64.622
düzenleme
("قُل۟ اَعُوذُ بِرَبِّ ال۟فَلَقِ مِن۟ شَرِّ مَا خَلَقَ وَمِن۟ شَرِّ غَاسِقٍ اِذَا وَقَبَ وَمِن۟ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِى ال۟عُقَدِ وَمِن۟ شَرِّ حَاسِدٍ اِذَا حَسَدَ(<ref>بگو: پناه میبرم به خداوندگار سپیده دم * از شرّ هرآنچه خداوند آفریده است * و ا..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu) |
Değişiklik özeti yok |
||
(Aynı kullanıcının aradaki diğer 57 değişikliği gösterilmiyor) | |||
223. satır: | 223. satır: | ||
مادام هیچ سلطنتی نیست که به اطاعت کنندگانش پاداش ندهد و نافرمانان را به مجازات نرساند؛ بیتردید سلطنتی سرمدی که در مرتبه ربوبیت مطلق است به منتسبان با ایمان آن سلطنت و کسانی که با طاعات، تسلیم فرامینش هستند پاداش میدهد و آنان را که سلطنت با عزت مذکور را با کفر و عصیان انکار میکنند به مجازات میرساند. نامهای «رب العالمین» و «سلطان الدیان» میگویند پاداش و مجازات فوق متناسب با آن رحمت و جمال، و آن عزت و جلال خواهد بود. | مادام هیچ سلطنتی نیست که به اطاعت کنندگانش پاداش ندهد و نافرمانان را به مجازات نرساند؛ بیتردید سلطنتی سرمدی که در مرتبه ربوبیت مطلق است به منتسبان با ایمان آن سلطنت و کسانی که با طاعات، تسلیم فرامینش هستند پاداش میدهد و آنان را که سلطنت با عزت مذکور را با کفر و عصیان انکار میکنند به مجازات میرساند. نامهای «رب العالمین» و «سلطان الدیان» میگویند پاداش و مجازات فوق متناسب با آن رحمت و جمال، و آن عزت و جلال خواهد بود. | ||
با چشم خود به روشنی روز و آشکاری خورشید میبینیم که رحمتی عام و شفقت و کرمی محیط، روی زمین را فرا گرفته است؛ برای مثال رحمت مذکور در هر بهار همه درختان و نباتات میوه دار را چون حوریان بهشتی میپوشاند و مزین میکند و انواع میوهها را در دستانشان قرار میدهد و آنها نیز خطاب به ما میگویند، بفرمایید بگیرید و بخورید؛ یا توسط حشرهیی زهردار، عسل شیرین و شفابخش را به ما میخوراند و به واسطه حشرهیی خزنده، حریر نرم را برای ما مهیا کرده و بر ما میپوشاند؛ به همین ترتیب در مُشتی هسته و دانه، برای ما هزاران مَن طعام نگاه داشته و به عنوان احتیاط در این انبارهای کوچک ذخیره نموده است؛ | |||
صاحب رحمت و شفقتی که چنین میکند بیهیچ تردیدی انسانهای مؤمن دوست داشتنی و منت پذیر و اهل پرستش را نابود نمیسازد، بلکه برای این که آنان را مظهر رحمتهای درخشانتری کند از حیات دنیوی رها میسازد. این پاسخیست که نامهای «رحیم و کریم» به سؤال ما میدهند و میگویند: «الجَنَّةُ حَق» | صاحب رحمت و شفقتی که چنین میکند بیهیچ تردیدی انسانهای مؤمن دوست داشتنی و منت پذیر و اهل پرستش را نابود نمیسازد، بلکه برای این که آنان را مظهر رحمتهای درخشانتری کند از حیات دنیوی رها میسازد. این پاسخیست که نامهای «رحیم و کریم» به سؤال ما میدهند و میگویند: «الجَنَّةُ حَق» | ||
549. satır: | 549. satır: | ||
</ref>) | </ref>) | ||
حشر و نشر نوع بشر، همچون آفرینش نفسی واحد برای او آسان است. به اعتبار همین معناست که مردم در برابر مصایب و مقاصد بزرگ '''«الله اکبر، الله اکبر»''' را چون ضرب المثلی به کار میبرند، تا خود را تسلی دهند و آن را نقطه قوت و استناد خویش قرار دهند. | |||
آری، همان طور که در کلام نهم گفتیم این کلمه همراه با دو همتایش مغز و خلاصه نماز را که فشرده همه عبادات است تشکیل میدهد؛ بنابراین این سه حقیقت بزرگ یعنی '''الله اکبر، الحمدلله و سبحان الله''' که در نماز و تسبیحات تکرار میشوند، معنای نماز را تقویت میکنند. نیز سه حقیقت بزرگ مذکور به سؤالات ناشی از حیرت و لذت و هیبت که از امور فوقالعاده عجیب و زیبا و بزرگ نشأت مییابد پاسخ میدهد؛ سؤالاتی که مدار حیرت و شکر و عظمت و کبریاییست که انسان در کائنات با آن مواجه میشود. در بخش پایانی کلام شانزدهم به تفصیل چنین گفته ایم: | آری، همان طور که در کلام نهم گفتیم این کلمه همراه با دو همتایش مغز و خلاصه نماز را که فشرده همه عبادات است تشکیل میدهد؛ بنابراین این سه حقیقت بزرگ یعنی '''الله اکبر، الحمدلله و سبحان الله''' که در نماز و تسبیحات تکرار میشوند، معنای نماز را تقویت میکنند. نیز سه حقیقت بزرگ مذکور به سؤالات ناشی از حیرت و لذت و هیبت که از امور فوقالعاده عجیب و زیبا و بزرگ نشأت مییابد پاسخ میدهد؛ سؤالاتی که مدار حیرت و شکر و عظمت و کبریاییست که انسان در کائنات با آن مواجه میشود. در بخش پایانی کلام شانزدهم به تفصیل چنین گفته ایم: | ||
569. satır: | 569. satır: | ||
همان طور که مسأله نخست این رساله در آغاز، درس مفیدی مربوط به نماز بود، پایان آن نیز بدون این که تأملی کرده باشم و ظاهراً خارج از اختیار من، درس بااهمیتی درباره تسبیحات نماز شد. | همان طور که مسأله نخست این رساله در آغاز، درس مفیدی مربوط به نماز بود، پایان آن نیز بدون این که تأملی کرده باشم و ظاهراً خارج از اختیار من، درس بااهمیتی درباره تسبیحات نماز شد. | ||
'''«اَلحَمدُلله عَلی اَنعامِه».''' (<ref> خداوند را برای نعمتهایی که داده است سپاس.</ref>) | |||
سُب۟حَانَكَ لَا عِل۟مَ لَنَٓا اِلَّا مَا عَلَّم۟تَنَٓا اِنَّكَ اَن۟تَ ال۟عَلٖيمُ ال۟حَكٖيمُ(<ref> تو را از هر نقصی تنزیه میگوییم، علمی نداریم جز آن چه تو به ما آموختی، تو هر چیز را میدانی و هر کاری را با حکمت میکنی. (بقره: 32).</ref>) | سُب۟حَانَكَ لَا عِل۟مَ لَنَٓا اِلَّا مَا عَلَّم۟تَنَٓا اِنَّكَ اَن۟تَ ال۟عَلٖيمُ ال۟حَكٖيمُ(<ref> تو را از هر نقصی تنزیه میگوییم، علمی نداریم جز آن چه تو به ما آموختی، تو هر چیز را میدانی و هر کاری را با حکمت میکنی. (بقره: 32).</ref>) | ||
910. satır: | 910. satır: | ||
قُل۟ اَعُوذُ بِرَبِّ ال۟فَلَقِ مِن۟ شَرِّ مَا خَلَقَ وَمِن۟ شَرِّ غَاسِقٍ اِذَا وَقَبَ وَمِن۟ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِى ال۟عُقَدِ وَمِن۟ شَرِّ حَاسِدٍ اِذَا حَسَدَ(<ref>بگو: پناه میبرم به خداوندگار سپیده دم * از شرّ هرآنچه خداوند آفریده است * و از شرّ شب بدانگاه که کاملاً فرا میرسد ( و جهان را به زیر تاریکی خود میگیرد.) * و از شرّ کسانی که در گرهها میدمند ( و با نیرنگسازی و حُقّه بازی خود، ارادهها، ایمانها، عقیدهها، محبّتها، و پیوندها را سست مینمایند و فساد و تباهی میکنند). * و از شرّ حسود بدانگاه که حسد میورزد. (فلق: 5-1).</ref>) | قُل۟ اَعُوذُ بِرَبِّ ال۟فَلَقِ مِن۟ شَرِّ مَا خَلَقَ وَمِن۟ شَرِّ غَاسِقٍ اِذَا وَقَبَ وَمِن۟ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِى ال۟عُقَدِ وَمِن۟ شَرِّ حَاسِدٍ اِذَا حَسَدَ(<ref>بگو: پناه میبرم به خداوندگار سپیده دم * از شرّ هرآنچه خداوند آفریده است * و از شرّ شب بدانگاه که کاملاً فرا میرسد ( و جهان را به زیر تاریکی خود میگیرد.) * و از شرّ کسانی که در گرهها میدمند ( و با نیرنگسازی و حُقّه بازی خود، ارادهها، ایمانها، عقیدهها، محبّتها، و پیوندها را سست مینمایند و فساد و تباهی میکنند). * و از شرّ حسود بدانگاه که حسد میورزد. (فلق: 5-1).</ref>) | ||
صرفاً به لحاظ معنای اشاری، در این سوره عظیم و خارقالعاده به پیامبر و امت او فرمان داده میشود: '''«از شرور و شیاطین انسی و جنی که در کائنات به حساب عوالم عدمی فعالند خود را حفظ کنید.»''' این فرمان همه اعصار را شامل میشود و مخصوصاً با معنای اشاری که دارد دوران عجیب روزگار ما را آشکارا مورد خطاب قرار میدهد و خدمتگزاران قرآن را به استعاذه فرا میخواند. این معجزه غیبی با پنج اشاره به طور خلاصه بیان میشود. | |||
هر یک از آیات این سوره معانی فراوانی دارد. این که در معنای اشاری، در پنج جمله آن، چهار بار کلمه «شر» تکرار میشود و با مناسبتی معنوی و با قوت، به چهار نوع از شرور و انقلابات و مبارزات مادی و معنوی دهشت انگیز و توفانی این عصر اشاره میشود و در معنا فرمان داده میشود که '''«از این موارد دور شوید.»''' بیتردید ارشادی غیبیست که شایسته اعجاز قرآن میباشد. | |||
مثلاً قُل۟ اَعُوذُ بِرَبِّ ال۟فَلَقِ در ابتدای سوره براساس حساب ابجد و جفر اشاره است به تاریخ 1352 یا 1354 که نشان از آمادگی پرحرص و حسد نوع بشر برای وقوع جنگ جهانی دوم بعد از جنگ اول دارد. این آیه به لحاظ معنا به امت محمدیه میگوید: '''«وارد این جنگ نشوید و به خدایتان پناه ببرید.»''' در معنایی رمزی نیز به شاگردان رساله نور که خدمتکاران قرآن هستند با توجهی ویژه خبر میدهد که در تاریخ مذکور از زندان اسکی شهیر و شرّی وحشتناک نجات یافته و طرح نابود کردنشان عقیم خواهد ماند، لذا به زبان رمز به آنها امر میکند به خدا پناه ببرند و استعاذه کنند. | |||
یا آیه مِن۟ شَرِّ مَا خَلَقَ بدون شمارش تشدید، میشود 1361؛ که اشارهییست به خسارات ظالمانه و بیرحمانه این جنگ بینظیر با تاریخهای هجری و رومی؛ و در عین حال با معنایی رمزی، به شاگردان نور که با تمام توانشان در راه خدمت به قرآن تلاش میکنند اشاره دارد که از طرح گسترده نابودی و بلایی الیم و وحشتناک و زندان دنیزلی نجات مییابند. به زبان اشاره به آنها میگوید: '''«خود را از شر خلق محافظت کنید.»''' | |||
نمونه دیگر عبارت اَلنَّفَّاثَاتِ فِى ال۟عُقَدِ است (تشدیدها شمرده نمیشوند.) که میشود 1328؛ اگر لامی را که همراه تشدید هست به حساب آوریم عدد 1358 اشارهیی به سال 1358 زمانی که غدّاران اجنبی با حرص و حسد و با فکر نابود کردن نتایج انقلاب آزادی خواهانة ما – که در حمایت از قرآن صورت گرفته بود – سلطنت را تبدیل کرده و با راه اندازی جنگهای بالکان و ایتالیا و (جنگهای جهانی) اوّل و دوّم، شرارتهای مادّی و معنوی خود را با دمیدن افکار زهرآلود دیپلماتهایشان از طریق رادیو در اذهان هرکس جای دادند؛ و طرحهای پنهان خود را به نقاط حساس مقدّرات بشر تلقین کردند. اشراری را به میدان آوردند تا مقدمات نابودی وحشیانه پیشرفتهای هزارساله تمدن را فراهم آورند. این نکات کاملاً مطابق معنای اَلنَّفَّاثَاتِ فِى ال۟عُقَدِ است. | |||
به همین ترتیب وَمِن۟ شَرِّ حَاسِدٍ اِذَا حَسَدَ (بدون در نظر گرفتن تشدید و تنوین) معادل رقم 1347 است که در این تاریخ به موجب اجبار معاهدات اجنبی، بحران عجیبی در این وطن صورت گرفت و بهسبب تحکم فلسفه، در میان این ملت دیندار تحولات مهمی ایجاد شد و درعین حال حسادتها و رقابتهای وحشتناک دولتها موجب وقوع جنگ جهانی دوم گردید. توافق و تطابق معنای اشاری آیه فوق با حوادث ذکر شده بیشک لمعهیی از اعجاز غیبی آن است. | |||
'''یادآوری:''' | |||
''' | |||
هر آیه معانی متعددی دارد. نیز هر معنایی، کلیست و ممکن است در هر دورهیی افرادی را شامل شود. در این بحث صرفاً معنای اشاری آیات که متوجه دوره کنونی ماست مد نظر است. در برابر معنای کلی آیه، عصر و زمانه ما یکی از افراد آن به شمار میرود، لیکن به سبب خصوصیاتی که کسب کرده است موجب میشود که آیه به تاریخ آن حادثه بنگرد. من چهار سال است که نه میدانم این جنگ چه وقایع یا چه نتایجی داشته و نه پرسیدهام که صلح شده است یا نه؛ لذا هیچ گاه به این سوره قدسی از آن نظر مراجعه نکردم تا بدانم چه قدر به زمانه ما و به این جنگ اشاره دارد؛ و گرنه در بخشهای مختلف رساله نور مخصوصاً در رسائل ثمانیه بیان و اثبات گردیده است که این خزانه چه اسرار فراوان دیگری دارد. بحث را در این جا کوتاه میکنم و خواننده را به همان جا ارجاع میدهم. | |||
'''پاسخ سؤالی که ممکن است به ذهن خطور کند:''' | |||
''' | |||
در این لمعه اعجازیه، به مناسبتی بسیار ظریف و لطیف و به سبب رمز و اشاره است که در مِن۟ شَرِّ مَا خَلَقَ ابتدای آیه هم مِن۟ و هم شَرِّ را در محاسبه آوردهایم، و در وَمِن۟ شَرِّ حَاسِدٍ اِذَا حَسَدَ پایانی فقط شَرِّ را حساب نموده و وَمِن۟ را نادیده گرفتهایم، نیز در وَمِن۟ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِى ال۟عُقَدِ هر دوی آنها را به حساب نیاوردهایم، زیرا در مخلوقات جز شر، خیرهایی هم هست و همه شرها متوجه هرکسی نمیشود. «من» که تبعیضیه است و معنای «بعضی» را میدهد و «شر» به صورت رمز، وارد این مطلب شده است، اما فقط حسود حسد میورزد، و کاملاً شرّ میشود و لزومی به مفهوم «بعضی» نیست. در رمـز اَلنَّفَّاثَاتِ فِى ال۟عُقَدِ که گفتیم شامل دیپلماتهای ساحری میشود که برای منافعشان آتش به کره زمین میدمند که هرچه میکنند برای تخریب و نابودیست، لذا لزومی به واژه «شرّ» نمیماند، زیرا همه کارهایشان «شرّ» است. | |||
'''حاشیهیی بر یک نکته اعجازی این سوره''' | |||
''' | |||
هم چنان که این سوره با چهار جمله از پنج جمله خود با معنای اشاری چهار انقلاب و توفان بزرگ شرارت انگیز عصر ما را در نظر دارد، با چهار مرتبه تکرار مِن۟ شَرِّ (تشدید حساب نمیشود) در واقع با چهار معنای اشاری و در مقام جفر، به وحشتناکترین فتنه عالم اسلام یعنی حمله چنگیز و هلاکو و عصر فروپاشی دولت عباسی نظر دارد و بر آن تأکید میکند. | |||
آری، شَرِّ بدون تشدید معادل 500 است و مِن۟ 90؛ بسیاری از آیات ناظر بر آینده در واقع هم به دورههای گذشته و هم زمانه فعلی ما نظر دارند. امام علی و غوث اعظم (قَدَّسَ الله سِرَّه) نیز که از آینده خبر دادهاند؛ به همین ترتیب با توجه به دورههای گذشـته و زمـانه و دوره فعلی ما خبـر دادهانـد. | |||
غاسـق در غَاسِقٍ اِذَا وَقَبَ معادل 1161 و اِذَا وَقَبَ 810 است؛ لذا این آیه به شرارتهای مهم مادی و معنوی آن روزگاران اشاره دارد نه زمانه فعلی. جمع این دو رقم 1971 میلادی میشود و خبر از شرّی وحشتناک در آن تاریخ میدهد. اگر سی سال بعد محصول بذرهای فعلی اصلاح نشود، بیشک باید منتظر سیلیهای دهشت انگیزی بود. | |||
غَاسِقٍ اِذَا وَقَبَ | |||
'''لاحقهیی بر حاشیه مسأله یازدهم''' | |||
''' | |||
بِس۟مِ اللّٰهِ الرَّح۟مٰنِ الرَّحٖيمِ | بِس۟مِ اللّٰهِ الرَّح۟مٰنِ الرَّحٖيمِ | ||
حساب (ابجدی) عبارات پایانی آیت الکرسی به ترتیب زیر است: | |||
لَٓا اِك۟رَاهَ فِى {الدّٖينِ قَد۟ تَبَيَّنَ الرُّش۟دُ} مِنَ ال۟غَىِّ (<ref>اجبار و اکراهی در (قبول) دین نیست. چرا که هدایت و کمال از گمراهی و ضلال مشخص شده است. (بقره: 256)</ref>) 1350. | |||
</ | |||
< | {فَمَن۟ يَك۟فُر۟ بِالطَّاغُوتِ}(<ref>بنابراین کسی که از طاغوت (شیطان و بتها و معبودهای پوشالی و هر موجودی که بر عقل بشورد و آن را از حق منصرف کند) نافرمانی کند. (بقره:256)</ref>) –1929 یا 1928. | ||
</ | |||
< | وَيُؤ۟مِن۟ بِاللّٰهِ فَقَدِ اس۟تَم۟سَكَ (<ref>و</ref>) – 946، مطابق نام رساله نور. | ||
</ | |||
< | بِال۟عُر۟وَةِ ال۟وُث۟قٰى(<ref>و به خدا ایمان بیاورد، به محکمترین دستاویز در آویخته است. (بقره:256)</ref>) 1347. | ||
</ | |||
< | {وَيُؤ۟مِن۟ بِاللّٰهِ فَقَدِ اس۟تَم۟سَكَ} {بِال۟عُر۟وَةِ ال۟وُث۟قٰى} لَا ان۟فِصَامَ لَهَا وَاللّٰ (<ref>اصلاً گسستن ندارد و خداوند شنوا و دانا است. ( و سخنان پنهان و آشکار مردمان را میشنود و از کردار کوچک و بزرگ همگان آگاهی دارد). خداوند متولّی و عهدهدار (امور) کسانی است که ایمان آوردهاند. (بقره:256)</ref>) – اگر باهم خوانده شود 1012، درغیر این صورت 945 (یکی از تشدیدها محاسبه نمیشود). | ||
</ | |||
< | يُخ۟رِجُهُم۟ مِنَ (الظُّلُمَاتِ) اِلَى النُّورِ(<ref>ایشان را از تاریکیهای (زمخت گمراهی شکِ و حیرت) بیرون میآورد و بهسوی نور (حق و اطمینان) رهنمون میشود. (بقره:257)</ref>) 1372 (بدون تشدید). | ||
</ | |||
< | وَالَّذٖينَ كَفَـرُٓوا اَو۟لِيَٓاؤُهُمُ {الطَّاغُوتُ} اِلَى النُّورِ (<ref>و (امّا) کسانی که کفر ورزیده اند، طاغوت (شیاطین و داعیان شرّ و ضلال) متولّی و سرپرست ایشانند. (بقره:257)</ref>) 1417. | ||
</ | |||
< | {يُخ۟رِجُونَهُم۟ مِنَ النُّورِ اِلَى} الظُّلُمَاتِ (<ref>آنان را از نور(ایمان و فطرت پاک) بیرون آورده بهسوی تاریکیهای (زمخت کفر و فساد) میکشانند. (بقره:257)</ref>) 1338 (تشدید محاسبه نمیشود). | ||
</ | |||
< | اُولٰٓئِكَ اَص۟حَابُ النَّارِ هُم۟ فٖيهَا خَالِدُونَ (<ref>آنان دوزخیانند و در آنجا جاودانه میمانند. (بقره:257)</ref>) 1295 (با محاسبه تشدید). | ||
</ | |||
بر قلبم الهام شد که درآیات فوق علاوه بر این که نام رساله نور دوبار ذکر میشود، به صورت مجاهده و تحقّق و تألیف و زمان تکامل آن تطابق کاملی وجود دارد. جز آن، بر کوشش کافران اشاره میشود که با جنگ 1293 میخواستند نور عالم اسلام را خاموش کنند؛ هم چنین با زمان معاهدات وحشتناکی که به واسطه جنگ اول (1338) تنظیم شد و عملاً درصدد انتقال از نور به ظلمات بودند کاملاً مطابق است؛ آیات مزبور همین طور با ذکرمواجهه مکرر نور و ظلمات، دراین مجاهدت معنوی با معنای اشاری، از نوری یاد میکند که برخاسته از نور قرآن است و نقطه اتکای اهل ایمان خواهد شد. | |||
من هم مجبور شدم بنویسم، سپس دیدم مناسبت معنای آیات مذکور با اوضاع زمانه ما آن قدر زیاد است که حتی اگر هیچ نشانه تناسبی وجود نداشته باشد، چون مربوط به همه زمانهاست قطعاً با زبان اشاری با ما نیز گفتگو میکند. | |||
< | آری، اولاً جمله لَٓا اِك۟رَاهَ فِى الدّٖينِ قَد۟ تَبَيَّنَ الرُّش۟دُ (<ref> اجبار و اکراهی در (قبول) دین نیست. چرا که هدایت و کمال از گمراهی و ضلال مشخص شده است. (بقره: 256).</ref>) براساس حساب ابجد و جفر بر تاریخ 1350 انگشت مینهد و با معنای اشاری میگوید: هر چند در آن تاریخ در پی جدایی دین از دنیا، آزادی وجدان – که با اکراه و اجبار در دین و مجاهدهی دینی و جهاد با سلاح برای دین مخالف است – بهعنوان قانون اساسی حکومتها، و بهعنوان یک اصل سیاسی مورد قبول واقع شده و حکومت به جمهوری لائیک تبدیل خواهد شد. امّا بهجای آن یک جهاد دینی معنوی با شمشیر ایمان تحقیقی صورت خواهد گرفت. آری، عبارت فوق با نشان دادن لمعهیی از اعجاز، خبر میدهد که نوری برخاسته از قرآن رشد و ارشاد و حق و حقیقت دین را با براهین محکم در مقابل دیدگان ظاهر میکند و آن را شرح و توضیح میدهد. | ||
</ | |||
آیات فوق تا کلمه «خالدون» نشانه پنهانیست که با مواجهه مکرر نور و ظلمات، و ایمان و تاریکیها - که منبع و اصل همه موازنههای رساله نور است - به مبارزه و جهاد معنوی در تاریخ مذکور و قهرمان بزرگ آن یعنی «رساله نور» اشاره دارد؛ رسالهیی که صدها طلسم دینی را میگشاید و شمشیر الماس آن نیازی به شمشیرهای مادی دیگر باقی نمیگذارد. | |||
آری، بینهایت سپاس که بیست سال است رساله نور بالفعل نمایانگر این اخبار غیبی و لمعه اعجازی بوده است، و به دلیل همین سرّ اعظم است که شاگردان رساله نور در سیاست دنیا و جریاناتش و مجادلات مادی آن دخالتی ندارند و برایش اهمیتی قائل نیستند و مرتبه خود را تا آن حد تنزل نمیدهند. نیز شاگردان حقیقی رساله نور به بدترین دشمن خود و در مقابل تجاوزات تحقیرآمیزش میگویند: | |||
«ای بیچاره! ما سعی میکنیم تو را از نابودی همیشگی برهانیم و از پایینترین و دردناکترین درجه حیوانیت فانی به سعادت باقی انسانیت انتقال دهیم،اما تو برای نابودی و از بین بردن ما تلاش میکنی، لذات تو در این دنیا بسیار ناچیز، کوتاه و مجازاتت در آخرت بسیار زیاد و طولانیست. مرگ ما آزاد شدن است، برو! ما خود را با تو مشغول نمیکنیم، هر چه میخواهی بکن!» | |||
شاگردان رساله نور از دشمن ظالم عصبانی نیستند، برای او دل میسوزانند و به او محبت میکنند و با امید نجات او برای اصلاحش تلاش میکنند. | |||
'''ثانیاً،''' | |||
با دقت به دو عبارت قدسی: | |||
< | وَيُؤ۟مِن۟ بِاللّٰهِ فَقَدِ اس۟تَم۟سَكَ(<ref>و</ref>) بِال۟عُر۟وَةِ ال۟وُث۟قٰى(<ref>و به خدا ایمان بیاورد، به محکمترین دستاویز در آویخته است. (بقره: 256).</ref>) | ||
</ | |||
میبینیم که با مناسبت معنوی قوی و براساس حساب ابجد و جفر، اولی بر نام رساله نور و دومی بر تحقق و تکامل و فتوحات درخشان آن به طور کامل مطابقت دارد؛ و با معنایی رمزی خبر میدهد که رساله نور در زمانه فعلی و در حال حاضر یک ﭿﰑﰒﭾ است، یعنی ریسمان و حبل الهی بسیارمحکم است و کسی که دست در آن آویزد و بدان متوسل شود نجات مییابد. | |||
< | ثالثاً، عبارت اَللّٰهُ وَلِىُّ الَّذٖينَ اٰمَنُوا(<ref>خداوند متولّی و عهدهدار (امور) کسانی است که ایمان آوردهاند. (بقره: 257).</ref>) به لحاظ معنا و براساس حساب جفر اشارهیی رمزی به رساله نور دارد، به این شکل... | ||
</ | |||
< | (در این مقام پرده فرو آمد و به ادامه نگارش اجازه داده نشد، پس به زمان دیگری موکول میشود.)(<ref>دلیل این که اجازه داده نشد قسم باقی این نکته در این لحظه نوشته شود، ارتباطی است که تا حدودی با دنیا و سیاست داشت، ما از نگاه به این عرصه منع شدهایم. آری، «اِنَّ الانسَانَ لَیَطغی» ناظر به این طاغوت است و به آن توجه میدهد.</ref>) | ||
</ | |||
اِنَّ ال۟اِن۟سَانَ لَيَط۟غٰى | |||
'''سعید نورسی''' | |||
'''بخشی از نامه خسرو، قهرمان رساله نور که درباره مسأله یازدهم «ثمره» نوشته است:''' | |||
بِاسمِهِ سُبحَانَهُ؛ وَ اِن مِن شَیَ ءٍ اِلاً یُسَبِّحُ بِحَمدِهِ | |||
اَلسَّلاَمُ عَلَیکُم وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ | |||
'''استاد و سرور بسیار ارزشمند، محبوب و عزیزمان!''' | |||
«ثمره» که با نُه مسألهاش حاوی مطالب مفیدی برای مملکت و ملت است، در زمانهیی شگفت، و در میان عاصیان سرمست و دشمنانی خطرناک، به شکلی حیرت افزا به نجات شاگردانش اکتفا نکرده، بلکه با مسألههای دهم و یازدهمش مخصوصاً طلبههای رساله نور را در طی طریق حق تشویق میکند و از احوال قبر – مکانی که حقیقتاً عازمش هستند و یادش لرزه بر اندام هرکس میاندازد و به ویژه برای اهل غفلت منزلی بسیار ترسناک و دردآور و عذاب دهنده در زیر خاک است - آگاه مینماید و موجب میشود فرشتگانی را که قرار است ببینند و با آنها گفتگو کنند دوست بدارند؛ و با آن مکان بیشتر مأنوس شوند. نیز وحشت فوقالعاده درباره قبر را که نخستین منزل ترسناک انسان پس از مردن است تعدیل میکند و باعث میشود انسان نفس راحتی بکشد. به ویژه این رساله برای کسانی مانند من که آن عالم نورانی را ندیدهاند در حکم چراغ درخشانیست که شعاعهای آن فاصلههای هزاران ساله را روشن میکند. این رساله چون بوستانی نمونه و پُر گل است که همواره باید آن را بوئید. | |||
آری، ما به استاد محبوبمان عرض میکنیم همچون طلبهیی که هر روز در برابر استاد درس پس میدهد، فیوضاتی را که از رساله نور کسب میکنیم همواره خدمت استاد عزیزمان عرضه میداریم، لیکن استاد محبوب ما فعلاً بیانات خویش را بهحال تعطیل در آوردهاند. | |||
استاد عزیزم! | |||
حقیقت رساله نور و زیباییهای مجموعه «ثمره» و فیضی که از گلهایش نصیب ما میشود مرا واداشته است، که به عنوان فردی از افراد جامعه سخن بگویم، و به قلب بسیاری از کسانی که چون من سخن میگویند حیات بخشیده است. حال، گامهایی که در محیط فعلی به سوی رساله نور برداشته میشود و دستانی که به سویش دراز میشوند، با یازدهمین گل رساله ثمره، متانت بیشتری کسب کرده، بروز یافته و به فعالیت میپردازند. | |||
طلبه بسیار حقیرتان | |||
'''خسرو''' | |||
'''مطلب زیر مکتوبیست که به مناسبت تبریک ماه رمضان، به نام همه طلبههای رساله نور در اسپارتا نوشته و در سیزده بند تنظیم شده است.''' | |||
بِاسمِهِ سُبحَانَهُ، و اِن مِن شَی ءٍ اِلاَّ یُسِّبحُ بِحَمدِهِ | |||
حضرت استاد و سرور گرامی! | |||
ای که برای سلامت جهان اسلام در دنیا و آخرت، به واسطه فیض قرآن و حقیقت رساله نور و همت شاگردان صادق، با چشمان مبارک خویش به جای اشک خون میگریید؛ | |||
و در بحبوحه پردغدغه و توفانی فتنه آخر زمان بیش از حضرت ایوب گرفتار بیماریها و دردهایید | |||
و به نور قرآن و براهین رساله نور و تلاش شاگردان، امراض مادی و معنوی عالم اسلام را مانند لقمان حکیم مداوا میکنید | |||
و ای کسی که با کرامات عَلَویه و غوثیه و به موجب سی و سه آیه از آیات قرآن ثابت کردید که اجزای نوری که در دستان مبارک خود دارید حق و حقیقت است؛ | |||
و ای کسی که با حال سالمندی و زار و نحیف و ضعیف و ترحم انگیز خود بیش از هرکس دیگری تا حد فدا کردن جان خویش نگران جهان اسلام هستید و برای کسانی که درصدد آزارتان هستند، با حقیقت قرآن و براهین رساله نور و صداقت و راستی طلبههای نور دعای خیر میکنید و پاسخشان را به نیکی میدهید؛ | |||
خود و طلبههایتان به سبب انتشار آیت الکبرا از آثار مهم تان، مصیبت دیدید و زندانی شدید و شما تحت ارشادات قرآن و دروس رساله نور و اشتیاق شاگردان، | |||
زندان را به مدرسه یوسفیه تبدیل نمودید و آن را آموزشگاهی کردید | |||
و موجب شدید همه ناآگاهانی که در بین ما بودند در آن آموزشگاه قرآن را ختم کنند و آزاد شوند؛ | |||
و در آن مصیبت، با نیروی قدسی قرآن و تسلی رساله نور و تحمل برادران، با این که ضعیف و سالمند بودید همه دردها و مصائب مان را به دوش کشیدید | |||
و با رسالههای «ثمره» و«دفاعیات» که تحریر نمودید به واسطه اعجاز قرآن معجز بیان و براهین محکم رساله نور و اخلاص شاگردان و به اذن الهی درهای زندان را گشودید و موجب آزادی محبوسان شدید | |||
و آن روز را برای ما و برای عالم اسلام عید کردید | |||
و حقیقتاً اثبات نمودید که رسالههای نور «نور علی نور» است و حق نوشته و خوانده شدن آزادانهاش را تا قیامت کسب نمودید؛ | |||
و اثبات کردید که عالم اسلام با غذای قدسی قرآن عظیم الشأن و طعام اخروی رساله نور و اشتهای شاگردان، همچون نان و آب و هوا به این رسالهها محتاج است؛ و هزاران فرد با خواندن و نوشتن این رسالهها مؤمنانه از دنیا میروند؛ | |||
ای که طلاب خود را هیچ کجا مغلوب و سرشکسته نمیکنید | |||
و امروز با دروس قرآن آسمانی و اساس رساله نور و ذکاوت شاگردان و هم چنین با مسألههای دهم و یازدهم و گلهای رساله ثمره، عطش قلوب مان را که در آتش فراقتان میسوزد با مسایل و گلهای مبارک آن چون آب حیات و شراب کوثرفرومی نشانید و به سوی شادی و سرور سوق میدهید؛ | |||
ای که مرگ را براساس وعد و وعیدهای قطعی قرآن عظیم الشأن و کشف قطعی رساله نور و مشاهده شاگردان درگذشته و مشاهدات صاحبان کشف القبور، در نظر اهل ایمان نجات از نابودی ابدی خواندید و تذکرهیی برای رهایی از ناامیدی؛ مرگی را که جهانیان بیش از هر چیز دیگر از آن واهمه دارند؛ | |||
اثبات کردید که زیباترین سفر برای رفتن به سوی نور است | |||
و درعین حال برای کفار و منافقان چیزی جز نابودی همیشگی نیست. | |||
ای که با اخبار قطعی قرآن معجز البیان – تحت تصدیق چهل وجه اعجازیش و هزاران معجزة احمدی (ع) - و با حجّتهای رساله نور برآمده از آن (قرآن) که معاندترین دشمنان را مغلوب میکند، و با نشانهها و تجربهها و اعتقادات فراوان شاگردان رساله نور اثبات نمودید که گور تنگ و سرد و تاریک و ترسناک برای مؤمنان مأوایی در بهشت و دری به بوستان جنت است | |||
و برای کفار و زندیقان منافق دالانی از جهنم و پر از مار و عقرب؛ و دو فرشته نکیر و منکر که به آن جا میآیند مونس و رفیقی برای رهروان طریق حق و حقیقتاند؛ | |||
''' | |||
ای کسی که طلبههای رساله نور را از صنف طلاب علوم دانسته و با درگذشت مرحوم شهید قهرمان «حافظ علی» کشف نمودید که آنان سؤالات نکیر و منکر را با رساله نور پاسخ میدهند، | |||
و از درگاه رحمت الهی مسألت کردید که زندگان مان نیز پاسخهای لازم را براساس رساله نور دهند. | |||
ای که نشان دادید قرآن برای هر طبقه از طبقات چهل گانه (بشر) دارای معجزه است و کلام ازلیست که ناظر بر کل کائنات است، و این را در رسالههای معجزات قرآنیه و رساله ثمانیهی رساله نور – که تفسیر قرآن است - اثبات کردید؛ و با عنایت به غیرت و حمیت فوقالعاده برادران و شاگردان که چون گردانندگان کارگاه نورند، از آنها خواستید رسالهها نگاشته شوند؛ نگارشی که از زمان حیات رسول الله(ع) تاکنون کسی این چنین قادر به انجام اعجازآمیز آن نبوده است. با این حال به خسرو کاتب قهرمان رساله نور گفتید «بنویس» و قرآنی همانند آن که در لوح محفوظ نوشته شده، نوشته شد؛ و به صورتی بینظیر و زیبا و خارقالعاده که نظیر آن نه دیده شده و نه شنیده شده تعریف و اثبات کردید که قرآن عظیم الشأن حقاً کلام الله است و در مرتبه بالاتری از همه کتابهای آسمانی دیگر قرار دارد و از همه آنها با فضیلتتر است و در یک فاتحه آن هزاران فاتحه و در یک سوره اخلاصش هزاران اخلاص هست و با هر حرفش ده و صد و هزار و هزاران ثواب و حسنه نصیب انسان میشود. | |||
با نشان دادن معجزات قرآن معجز بیان که از هزار و سیصد سال تاکنون ادامه داشته و با شکست دادن مخالفان آن و با دلایل آشکار همانطور که چشم نور را تشخیص میدهد و با قلمهای الماس شاگردان رساله نوری که تاکنون همتایش دیده نشده با «بیست و پنجمین کلام» و ضمایمش که عالم را تحت فرمان خود میخواند و متمردترین و معاندترین افراد را وادار به سکوت میکند به چهل وجه اعجاز قرآن را اثبات مینمایید؛ | |||
هم چنین ثابت میکنید که حضرت پیغمبر(ع) رسول برحق است و افضل صد و بیست و چهار هزار پیامبر پیشین، و سید آنان است و هزاران معجزه او را در رسالهیی به نام «معجزات احمدیه (ع)» به شکل نیکویی برمی شمرید و نیز با توجه به این که قرآن عظیم الشأن رسول اکرم (ع) را رحمة للعالمین خوانده و رساله نور از ابتدا تا انتها این مطلب را با براهین اثبات میکند، همواره بیان میدارید که افعال و احوال رسول اکرم باید نمونه همه باشد، زیرا مطمئنترین و کاملترین رهبر و هدایت کننده اوست و این را حتی به نابینایان نیز ابلاغ میکنید؛ از آن جا که هنگام انتشار رساله نور در آناتولی و ممالک دیگر همواره بلایا، دفع و زمان ممانعت از انتشارش مردم با مصایب مواجه میشدهاند و شاگردان رساله نور به رغم مواجهه با مشکلات واقعاً سنگین و با کمال متانت به خدمتشان ادامه داده و با ارتباطاتشان از سنت سنیه پیامبر(ع) پیروی کردهاند، گوشزد کردهاید که این کار تا چه حد سودمند و نافع است؛ میگویید تبعیت از سنت رسول در زمانه فعلی پاداش صد شهید را دارد | |||
و همان طور که صدقه دافع قضا و بلاست رساله نور هم بیست سال است که قضا و بلایی را که ممکن بود آناتولی را گرفتار کند دفع کرده است؛ این را به عین الیقین اثبات کردهاید، ای استاد ارجمند و سرور گرامی ما! | |||
اینک رفع توقیف رساله نور، شما استاد محبوب و بعد ما طلبههای عاجز و گناهکار سپس عالم اسلام را بسیار شاد و خرسند کرد؛ طوری که امروز دومین عید بزرگ مان به شمار میرود. این عید شریف را به استاد عزیزمان تبریک میگوییم و عید سومتان یعنی رمضان مبارک و لیلة القدرتان را گرامی میداریم. از خداوند میخواهیم امثال این اعیاد را فراوان فرماید و از تقصیرات ما قاصران درگذرد. همه دوستان خدمت شما سلام میرسانند و بر دستان مبارکتان بوسه میزنند و از سرور گرامی خود التماس دعا دارند. | |||
'''طلبههای نور در اسپارتا و حومه''' | |||
عدم قبول متواضعانه مطالب این نامه که صد بار بیش از حد و حدود من است کفران نعمت و نادیده گرفتن حُسن ظن همه شاگردان عزیز است، در عین حال پذیرش آن نیز ممکن است موجب غرور و منیت و تکبر گردد، لذا تصویری از این مکتوب مفصل را که کاتب رساله نور به نام همه شاگردان نگاشته، بهعلاوة سيزدهبندي را که اضافه کردهام برایتان ارسال میکنم تا هم شکر و سپاسگزاری کرده باشم و هم دچارغرور و کفران نعمت نشده باشم. آن را تحت عنوان «نامهیی از طلبههای رساله نور در اسپارتا و حومه» در پایان مسأله یازدهم رساله ثمره قرار دهید. | |||
وقتی مشغول جرح و تعدیل و نگارش این نامه بودم کبوتری دو مرتبه بر پنجره کناری اتاقم نشست. میخواست داخل بیاید، اما سر جیلان (جیلان چالیشکان از شاگردان سعید نورسی.م) را دید و نیامد. چند دقیقه بعد کبوتر دیگری به همین شکل آمد و درآن جا نشست، باز هم کاتب را دید و وارد نشد. گفتم: حتماً مانند پرنده قدوس اول بشارت دهنده است، یا از این که نامههای متعددی مانند این نامه را مینویسیم آمده است تا مبارکی جرح و تعدیلها را تبریک بگوید. | |||
'''سعید نورسی''' | |||
<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr"> | <div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr"> |
düzenleme