شعاع یازدهم

    Risale-i Nur Tercümeleri sitesinden
    07.46, 12 Ekim 2024 tarihinde Said (mesaj | katkılar) tarafından oluşturulmuş 166134 numaralı sürüm ("در راس همه رسول اکرم(ع) با استناد به صدها معجزه روشن، و قرآن حکیم با آیات قاطع خود، نیز انبیا که اصحاب ارواح نیره‏اند و اولیا که اقطاب قلوب نورانی‏اند و اصفیا که ارباب عقول منوره‏اند، با استناد به کتاب‏های مقدس و وعد و وعیدهایت که مکرر بیان شده و با اعت..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu)

    MUKADDİME

    حجت ایمانیه هشتم هم چنان‏که بر وجوب وجود و وحدانیت دلالت دارد با دلایل قطعی بر احاطه ربوبیت و عظمت قدرتش تاکید می‏کند، و احاطه حاکمیت و شمول رحمتش را نیز اثبات کرده و بر آن دلالت دارد؛ هم چنین احاطه حکمتش و شمول علمش را بر تمام اجزای کائنات اثبات می‏کند.

    خلاصه این که هر یک از مقدمه‏های حجت ایمانیه هشتم دارای هشت نتیجه می‏باشد. در این مبحث، هر کدام از مقدمات هشتگانه، هشت نتیجه را با دلایل خود اثبات می‏کند، و از این نظر حجت ایمانیه هشتم دارای مزایای عالی‏ست.

    سعید نورسی


    مناجات

    بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ

    اِنَّ فٖى خَل۟قِ السَّمٰوَاتِ وَال۟اَر۟ضِ وَاخ۟تِلَافِ الَّي۟لِ وَالنَّهَارِ وَال۟فُل۟كِ الَّتٖى تَج۟رٖى فِى ال۟بَح۟رِ بِمَا يَن۟فَعُ النَّاسَ وَمَٓا اَن۟زَلَ اللّٰهُ مِنَ السَّمَٓاءِ مِن۟ مَٓاءٍ فَاَح۟يَا بِهِ ال۟اَر۟ضَ بَع۟دَ مَو۟تِهَا وَبَثَّ فٖيهَا مِن۟ كُلِّ دَٓابَّةٍ وَتَص۟رٖيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ ال۟مُسَخَّرِ بَي۟نَ السَّمَٓاءِ وَال۟اَر۟ضِ لَاٰيَاتٍ لِقَو۟مٍ يَع۟قِلُونَ ([1])

    یا الهی، یا ربی!

    من از دریچه ایمان و با تعلیم و نوری که از قرآن و درسی که از رسول اکرم گرفته‏ام و با راهنمایی اسم حکیم، می‏بینم هیچ حرکت و چرخشی در آسمان‏ها نیست که با نظم خود بر موجودیت تو اشاره و دلالت نداشته باشد.

    هیچ یک از اجرام سماوی نیست که با انجام وظیفه بی‏سر و صدایش و در عین سکوت و ایستادنش بدون هیچ ستونی، بر ربوبیت و وحدت تو اشارت و شهادت نداشته باشد.

    هیچ ستاره‏‏یی نیست که با خلقت موزون، وضع منظم، تبسم نورانی و با مُهر شباهتش به ستارگان دیگر بر شکوه الوهیت تو اشاره نداشته باشد و گواهی ندهد.

    هیچ سیاره‏‏یی از دوازده سیاره نیست که با حرکت حکیمانه و تسلیم فرمانبرانه و مسؤولیت منظم و اقمار مهمش بر وجوب وجود تو گواهی ندهد و بر سلطنت الوهیتت اشاره نداشته باشد.

    آری، آسمان‏ها با ساکنین‏شان چنان‏که جداگانه گواهی می‏دهند با هیأت مجموعه خود نیز به طور بدیهی می‏گویند ای آفریدگاری که زمین و آسمان‏ها را خلق کردی گواهی‏های آشکاری بر وجوب وجود تو هست؛ ای که ذرات را با ترکبیات منظمش تدبیر و اداره می‏کنی و سیارات را با اقمار منظم‏شان به حرکت درمی آوری و مطیع امر خود قرار می‏دهی، اینان چنان محکم بر وحدت و یگانگی‏ات شهادت می‏دهند که براهینی نورانی و دلایلی درخشان به عدد ستارگان آسمان شهادت آن‏ها را تأیید می‏کنند.

    آسمان‏های صاف و پاکیزه و زیبا با اجرام فوق‏العاده عظیم و شتابان هم‏چون ارتش یا نیروی دریایی باشکوهِ یک سلطنت که با چراغ‏هایی زیور یافته‏اند، بر شکوهمندی ربوبیتت و عظمت قدرتت که ایجاد کننده هر چیز است دلالت دارند، و بر حاکمیتت که آسمان لایتناهی را در احاطه خود دارد و بر رحمت بی‏منتهایت که هر ذی حیاتی را شامل می‏گردد با قوت تمام اشاره می‏کنند، و بر احاطه همه جانبه علمت و شمول حکمتت که متعلق به همه امور و کیفیات مخلوقات آسمانی‏ست و همه آن‏ها را در اختیار خود دارد و امورشان را تنظیم می‏کند، بی‏هیچ تردیدی شهادت می‏دهند. این شهادت و دلالت مانند ستارگان که کلمه شهادت آسمان‏ها و دلایل نورانی مجسم‏اند، کاملاً ظاهر و آشکار می‏باشد.

    ستارگان عرصه و دریا و فضای آسمان‏ها هم‏چون سربازان گوش به فرمان، کشتی‏های باعظمت، هواپیماهای غول پیکر و چراغ‏هایی شگفت‏انگیز، شکوه و جلال سلطنت الوهیت تو را نمایان می‏سازند.

    وظایف خورشید – به‏عنوان یکی از نفرات آن لشکر الهی - در زمین و سایر سیّارات منظومه‏ی شمسی دلالت می‏کند، که قسمتی از ستارگان هم‏چون خورشید نظر به عالم آخرت دارند، و نه تنها بدون وظیفه نیستند، بلکه خورشیدهای عوالم باقی‏اند.

    ای واجب الوجود! ای واحد احد!

    این ستارگان شگفت انگیز، این خورشیدهای عجیب، و این ماه‏ها در مُلک تو در سماوات تو تحت فرمانت و با قوَّت و قدرتت و با تدبیر و اداره تو به تسخیر درآمده، امورشان تنظیم شده و وظیفه‏‏یی برعهده گرفته‏اند. همه آن اجرام عُلوی، خالقی را تسبیح می‏گویند که آن‏ها را آفریده، به چرخش درآورده و اداره می‏کند؛ او را تکبیر می‏گویند و با لسان حال «سبحان الله» و «الله اکبر» سر می‏دهند.

    من نیز با تمام تسبیحات آنان تو را تقدیس می‏کنم.

    ای که به دلیل شدت ظهورش پنهان است و ای کسی که به دلیل عظمت کبریایش در خفا قرار دارد؛ ای قدیر ذوالجلال،

    ای قادر مطلق!

    با درسی که از قرآن حکیم گرفتم و تحت تعلیم رسول اکرم، دریافته‏ام هم چنان‏که آسمان‏ها و ستارگان بر موجودیت و وحدت تو گواهی می‏دهند، فضای لایتناهی نیز با ابرها و رعدها و برق‏ها و وزش‏ها و بارش‏هایش بر وحدت و وجوب وجودت شهادت می‏دهند.

    آری، ابر بی‏جان و بی‏ادراک، باران را که آب حیات است به سوی ذی حیاتان نیازمند گسیل می‏دارد و این با رحمت و حکمت تو انجام می‏گیرد، تصادف آشفته نمی‏تواند دخالتی داشته باشد.

    صاعقه که کامل‏ترین نوع برق است به فواید روشنایی اشاره دارد و ما را به استفاده از آن تشویق می‏کند؛ و قدرت تو را در فضا به خوبی نشان می‏دهد.

    رعد که آمدن باران را بشارت می‏دهد و آسمان پهناور را به سخن وا می‏دارد و با سر و صدای تسبیحات خود آن را به لرزه درمی آورد، با لسان قال سخن می‏گوید، و تو را تقدیس می‏کند و بر ربوبیتت گواهی می‏دهد.

    بادها هم، وظایف بسیاری چون رسانیدن لازم‏ترین نیاز ذی حیاتان – که از نظر استفاده بسیار آسان بوده – (یعنی) نفس دادن و راحتی رساندن به نفوس را بر عهده دارند. آن‏ها پهنه آسمان را گویی بر اساس حکمتی تبدیل به لوحه‏ی محو و اثبات می‏کنند و آن را به صورت تخته‏‏یی درمی آورند که کسی چیزی روی آن می‏نویسد و بعد پاک می‏کند. بادها به این ترتیب بر فعالیت قدرتت اشاره دارند و بر وجودت گواهی می‏دهند. نیز رحمتی که به موجب مرحمت تو از ابرهای فشرده به سوی ذی حیاتان منتقل می‏گردد با قطراتی موزون و منظم، کلمه وار بر وسعت رحمت و شفقت فراگیرت گواهی می‏دهد.

    ای متصرِّف فعال و ای فیاض متعال!

    ابر و برق و رعد و باد و باران که بر وجوب وجود تو شهادت می‏دهند با این که از نظر کیفیت از هم دور و از نظر ماهیت مخالف یک‏دیگرند، در هیأت مجموعه‏شان به سبب یگانگی و همبستگی و همیاری در وظایفِ هم، با قوت تمام بر وحدت و یگانگی‏ات اشاره دارند؛

    و بر شکوهمندی ربوبیتت که پهنه آسمان را محشر شگفت انگیزی قرار داده و در روزهایی آن را چندین بار پر و خالی می‏کند، و بر عظمت قدرتت که آسمان گسترده را چون لوحی وسیع برای نوشتن و اسفنجی پرآب نمود تا زمین را با آن آبیاری کند، اشاره دارند و به همین صورت بر وسعت بی‏نهایت حاکمیت و رحمتت که به تمام مخلوقات روی زمین و آن سوی پرده آسمان نظر دارد و آن را اداره و به تمام امورشان رسیدگی می‏کند، دلالت می‏کنند.

    هوایی که درفضاست در چنان وظایف حکیمانه و ابر و باران با چنان فواید عالمانه‏‏یی به کار گرفته شده‏اند که اگر علمی محیط و حکمتی شامل برهر چیز نبود، چنان چیزی امکان نداشت.

    ای فعال لما یرید!

    قدرت تویی که همواره در جو آسمان نمونه‏‏یی از حشر و قیامت را نشان می‏دهی، تابستان را به زمستان و زمستان را به تابستان تبدیل می‏کنی، عالمی را می‏آوری و عالم دیگری را روانه غیب می‏کنی، اشاره بر این حقیقت دارد که دنیا را مبدل به آخرت خواهی کرد و شئونات سرمدی را در آخرت نشانمان خواهی داد.

    ای قدیر ذوالجلال!

    هوایی که در جو آسمان است، ابر و باران، رعد و برق همه در تملک تو‏اند، مُسخر امر و قوت و قدرت تو‏اند و تو هر کدامشان را موظف به کاری کرده یی. این مخلوقات آسمانی که به لحاظ ماهیت از هم دورند، امر کننده و حکم کننده خود را که فرامین سریع و آنی و پرشتاب او، آن‏ها را به اطاعت می‏خواند تقدیس می‏کنند و رحمتش را حمد و ثنا می‏گویند.

    ای خالق ذوالجلال ارض و سماوات!

    با تعلیم قرآن حکیم‏ات و درسی که از رسول اکرم(ع) گرفته‏ام ایمان آورده، دانستم که: چگونه آسمان با ستارگانش و هر آن چه در فضا هست بر وجوب وجود و یگانگی و وحدت تو گواهی می‏دهند؛ به همین ترتیب زمین با تمام مخلوقات و احوالش بر موجودیت تو و وحدتت به تعداد موجودات گواهی می‏دهد و اشاره می‏کند.

    آری، هیچ تحولی در زمین و هیچ تغییر و تحولی در پوشش درختان و حیوانات که سالانه اتفاق می‏افتد (جزیی یا کلی) نیست که با نظم خود بر وجود و یگانگی تو اشاره نکند.

    هیچ حیوانی نیست که با رزق رحیمانه‏‏یی که به نسبت ضعف و نیازش می‏دهی و جهازاتی که با توجه به نیازهای زیستی اش، حکیمانه در اختیارش می‏گذاری، بر هستی و وحدت تو گواهی ندهد.

    هیچ یک از نباتات و حیواناتی که در بهار و در مقابل دیدگانمان خلق می‏شوند نیست که با صُنع عجیب و زیورهای لطیف و تشخُّص کامل و نظم و ترتیب خود معرّف تو نباشد.

    نباتات و حیواناتی که روی زمین را پر کرده‏اند و از عجایب و معجزات قدرت تو هستند از تخم‏ها و تخمک‏ها، قطره‏ها و حبه‏ها و دانه‏های کوچک و هسته‏هایی محدود که ماده اصلی آن‏ها واحد و مشابه هم است، به صورت کامل، زیبا، دارای صفت مشخصه، و بدون هیچ خطایی آفریده می‏شوند؛ این امر چنان شهادتی‏ست بر وحدت و حکمت و وجود صانع حکیم و قدرت لایزال او که از دلالت نور بر وجود خورشید محکم‏تر و روشن‏تر است.

    هیچ عنصری اعم از هوا، آب، نور، آتش و خاک نیست که به رغم عدم ادراک، وظایف خود را در نهایت ادراک به انجام نرساند و با وجود بساطت و خصلت استیلاجویانه و بی‏نظم بودن به نحوی که در هر جا پراکنده می‏شوند، میوه‏ها و محصولاتی کاملاً منظم و متنوع از خزانه غیب نیاورد؛ اینان همه بر یگانگی و وجود تو گواهی می‏دهند.

    ای فاطر قدیر! ای فتاح علام! ای فعال خلاق!

    همان طور که زمین با تمام سکنه‏اش بر واجب الوجود بودن خالقش گواهی می‏دهد، با مُهری که بر چهره خود و سکنه‏اش دارد بر وحدت و احدیت تو ای واحد احد، ای حنان منان، ای وهاب رزاق گواهی می‏دهد و با هماهنگی و برابری و تعاون و هم یاری‏شان نیز از لحاظ یگانگی اسماء و افعال ربوبیِ ناظر بر آن‏ها به درجه بداهت بر وحدت و احدیت تو به تعداد موجودات گواهی می‏دهند.

    زمین چون اردوگاه و نمایشگاه و آموزشگاهی‏ست که در آن تمام امکانات مورد نیاز چهار صد هزار گونه حیوانات جدا جدا عطا می‏شود؛ این امر بر شکوه ربوبیت و احاطه قدرت تو دلالت دارد؛ به همین ترتیب رزق همه ذی حیاتان به تفکیک و در زمان معین از خاکی خشک و بسیط رحیمانه و کریمانه عطا می‏شود؛ نیز همه افراد بی‏شمار مذکور در تسخیر کاملِ اوامرِ ربانیه‏اند و از او اطاعت می‏کنند؛ این‏ها نشانگر شمول رحمت و احاطه حاکمیتت بر همه چیزها‏ست.

    اداره‏ی قافله مخلوقاتی که در زمین تحول می‏یابند، مرگ و حیات مداوم آن‏ها و تدبیر کلیه امور حیوانات و نباتات بر علمی دلالت دارد که به همه چیز تعلق می‏یابد و نشان از حکمتی بی‏پایان دارد که بر همه چیز حکم می‏راند و این گواهی‏ست بر محیط بودن علم و حکمت تو.

    انسان نیز که قادر به تصرف در موجودات می‏باشد، و در مدتی کوتاه بر روی زمین وظایف بی‏شماری را انجام می‏دهد با استعداد و وسایل معنوی‏ای تجهیز شده است که گویی قرار است برای زمانی بسیار طولانی زندگی کند؛ البته و بی‏تردید عمر کوتاه و غم انگیز و زندگی آمیخته با دلتنگی‏های او در این دنیای پربلا و فانی، آموزشگاه، اردوگاه و نمایشگاه موقت زمین، گنجایش این مقدار از اهمیت، هزینه‏های فراوان، تجلیات بی‏پایان ربوبی، خطاب‏های سبحانی بی‏حد و حصر و احسان‏های الهی فراوان را ندارد. انسان برای عمری دیگر که ابدی‏ست و دار سعادتی که باقی‏ست آفریده شده است و این مطلب بر احسان‏های اخروی عالم بقا اشارت دارد و بر آن گواهی می‏دهد.

    ای خالق کل شی!

    تمام مخلوقات روی زمین در مُلک تو، در زمین تو، با حول و قوت تو و با قدرت و اراده و علم و حکمت تو اداره می‏شوند و مُسخر تو هستند. ربوبیتی که فعالیتش بر روی زمین مشاهده می‏گردد چنان احاطه و شمولی دارد و نحوه اداره و تدبیر و تربیت او چنان کامل و حساس است و افعالش در هر سو چنان واحد و توأم و مشابه است که نشان می‏دهد ربوبیت و تصرفی در حکم کلی‏یی که انقسامش غیرممکن بوده و کلی که قبول جزء نمی‏کند وجود دارد.

    زمین با تمام سکنه‏اش با زبان‏های بی‏شمار ظاهرتر از لسان قال، خالق خود را تقدیس می‏کند و تسبیح می‏گوید و با لسان حالِ نعمت‏های بی‏نهایتش، رزاق ذوالجلال را حمد و ثنا و مدح می‏گوید.

    ای ذات اقدسی که به دلیل شدت ظهور وعظمت کبریا پنهان هستی!

    با تمام تقدیس‏ها و تسبیح‏های زمین، تو را از نقصان و عجز و شریک تقدیس می‏کنم و با تمام تحمیدات و ثناهایش تو را حمد و ثنا می‏گویم.

    ای ربُّ البَرِّ و البحر!

    با درسی که از قرآن و تعلیمی که از رسول اکرم(ع) گرفته‏ام دانستم:

    همان طور که آسمان‏ها و فضا و زمین بر وحدت و وجود تو شهادت می‏دهند، ’‘'دریاها و نهرها و چشمه‏ها و رودها‘ بر وجوب وجود و یگانگی تو به طور بدیهی گواهی می‏دهند.

    آری، هیچ موجودی و حتی هیچ قطره‏‏یی در دریاها که مانند دیگ بخار منبع عجایب دنیای ما هستند، یافت نمی‏شود که با وجود و نظم و منافع و وضع خود خالقش را نشناساند.

    همه مخلوقات عجیبی که روزی‏شان در میان دانه‏های ساده شن یا در آبی معمولی بدان‏ها داده می‏شود، یا حیوانات دریایی که خلقت‏شان آکنده از نظم است، به ویژه نوعی از آن‏ها که با میلیون‏ها تخمی که می‏گذارد دریاها را به وجد می‏آورد، با نوع آفرینش و وظیفه‏‏یی که برعهده دارند و با نشو ونما و تدبیر و تربیت‏شان به آفریدگار اشاره می‏کنند و بر رزاق گواهی می‏دهند.

    هم چنین در دریا هیچ گوهر زیبا، باشکوه، و گران بهایی نیست که با خلقت جمیل و فطرت جذاب و خاصیت نافع خود، تو را نشناسد و نشناساند.

    آری، آن‏ها یک به یک گواهی می‏دهند و در هیأت مجموعه نیز همگی باهم، آمیخته در هم، با مُهر خلقت و وحدتی که دارند و سهولتی که در آفرینش آن‏ها هست و تعداد واقعاً کثیرشان، بر یگانگی تو شهادت می‏دهند. کره‏ی زمین را به همراه خشکی‏هایش و دریاهایش که این خشکی‏ها را احاطه کرده، معلق نگاه داشته، و بدون آن‏ که بریزند و متلاشی شوند به دور خورشید گردانده، و خاک را استیلا نداده؛ و از شنی ساده و آب، حیوانات و جواهر متنوع و منتظم را خلق کرده، و تدبیرشان را دیده و دیده نشدن جنازه های فراوان در حالی که ایجاب می کند؛ که هر طرف زمین را احاطه کرده باشند؛ همه به تعداد موجودات روی زمین بر هستی تو و واجب الوجود بودنت اشاره دارند و گواهی می‏دهند.

    هم‏چنان که دلالت اینان بر شکوه سلطنت ربوبی و عظمت قدرتت که بر همه چیز احاطه دارد بسیار آشکار است، ستارگان عظیم در آسمان تا ماهی‏های بسیار ریزی که در اعماق دریاها با نظمی خاص روزی داده می‏شوند نیز بر رحمت بی‏منتها و حاکمیت بی‏نهایت گسترده‏ات گواهی می‏دهند و با نظم و فایده و حکمت‏هایی که دارند و با میزان و موازنه خود بر علم تو که بر هر چیز محیط است و بر حکمتت که شامل همه چیزهاست اشاره می‏کنند.

    وجود دریای رحمت تو برای مسافران مهمان سرای دنیا و مُسخر بودنش برای انسانی که در سیر و سیاحت است و با کشتی از آن بهره می‏برد، اشاره است بر مسافرانی که شبی را در توقف گاهی می‏مانند و ذاتی که در همان یک شب هدایای فراوان دریایی به آن‏ها اکرام می‏کند؛ و این که او در مقر سلطنت ابدی‏اش چنان دریاهای رحمت ابدی دارد که این‏ها نمونه‏های کوچک و فانی آن می‏باشند.

    وجود کاملاً شگفت انگیز دریاها در اطراف زمین، و رسیدگی دقیق به امور مخلوقات موجود در آن‏ها، بالبداهه نشان می‏دهد، که فقط با قوه و قدرت تو و فقط با اداره و تدبیر توست که در ملک تو مسخر تو‏اند و با لسان حال خویش خالق‏شان را تقدیس کرده «الله اکبر» می‏گویند.

    ای قدیر ذوالجلالی که کوه‏ها را برای سفینه زمین ستون‏هایی با خزاین قرار دادی!

    با تعلیمی که از رسول اکرم(ع) و درسی که از قرآن حکیم گرفتم دانستم: دریاها همان‏طور که با تمام شگفتی‏هایشان تو را می‏شناسند و می‏شناسانند؛ ’‘'کوه‏ها‘ نیز با حکمت‏ها و خدماتی چون کاستن از تأثیرات زلزله که موجب سکونت زمین ‏شده و با بیرون راندن تلاطم داخلی، سکوت و آرامشش را تأمین می‏کنند، و با رهایی زمین از استیلای دریاها، و تصفیه هوا از گازهای مضر و تأمین ذخیره آب، و با نگهداری و محافظت از معادن مورد نیاز ذی حیاتان، تو را می‏شناسند و می‏شناسانند.

    آری، انواع سنگ‏های موجود در کوه‏ها و اقسام مختلف موادی که علاج بیماری‏های گوناگون می‏باشند و مواد متعدد معدنی که مورد نیاز ذی حیاتان مخصوصاً انسان است و گروه نباتات که کوه‏ها و صحراها را با گل‏هایشان تزیین می‏کنند و با میوه‏هایشان به وجد می‏آورند، همه و همه با حکمت‏هایی که تصادف بودن‏شان غیر ممکن است با نظم خود و با حُسن خلقت و فوایدشان و به ویژه با تشابه ظاهری که برخی مواد معدنی مانند نمک، جوهر نمک، اسید سولفوریک و ترکیبی که از سولفات آلومینیم و پتاسیم حاصل می‏شود دارند، اما طعم‏شان بسیار متفاوت است، مخصوصاً انواع مختلف گیاهان که از خاکی ساده و معمولی حاصل می‏شوند و گل‏ها و میوه‏های گوناگونی می‏دهند؛ این‏ها همه بالبداهه بر وجوب وجود قدیری لایزال، حکیمی که حکمتش بی‏نهایت است، رحیم و کریم و صانعی که رحمت و کرم و صُنعش لایتناهی‏ست شهادت می‏دهند و در عین حال با هیأت مجموعه خود نیز با نقاطی هم چون وحدتِ سرپرستی، وحدتِ تدبیر و وحدتِ منشأ و مسکن و آفرینش و صنع، و با هماهنگی و یکسانی و وفور و سهولت و کثرت و سرعت در سازندگی بر یگانگی و احدیت صانع اشاره می‏کنند.

    انواع مصنوعات موجود در سطح کوه‏ها و درون شان، در هر نقطه‏‏یی از زمین در لحظه‏‏یی ایجاد می‏شوند، به گونه‏‏یی واحد، دور از خطا، در غایت کمال و سرعت، بدون آن که کار یکی مانع دیگری شود؛ کوه‏ها در عین آمیختگی با سایر انواع بدون این که به هم بیامیزند، ایجاد می‏شوند و این دلالت دارد بر شکوه ربوبیت تو و عظمت قدرتی که انجام هیچ کاری برایش گران نیست؛

    به همین ترتیب پوشاندن سطح و درون کوه‏ها با درختان و گیاهان و مواد معدنی موزون طوری که جوابگوی نیازهای بی‏شمار همه آفریدگان ذی حیات روی زمین، حتی امراض متنوع آن‏ها یا ذوق‏ها و تمایلات گوناگون‏شان باشد و مُسَخَّر کردن این نعمت‏ها به نیازمندان، بر رحمت گسترده و بی‏منتهای تو و وسعت بی‏نهایت حاکمیتت دلالت دارد و وجود موادی که در طبقات زیرین خاک در تاریکی و به صورت مختلط پنهان است و با دانایی و بینایی و بدون خطا و به شکل منظم نسبت به نیازها ظاهر می‏گردند، بر احاطه علمی تو که بر هر چیز تعلق می‏یابد و شمول حکمتت که تنظیم کننده همه امور است و همه چیز را در بر می‏گیرد دلالت دارد، و ایجاد داروهای کوهستانی و ذخیره سازی مواد معدنی اشاره و دلالت آشکاری‏ست بر محاسن تدابیرِ کریمانه و رحیمانه ربوبیت و لطایف محتاطانه عنایتت.

    کوه‏های بزرگ برای مهمانانی که در سرای این جهان مسافرند انبارهای عظیم ذخایری جهت تأمین نیازها و احتیاجات‏شان در آینده هستند، مخازن کاملِ بسیاری از گنجینه‏های مورد نیاز که ممکن است به کارشان آید؛ لذا اشارتی و بلکه دلالتی یا شهادتی هستند بر این که صانعی چنین کریم و مهمان نواز، حکیم و مهربان، قدیر و ربوبیت پرور، قطعاً برای مهمانان عزیزش در عالم ابدی، دارای احسان‏های ابدی و خزاین جاودان است. در برابر کوه‏های این جهان، در آن جا ستارگان چنین وظیفه‏‏یی را برعهده دارند.

    ای قادر کل شی!

    کوه‏ها و مخلوقات موجودشان، در ملک تو و با قوت و قدرت و علم و حکمت تو مُسخر و انباشته شده‏اند. آن‏ها خالق‏شان را که چنین تسخیرشان کرد و بدان‏ها وظیفه داد تقدیس می‏کنند و تسبیحش می‏گویند.

    ای خالق رحمن و ای رب رحیم!

    با تعلیم رسول اکرم(ع) و درسی که از قرآن حکیم فرا گرفتم دانستم: همان طور که فضا و زمین و آسمان و کوه و دریا با مخلوقات‏شان تو را می‏شناسند و می‏شناسانند، تمام درختان و گیاهان روی زمین نیز با برگ‏ها و گل‏ها و میوه‏هایشان بالبداهه تو را معرفی می‏کنند و خود می‏شناسند.

    برگ درختان و گیاهان که در حرکت ذکریه جذبه دارانه‏ی خویش‏اند، و گل‏هایشان که با زیبایی خود اسماء صانع را توصیف و تعریف می‏کنند، و میوه‏هایشان که بر اثر لطافت و تجلی مرحمت خندان‏اند غیر ممکن است ناشی از تصادف باشند؛ نظمی در صنعتی متعالی، میزانی در نظم، زینتی در میزان، نقش‏هایی در زینت، رایحه‏هایی دلنشین و جداگانه در نقش‏ها، و طعم‏های مختلف میوه‏ها در رایحه‏ها بالبداهه بر وجوب وجود صانعی بی‏نهایت کریم و رحیم شهادت می‏دهند؛ به همین ترتیب موارد مذکور در هیأت مجموعه خود و با نقاطی هم‏چون وحدت و همبستگی در کل زمین، تشابه و مشابهت در سکه خلقت، تناسب در تدبیر و اداره امور، موافقت در افعال ایجادیِ متعلق به مخلوقات و اسماء ربانی، اداره افراد بی‏شمار صد هزار نوع مذکور به یکباره و بدون آن که خطایی صورت گیرد، همه بالبداهه بر وحدت و احدیت صانع واجب الوجود شهادت می‏دهند.

    چنان‏که آن‏ها بر وجوب وجود و یگانگی‏ات شهادت می‏دهند، اعاشه و اداره‏ی افراد بی شمار لشگر ذی حیاتان – که متشکل از چهارصد هزار ملت مختلف بر روی زمین بوده - و ایجاد بی‏نقص‏شان بدون خطا و هرج و مرج، بر شکوه وحدانیت ربوبیتت و عظمت قدرتت که موجب آفرینش بهار به آسانی خلق یک گل می‏گردد و به همه چیز تعلق می‏یابد دلالت دارد؛ به همین ترتیب به وسعت بی‏نهایت رحمتت که انواع و اقسام خوراکی‏ها را در هر سوی زمین پهناور برای بی‏شمار حیوان و انسان تأمین می‏کند، اشاره کرده و جریان امور بی‏حد و حصر و اِنعام‏ها و اداره‏ها و اعاشه‏ها و افعالی که در نهایت نظم و ترتیب به انجام می‏رسند و این که همه چیز حتی ذرات کوچک، مطیع و مُسخر اوامر و اجرات مذکور هستند، به یقین بر وسعت بی‏انتهای حاکمیتت دلالت دارند. این که همه‏ی امور مربوط به شاخ و برگ و ریشه و میوه و گل درختان و گیاهان با بینایی و دانایی، و ناظر بر فواید و مصالح و حکمت‏ها به انجام می‏رسد مطلبی‏ست که بر علم محیط تو و شمول حکمتت بر هر چیز کاملاً آشکارا دلالت دارد و با انگشتان بی‏شمار اشاره می‏کند؛ و بر زیبایی صُنع تو که در غایت کمال است و کمال نعمتت که در ‏نهایت جمال قرار دارد با زبان‏های بی‏شمار ثنا و مدح می‏گویند.

    در این سرسرای گذرا و مهمانکده فانی در مدتی کوتاه و عمری اندک، احسان‏ها و نعمت‏های با ارزش و اکرام‏ها و پذیرایی‏هایی که با دستان درختان و گیاهان صورت می‏گیرد همه اشاره‏اند و گواهی می‏دهند،

    که ذات رحیم و کریم قدرتمندی که در این جا چنین با محبت به مهمانانش رسیدگی می‏کند تمام احسان‏ها و ضیافت‏ها را برای شناساندن خود و برای این که بندگان، او را دوست بدارند معمول می‏دارد؛ برای جلوگیری از عکس مطلب و برای این که آفریدگانش نگویند «شیرینی‏اش را به ما چشاند اما قبل از این که تناول کنیم از بین مان برد» و باعث نشوند دیگران نیز چنین بیاندیشند و برای این که سلطنت الوهیتش هم چنان باعظمت بماند و منکر رحمت بی‏منتهایش نشوند و اجازه انکارش را به دیگران نیز ندهند و برای این که دوستانش را به سبب محرومیت، تبدیل به دشمن نکند قطعاً در جهانی ماندگار و دیاری باقی برای بندگان جاودانش از خزاین و جنات ابدی متناسب با بهشت جاودان، درختان پرثمر و نباتات پرگل فراهم کرده است. آن چه در این جهان دیده می‏شود نمونه‏هایی برای نشان دادن به مشتریان ابدی‏ست.

    درختان و گیاهان همگی با کلمات برگ و گل و میوه‏هایشان تو را تقدیس می‏کنند و تسبیح و تحمید می‏گویند؛ هر یک از آن کلمات نیز جداگانه تو را تقدیس می‏کنند؛ به ویژه میوه‏ها به صورتی بدیع در حالی که مواد اصلی آن‏ها بسیار متفاوت، خلقت‏شان شگفت انگیز و دانه‏هایشان فوق‏العاده است، چون طبق‏های خوراکی به دست درختان داده شده و بر سر گیاهان گذاشته می‏شوند و به منظور ارسال برای ذی حیاتان مهمان، تسبیحات‏شان که به لسان حال بود در حالت ظهور به مرتبه لسان قال درمی آید. همه آن‏ها در ملک تو و با قوه و قدرت تو، با اراده و احسان تو و با حکمت و رحمت تو مُسخر شده‏اند و مطیع همه اوامرت هستند.

    ای صانع حکیم و ای خالق رحیم! ای که بر اثر شدت ظهور پنهان هستی و به دلیل عظمت کبریایت دیده نمی‏شوی! به زبان همه برگ‏ها و گل‏ها و میوه‏های درختان و گیاهان و به تعداد تمام آن‏ها تو را از ناتوانی و عجز و داشتن شریک تقدیس می‏کنم و حمد و ثنایت می‏گویم.

    ای فاطر قدیر! ای مدبّر حکیم! ای مربی رحیم!

    با تعلیم رسول اکرم(ع) و درسی که از قرآن حکیم‏ات گرفتم دانستم و ایمان آوردم که درختان و گیاهان تو را می‏شناسند و به همین ترتیب صفات قدسی و اسماء حسنای تو را به دیگران می‏شناسانند. نیز هر یک از انسان‏ها و حیوان‏ها به عنوان گروهی از ذی حیاتان که دارای روح می‏باشند با اعضای داخلی و خارجی موجود در بدن خود که مانند ساعت‏های کاملاً دقیق و منظم کار می‏کنند و به کار گرفته می‏شوند، و با جوارح و حواسی که با نظمی بسیار پیچیده و ظریف، میزانی کاملاً حساس و با فایده‏هایی بسیار مهم در وجودشان قرار داده شده و با اعضایی که با آفرینشی کاملاً ماهرانه در پیکرشان نهاده شده و با تفریشی در غایت حکمت و موازنه‏‏یی بسیار دقیق خلق شده‏اند، بر وجوب وجود تو و تحقق صفاتت گواهی می‏دهند،

    زیرا قدرت کور و بی‏ادراک طبیعت یا تصادف و اتفاق، نمی‏تواند در صُنعی تا این حد ظریف و آگاهانه و عالمانه و حکمتی چنین مدبِّرانه و در اوج توازن دخالتی کند؛ نه، آفرینش نمی‏تواند کار آن‏ها باشد، این امکان ندارد. این که مخلوقات به خودی خود آفریده شده باشند نیز صدبار محال در محال است. زیرا در آن صورت هر ذره از وجود انسان باید هر چیز دخیل در شکل گیری وجودش را بداند و حتی می‏بایست از همه چیزهای مرتبط با او در جهان خبر داشته باشد، آن را ببیند و دارای دانشی و قدرتی فراگیر (هم چون علم و قدرت خداوند) باشد. در آن صورت ایجاد بدن انسان به او سپرده می‏شود و می‏توان گفت به خودی خود موجود می‏شود.

    وحدت تدبیر و اداره، و وحدتِ نوعیه و جنسیه‏ی هیأت مجموعه‏ی (انسان و حیوان)، و یگانگی خاتم فطرتی که در مشابهت نقاطی چون گوش و چشم و دهان مشاهده می‏گردد، و اتحاد در سکه‏ی([2]) حکمتی که در سیمای افراد هر نوع دیده می‏شود و همبستگی‏یی که در اعاشه و ایجاد وجود دارد. هیچ‏یک از چنین کیفیاتی نیست؛ مگر اینکه بر وحدت تو شهادت قطعی می‏دهد. در هر یک از موارد ذکر شده تجلی اسماء ناظر بر کائناتت را می‏توان مشاهده کرد که بر احدیت موجود در واحدیت‏ات اشاره دارد.

    صدها هزار نوع از حیوانات و انسان‏هایی که بر روی زمین پراکنده‏اند چون لشکری منظم و مطیع و مجهز و تحت فرمان که کوچک‏ترین تا بزرگ‏ترین‏شان را شامل می‏شود، از فرامین دقیق ربوبی تبعیت می‏کنند و بدین ترتیب بر شکوه ربوبیت دلالت دارند؛ نیز با این که کثیرند و بسیار با ارزش و در غایت کمال، وجود یافتن‏شان سریع است و درعین حال که از بی‏نهایت صنعت برخوردار می‏باشند، آفریدن‏شان بسیار سهل است؛ آن‏ها با چنین حقایقی بر عظمت قدرت تو دلالت دارند و بر رحمت گسترده‏ات اشاره دارند که رزق میکروب تا کرگدن، کوچک‏ترین حشره تا بزرگ‏ترین پرنده را از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب تأمین می‏کنی، و هر کدام‏شان هم‏چون سربازی مطیع به وظیفه فطری خود عمل می‏کنند و روی زمین در هر بهار به جای همه آن‏هایی که در فصل پاییز مرخص شده بودند اردوگاهی برای آن لشکر می‏شود و همه از نو زیر پرچم قرار می‏گیرند، که همگی بر وسعت بی‏نهایت حاکمیت‏ات دلالت دارند.

    هر یک از حیوانات به عنوان نسخه‏‏یی کوچک و نمونه‏‏یی مختصر از عالم هستی با علمی به غایت عمیق و حکمتی به غایت دقیق خلق شده‏اند به نحوی که اجزای ترکیبی آن‏ها در هم نمی‏آمیزد و شکل و ظاهر هر کدام‏شان جدا جدا عاری از خطا و دور از هر گونه سهوی و بدون نقصان ایجاد می‏گردد. این امر به تعداد موجودات مزبور دلالت می‏کند بر این که علم تو بر هر چیز احاطه دارد و حکمت‏ات همه چیزها را شامل می‏شود.

    هر یک از آن‏ها با خلقت زیبا و هنرمندانه خود معجزه صُنع و نمونه خارق‏العاده‏‏یی از حکمت تو می‏باشند و بر کمال حُسن صُنع ربّانی -که علاقه وافری بدان داری و خواهان دیده شدنش هستی - و بر زیبایی کامل آن اشاره دارد؛ و هر یک از آن‏ها مخصوصاً نوزادانِ به غایت دوست داشتنی، با تغذیه دلنشین‏شان از لحاظ تأمین خواسته‏ها و نیازهای‏شان اشارات بی‏شماری بر جمال به غایت زیبای عنایت تو محسوب می‏شوند.

    ای رحمان رحیم! ای صادق الوعد الامین! ای مالک یوم الدین!

    با تعلیم رسول اکرم ات(ع) و ارشاد قرآن حکیم‏ات دانستم که برگزیده‏ترین نتیجه عالم هستی، حیات است و برگزیده‏ترین خلاصه حیات، روح است و برگزیده‏ترین قسم ذی حیاتان، ذی شعوران است و جامع ذی شعوران، انسان است و سراسر کائنات نیز مُسخَّر حیات است و برای آن در حرکت است. ذی حیاتان مُسخر ذی روحان‏اند و برای آنان به دنیا آورده می‏شوند؛ و ذی روحان مُسخر انسان‏ها هستند و آن‏ها را یاری می‏کنند. انسان‏ها فطرتاً آفریدگار خویش را بسیار دوست دارند؛ آفریدگارشان نیز آن‏ها را دوست دارد و هم علاقمند است به هر وسیله کاری کند که او را دوست داشته باشند. استعداد انسان و عوامل معنوی او ناظر بر جهانی ابدی و حیاتی جاودان است. قلب و ادراک انسان با تمام توان خواهان بقاست و زبانش با دعاهای بی‏شمار برای جاودانگی نزد خالق خود التماس می‏کند، البته و در هر حال او انسان‏هایی را که دوست دارند و دوست داشته می‏شوند، محبوب و مُحب‏اند نمی‏میراند، بدون این که حیاتی دوباره به آن‏ها بدهد؛

    در حالی که آن‏ها را برای محبتی ابدی آفریده است در واقع نمی‏بایست آن‏ها را با عداوتی ابدی برنجاند. حکمت او ادامه حیات سعادتمندانه آن‏ها را در عالم ابدی دیگری اقتضا می‏کند و برای همین انسان را به این دنیا فرستاده‏اند تا تلاش کند و شایستگی عالم ابدی را به دست آورد. انسان با تجلی اسماء جلوه گر بر او در این دنیای فانی و کوتاه مدت، آیینه اسماء مذکور در عالم بقا می‏شود و این اشاره است بر این نکته که انسان مظهر تجلیات ابدی اسماء خواهد شد.

    آری، دوست صادقِ آن چه جاودانه است، جاودان خواهد شد؛ و آیینه ذی شعورِ (خدایِ) باقی، لازم است باقی شود.

    از روایات صحیحه دانسته می‏شود که روح حیوانات باقی می‏ماند، و در برخی موارد خاص حیواناتی مانند هدهد و مور سلیمان(ع)، ناقه صالح(ع)، و سگ اصحاب کهف به لحاظ روحی و جسمی توأمان به عالم باقی می‏روند و هر نوع، جسدی خواهد داشت تا گاه گاهی از آن استفاده کند؛ علاوه بر روایات، اقتضای حکمت و حقیقت و رحمت و ربوبیت نیز همین است.

    ای قدیر قیّوم!

    تمام ذی حیاتان و ذی روحان و ذی شعوران در ملک تو‏اند و فقط با قوت و قدرت تو و اراده و تدبیر تو و رحمت و حکمت توست که تسخیر فرامین ربوبیتت هستند و با وظایف فطری مسؤول قرار داده شده‏اند. قسمی از آن‏ها نیز نه به دلیل قدرت و توانایی انسان که به سبب ضعف و عجز فطری او و به موجب رحمت‏ات مُسخر انسان قرار داده شده‏اند. آن‏ها با لسان حال و قال صانع و معبود خود را از قصور و داشتن هرگونه شریک تقدیس می‏کنند و با حمد و سپاس برای نعمت‏هایش، هر یک عبادت خاص خود را به جا می‏آورند.

    ای ذات اقدسی که به سبب شدت ظهور، پنهان هستی و به سبب عظمت کبریایت در حجاب قرار داری! نیت می‏کنم با تسبیح همه ذی روحان تو را تقدیس کنم و بگویم:

    «سُبحانَکَ یَا مَن جَعَلَ مِنَ المَاءِ کُلَّ شَیءٍ حَیّ»

    یا رَبَّ العالمین! یا اِلهَ اَلاوَلینَ وَ الآخَرینَ!

    یا رَبَّ السَماواتِ وَ الارضَین!

    با تعلیم رسول اکرم(ع) و درسی که از قرآن حکیم‏ات فرا گرفتم دانستم و ایمان آوردم چنان که آسمان، فضا، زمین، برّ و بحر، درخت، گیاه، و حیوان با تمام افراد و اجزا و ذرات‏شان تو را می‏شناسند و بر هستی و یگانگی‏ات گواهی می‏دهند و بر آن دلالت و اشارت دارند، ذی حیات نیز که عصاره کائنات است، انسان که خلاصه ذی حیات است، انبیا و ’‘'اولیا که خلاصه انسان‏اند، وعقول و قلوب که خلاصه اصفیا می‏باشند،‘ به واسطه الهام و کشف و مشاهده با قطعیتی به قوت صدها اجماع و تواتر بر وجوب وجود و وحدانیت و احدیت تو گواهی داده، و از آن خبر می‏دهند، و آن‏ها همه با معجزات و کرامات و براهین یقینی خبر خود را اثبات می‏کنند.

    آری، هیچ خاطره غیبه‏‏یی که در قلب‏ها ناظر بر ذات هشدار دهنده از ورای پرده نهان باشد، و هیچ الهام صادقه ناظر بر ذات الهام کننده، و هیچ اعتقاد یقینی که به صورت حق الیقین و کاشف اسماء حسنی و صفات قدسیه‏ات باشد، و هیچ قلب نورانی که به واسطه عین الیقین، انوار واجب الوجود را در انبیا و اولیا مشاهده کند، و هیچ خرد منوری، نیست، که آیات وجوبی آفریننده همه موجودات، و براهین وحدت او را در اصفیا و صدیقین با علم الیقین تصدیق نکند و بر وجوب وجود تو و صفات قدسیه‏ات و وحدت و احدیت و اسماء حسنی تو شهادت ندهد، دلالت نکند و اشارتی نداشته باشد.

    به ویژه معجزات روشنی که خبرهای رسول اکرم(ع) را به عنوان زبده و رییس و امام همه انبیا و اولیا و اصفیا و صدیقین تصدیق می‏کنند؛ و هیچ یک از حقایق عالیه که بیانگر حقانیت او می‏باشند، و هیچ یک از آیات توحیدی و قاطع قرآن معجز بیان که خلاصه خلاصه همه کتاب‏های حقیقی و مقدس می‏باشند، و هیچ یک از مسایل قدسی مرتبط با مسایل ایمانی در قرآن، نیست، که بر وجوب وجود تو و صفات قدسی‏ات و وحدت و احدیت و اسماء و صفاتت گواهی ندهد و دلالت و اشاره نکند!

    صدها هزار مخبر صادق با استناد به معجزات و کرامات و حجت‏هایشان بر وجود و یگانگی تو گواهی می‏دهند، و در عین حال با اجماع و اتفاق نظر از درجه حشمت ربوبیتت - که کلیات امور عرش اعظم محیط بر همه چیز، تا اطلاع از جزیی‏ترین و پنهانی‏ترین خاطره‏ها و آرزوها و درخواست‏های قلب را اداره می‏کند - خبر می‏دهند، و از درجه‏ی عظمت قدرتت که در همه چیز جریان دارد؛ خبر می‏دهند و آن را اثبات می‏کنند؛ قدرتی که در برابر دیدگان ما اشیای مختلف و بی‏شمار را به یکباره می‏آفریند، به نحوی که هیچ کاری مانع کار دیگر نمی‏گردد و بزرگ‏ترین چیز به سهولت خلق کوچک‏ترین پشه، آفریده می‏شود.

    آن‏ها با معجزات و حجت‏های خود از وسعت بی‏نهایت حاکمیت او خبر داده، و اثبات می‏کنند که خداوند با رحمت بی‏نهایت گسترده‏اش کائنات را برای ذی روح مخصوصاً انسان، سرایی کامل قرار داد و بهشت و سعادت ابدی را برای جن و انس حاضر نمود، و رسیدگی به کوچک‏ترین جاندار را فراموش ننمود و برای تلطیف و جلب اطمینان ناتوان‏ترین قلب‏ها کوشید؛ هم چنین انواع مخلوقات از ذرات تا سیارات را مطیع امر خود ساخت، آن‏ها را مُسخر نمود و به هر یک وظیفه‏‏یی داد. نیز کائنات را در حکم کتاب بزرگی قرار داد که به تعداد اجزایش دارای رساله است و در کتاب مبین و امام مبین که دفاتر لوح محفوظ به شمار می‏روند سرگذشت همه موجودات را قید نمود و برنامه و خلاصه همه درخت‏ها را در دانه‏هایشان قرار داد و تاریخچه حیات ذی شعوران را با نظم و ترتیب و بی‏هیچ خطایی در حافظه‏ها نهاد، این‏ها همگی بر محیط بودن علم او بر همه چیز اشاره دارند، لذا در هر موجود حکمت‏های فراوان قرار داد، حتی از یک درخت به تعداد میوه‏هایش نتیجه حاصل نمود، و در وجود هر جانداری به تعداد اعضا، و بلکه به تعداد اجزا و سلول‏هایش، مصالحی قرار داد؛ زبان انسان را در وظایف گوناگونی به کار گرفت و علاوه بر آن به تعداد طعم غذاها میزان‏هایی در آن قرار داد؛ آن‏ها با اجماع و به اتفاق شهادت می‏دهند و دلالت و اشارت دارند که حکمت قدسی او همه چیز را شامل می‏شود، تجلی اسماء جمالی و جلالی‏اش که نمونه‏های آن در این دنیا مشاهده می‏شود به درخشان‏ترین وجه تا ابدالآباد ادامه خواهد یافت، و احسان‏های او که نظایرش در این جهان فانی رؤیت می‏گردد به صورت درخشان در دار سعادت استمرار و بقا خواهد داشت و مشتاقانی که موفق به دیدار این امور در جهان مادی شوند در جهان آخرت نیز همراه و رفیق آن‏ها خواهند بود.

    در راس همه رسول اکرم(ع) با استناد به صدها معجزه روشن، و قرآن حکیم با آیات قاطع خود، نیز انبیا که اصحاب ارواح نیره‏اند و اولیا که اقطاب قلوب نورانی‏اند و اصفیا که ارباب عقول منوره‏اند، با استناد به کتاب‏های مقدس و وعد و وعیدهایت که مکرر بیان شده و با اعتماد به صفات و شئونات قدسی‏ات چون جمال و جلال و حکمت و عنایت و رحمت و قدرت و عزت جلال و سلطنت ربوبیت‏ات و با اعتقاد علم الیقینی و کشفیات و مشاهدات‏شان سعادت ابدی را به جن و انس بشارت می‏دهند و اعلام می‏دارند، و با ایمان گواهی می‏دهند که جهنم برای اهل ضلالت مهیاست.

    ای قدیر حکیم! ای رحمان رحیم! ای صادق الوعد الکریم! ای قهار ذوالجلال و ای صاحب عزت و عظمت و جلال!

    Bu kadar sadık dostlarını ve bu kadar vaadlerini ve bu kadar sıfât ve şuunatını tekzip edip, saltanat-ı rububiyetinin kat’î mukteziyatını ve sevdiğin ve onlar dahi seni tasdik ve itaatle kendilerini sana sevdiren hadsiz makbul ibadının hadsiz dualarını ve davalarını reddederek, küfür ve isyan ile ve seni vaadinde tekzip etmekle, senin azamet-i kibriyana dokunan ve izzet-i celaline dokunduran ve uluhiyetinin haysiyetine ilişen ve şefkat-i rububiyetini müteessir eden ehl-i dalalet ve ehl-i küfrü, haşrin inkârında tasdik etmekten yüz bin derece mukaddessin ve hadsiz derece münezzeh ve âlîsin!

    Böyle nihayetsiz bir zulümden, bir çirkinlikten, senin nihayetsiz adaletini ve cemalini ve rahmetini takdis ediyorum!

    سُب۟حَانَهُ وَ تَعَالٰى عَمَّا يَقُولُونَ عُلُوًّا كَبٖيرًا âyetini, vücudumun bütün zerratı adedince söylemek istiyorum!

    Belki senin o sadık elçilerin ve o doğru dellâl-ı saltanatının hakkalyakîn, aynelyakîn, ilmelyakîn suretinde senin uhrevî rahmet hazinelerine ve âlem-i bekada ihsanatının definelerine ve dâr-ı saadette tamamıyla zuhur eden güzel isimlerinin hârika güzel cilvelerine şehadet, işaret, beşaret ederler. Ve bütün hakikatlerin mercii ve güneşi ve hâmisi olan “Hak” isminin en büyük bir şuâı, bu hakikat-i ekber-i haşriye olduğunu iman ederek, senin ibadına ders veriyorlar.

    Ey Rabbü’l-enbiya ve’s-sıddıkîn! Bütün onlar; senin mülkünde, senin emrin ve kudretin ile senin irade ve tedbirin ile senin ilmin ve hikmetin ile musahhar ve muvazzaftırlar. Takdis, tekbir, tahmid, tehlil ile küre-i arzı bir zikirhane-i a’zam, bu kâinatı bir mescid-i ekber hükmünde göstermişler.

    Yâ Rabbî ve yâ Rabbe’s-semavati ve’l-aradîn! Yâ Hâlıkî ve yâ Hâlık-ı külli şey!

    Gökleri yıldızlarıyla, zemini müştemilatıyla ve bütün mahlukatı bütün keyfiyatıyla teshir eden kudretinin ve iradetinin ve hikmetinin ve hâkimiyetinin ve rahmetinin hakkı için nefsimi bana musahhar eyle! Ve matlubumu bana musahhar kıl! Kur’an’a ve imana hizmet için insanların kalplerini Risale-i Nur’a musahhar yap! Ve bana ve ihvanıma iman-ı kâmil ve hüsn-ü hâtime ver. Hazret-i Musa aleyhisselâma denizi ve Hazret-i İbrahim aleyhisselâma ateşi ve Hazret-i Davud aleyhisselâma dağı, demiri ve Hazret-i Süleyman aleyhisselâma cinni ve insi ve Hazret-i Muhammed aleyhissalâtü vesselâma şems ve kameri teshir ettiğin gibi Risale-i Nur’a kalpleri ve akılları musahhar kıl! Ve beni ve Risale-i Nur talebelerini, nefis ve şeytanın şerrinden ve kabir azabından ve cehennem ateşinden muhafaza eyle ve cennetü’l-firdevste mesud kıl, âmin âmin âmin!

    سُب۟حَانَكَ لَا عِل۟مَ لَنَٓا اِلَّا مَا عَلَّم۟تَنَٓا اِنَّكَ اَن۟تَ ال۟عَلٖيمُ ال۟حَكٖيمُ

    وَ اٰخِرُ دَع۟وٰيهُم۟ اَنِ ال۟حَم۟دُ لِلّٰهِ رَبِّ ال۟عَالَمٖينَ

    Kur’an’dan ve münâcat-ı Nebeviye olan Cevşenü’l-Kebir’den aldığım bu dersimi, bir ibadet-i tefekküriye olarak, Rabb-i Rahîm’imin dergâhına arz etmekte kusur etmişsem, kusurumun affı için Kur’an’ı ve Cevşenü’l-Kebir’i şefaatçi ederek rahmetinden affımı niyaz ediyorum.

    Said Nursî

    1. راستى كه در آفرينش آسمان‏ها و زمين و در پى يك ديگر آمدن شب و روز و كشتي‏هايى كه در دريا روانند با آن چه به مردم سود مى‏رساند و [هم چنين] آبى كه خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن زمين را پس از مردنش زنده گردانيده و در آن هر گونه جنبنده‏يى را پراكنده كرده و [نيز در] گردانيدن بادها و ابرى كه ميان آسمان و زمين آرميده است براى گروهى كه مى‏انديشند، واقعاً نشانه‏هايى [گويا] وجود دارد. (بقره: 164).
    2. سکّه: مُهر - خاتم