حیات او را از صاحبِ هستی میطلبند. | |||
'''و مادام که،''' رسالهی «آیت الکبری» که «شعاع هفتم» است، و با سی و سه «اجماع ِعظیم» که هر اجماع آن، قدرت و صلابت کوه را دارد، ثابت نموده است، که این هستی از یک دست صادر گردیده، و یک مالک دارد، و اجماعهای مذکور، وحدت و احدیّت خداوند را که محور کمالات اوست، آشکارا نشان میدهند، و بیان میدارند، که با وحدت و احدیّت، همه هستی به منزلهی سربازان گوش به فرمان و مأموران مسخّرِ آن ذات واحد در میآیند، و با آمدن آخرت، کمالات او از سقوط مصون مانده، و عدالتِ مطلقش از تمسخر ِستم ِمطلق در امان میماند، وحکمت ِعامّهاش از سفالت و بیهودگی بری میشود، و رحمتِ گستردهاش از بازی عذاب آور نجات یافته، و عزّتِ قدرتش از عجزِ ذلّتوار نجات مییابد، و قداست و پاکیزگی خود را حفظ میکند. | |||
پس به یقین و بیشک، بنابر اقتضای حقایق ذکر شده در هشت بندی که با «و مادام که» آغاز گردید، و از هزاران نکتهی مهم ایمان به الله فقط یکی را بیان میکند، قیامت برپا خواهد شد، و حشر و نشر به وقوع خواهد پیوست، و دارِ مجازات و مکافات گشوده خواهد شد، تا اهمیت و مرکزیّت زمین و اهمیت و جایگاه انسان تحقق یابد... و عدالت و حکمت و رحمت و سلطنتِ خالق زمین و پروردگار انسان مقرر شود... و دوستان حقیقی و مشتاقِ پروردگار باقی از فنا و اعدام ابدی نجات یابند... و از بین این دوستانش بزرگترین و گرامیترین آنها پاداشِ خدمات قدسی و ارزندهاش را که کل هستی را شاد و خرسند کرده است، دریافت نماید... و کمالاتِ سلطان سرمدی از نقص و قصور، قدرتش از عجز و درماندگی، حکمتش از سفاهت و عدالتش از ظلم، منزّه و مقدّس و مبرّی گردد. | |||
'''نتیجه: مادام که خدا هست بیشک آخرت هم هست…''' | |||
''' | |||
سه رکن ایمانیه مذکور نیز با همه دلایل اثبات کنندهشان بر وجود حشر گواهی میدهند و بر آن دلالت دارند. دو رکن ایمانی دیگر '''«و بِمَلائِکَتِهِ و بِالقَدَرِ خَیرِهِ و شَرِّهِ مِنَ اللهِ تَعَالی»''' حشر را لازم میدارند و قاطعانه بر عالم بقا دلالت دارند و بر آن شهادت میدهند، توضیح مطلب چنین است: | |||
تمام دلایل و مشاهدات بیشمار که وجود فرشتگان و وظیفه آنها را در بندگی اثبات میکنند بر وجود بهشت و جهنم و این مطلب دلالت دارند که عالم ارواح و عالم غیب و عالم بقا و آخرت در دار سعادت به وجود جن و انس مفتخر خواهند بود، زیرا فرشتگان به اذن الهی قادر به دیدن این عالم و ورود به آن هستند؛ و عموم فرشتگان مقرب همچون حضرت جبرائیل که با انسان دیدار میکنند از وجود عوالم فوق و این که در آن جا حضور دارند به اتفاق خبر میدهند. ما قاره آمریکا را ندیدهایم اما به واسطه خبرهایی که در این باره شنیدهایم وجودش را بدیهی میدانیم؛ به همین ترتیب به واسطه اخبار فرشتگان که صدها بار به تواتر نقل شده است باید به وجود عالم بقا و دار آخرت و بهشت و جهنم قاطعانه ایمان بیاوریم، کما این که آوردهایم. | |||
همه دلایل اثبات کننده رکن «ایمان به قدر» که در کلام بیست و ششم تحت عنوان «رساله قدر» آمده، بر حشر و نشر صُحُف و موازنه اعمال در میزان اکبر دلالت دارند، زیرا قید مقدرات هر شی در الواح میزان و نظام، چنان که در مقابل چشمانمان شاهدش هستیم، و نگاشتن سرگذشت همه ذی حیاتان در قوه حافظه و هستهها و سایر الواح مثالی؛ به ویژه ثبت دفتر اعمال انسانها در الواح محفوظه، مطلبیست که موجب میگردد بگوییم قَدَری چنان محیط و تقدیری چنان حکیمانه و قید و تثبیتی چنان دقیق و کتابتی چنان موثق فقط با وجود مکافات و مجازات که نتیجه محاکمهیی عام در دادگاه بزرگ عمومیست، ممکن خواهد بود؛ در غیر این صورت، قید و محافظتی که محیط و ظریفتر از ظریف است کاملاً بیمعنا، بیفایده و ناسازگار با حکمت و حقیقت خواهد بود. | |||
اگر حشری درکار نباشد تمام معانی محقق کتاب کائنات که با قلم قَدَر نگاشته شده، از بین میرود، البته این احتمال فاقد هرگونه جهت امکانیست و امر محال و هذیانی مانند انکار وجود عالم هستی میباشد. | |||
'''نتیجه:''' پنج رکن ایمان با همه دلایل ذکر شده، بر وقوع و وجود حشر و نشر و وجود آخرت و وقوع آن دلالت کرده، اقتضای آن را دارند، و بر آن گواهی میدهند. به دلیل وجود همین براهین و ستونهای محکم و عظیم موافق با عظمت حقیقت حشر است که تقریباً یک سوم آیات قرآن معجز بیان مربوط به حشر و آخرت میباشد؛ قرآن حشر را سنگ زیرین و پایه اصلی قرار میدهد و همه چیز را بر آن استوار میکند. | |||
''' | |||
'''(پایان مقدمه)''' | |||
( | |||
<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr"> | <div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr"> |
düzenleme