64.902
düzenleme
("کسی که ترک نماز و عبادت میکند نیز در حقیقت نسبت به حقوق موجودات که در حکم رعیت سلطان ازل و ابد میباشند تجاوزی مهم نموده، ستمی معنوی روا میدارد، زیرا کمال موجودات با تسبیح و عبادت در چهره رو به خالقشان نمایان میگردد. فردی که ترک عبادت میکند عبادت م..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu) |
("اَل۟حَم۟دُ لِلّٰهِ عَلٰى دٖينِ ال۟اِس۟لَامِ وَ كَمَالِ ال۟اٖيمَانِ" içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu) |
||
(Aynı kullanıcının aradaki diğer 9 değişikliği gösterilmiyor) | |||
231. satır: | 231. satır: | ||
'''سؤال دوم:''' کسی که از طبیعت صرفنظر کرد و به سوی ایمان آمد میگوید: | '''سؤال دوم:''' کسی که از طبیعت صرفنظر کرد و به سوی ایمان آمد میگوید: | ||
حقیقت بزرگیست که هر موجود در هر مقام و شرایطی تابع مشیت الهی و قدرت ربّانیست؛ این حقیقت آن قدر عظیم است که ذهن محدود ما گنجایش آن را ندارد. فراوانی گسترده که با چشمان خود میبینیم و سهولت بینهایتی که در خلقت و ایجاد اشیاء وجود دارد. و در مسیر وحدت، در ایجاد اشیا، سهولت و آسانی بینهایتی هست، در آیاتی مانند: | |||
< | مَا خَل۟قُكُم۟ وَلَا بَع۟ثُكُم۟ اِلَّا كَنَف۟سٍ وَاحِدَةٍ وَمَٓا اَم۟رُ السَّاعَةِ اِلَّا كَلَم۟حِ ال۟بَصَرِ اَو۟ هُوَ اَق۟رَبُ(<ref> آفرینش شما (در آغاز) و زنده گرداندن شما (در انجام) جز همسان (آفرینش و زنده گرداندن) فردی نیست. (لقمان: 28).</ref>)؛ ﭿﯓ ﯔ ﯕ ﯖﯗﯘﯙﯚﯛﯜﭾ (<ref> کار (برپایی) قیامت (و زنده گرداندن مردمان در آن، برای خدا ساده و آسان است و از لحاظ سرعت و سهولت، درست) بهاندازة چشم برهم زدن و یا کوتاهتر از آن است. (نحل: 77).</ref>)به صراحت از سهولتی در نهایت درجه آن بحث میشود؛ اینها نشان میدهند که حقیقت بزرگ مذکور، مقبولترین و معقولترین مسأله است. سرّ و حکمت این سهولت چیست؟ | ||
</ | |||
< | '''پاسخ:''' در بیان وَهُوَ عَلٰى كُلِّ شَى۟ءٍ قَدٖيرٌ(<ref> و خدا بر هر چیزی توانا است (چرا که قدرت بیانتها است). (هود:4)</ref>) که کلمه دهم از مکتوب بیستم است سرّ مزبور کاملاً واضح، قطعی و قانع کننده بیان گردیده است. خصوصاً در ذیل آن مکتوب با وضوح ثابت شده است که '''همه موجودات وقتی به صانع واحد نسبت داده شوند، خلقتشان چون آفرینش یکی از موجودات سهل و آسان خواهد بود. حال اگر این نسبت به واحد احد داده نشود، آفرینش فقط یک موجود، چون خلقت همه موجودات دشوار میشود و ایجاد یک دانه صعوبت یک درخت را خواهد داشت. | ||
</ | |||
اگر ایجادها به صانع حقیقی نسبت داده شود آفرینش کائنات به سهولت آفرینش یک درخت سهل و آسان خواهد بود و درخت چون دانه، بهشت چون بهار و بهار چون یک شاخه گل.''' بذل و بخشش فراوانی که به سادگی قابل مشاهده است و این که کثیری از افراد یک نوع به سهولت یافت میشود و خلق موجودات مصنوع و با ارزش آن هم با سهولتِ تمام و با سرعت، دلایل فراوانی دارد که مدار سهولت مذکورند و حکمت و راز آن را نشان میدهند و ما در رسایل دیگر به آنها پرداختهایم؛ لذا در این جا فقط به دو نمونه، آن هم به اختصار اشارهیی میکنیم. | |||
مثلاً اگر صد سرباز را تحت امر افسری واحد قرار دهند بسیار سهلتر است از این که یک سرباز را به صد افسر بسپارند؛ به همین ترتیب وقتی تجهیزات نظامی ارتشی به یک قانون، یک کارخانه، و تحت امر یک پادشاه داده شود به طور معمول و از نظر کمیّت به اندازه امور تجهیزاتی یک سرباز، سهل و ساده خواهد بود؛ حال اگر تجهیزات نظامی یک سرباز را به مراکز متعدد بسپارند یا متوجه کارخانههای متعدد کنند و به فرماندهان گوناگون ارجاع دهند از نظر کمّی مشکل تجهیزات یک ارتش را خواهد داشت، زیرا در آن صورت برای تجهیز فقط یک سرباز به کارخانههای مورد نیاز یک ارتش احتیاج خواهد بود. | |||
یا درختی را در نظر بگیرید که به سبب سرّ وحدت، مواد حیاتیاش در یک ریشه در یک مرکز و با یک قانون تأمین میگردد؛ لذا مشاهده میشود که خلقت این درخت با آن که هزاران میوه میدهد به اندازه آفرینش یک میوه سهل و ساده است. اگر جهت حرکت از وحدت به سوی کثرت باشد و مواد حیاتی لازم برای هر میوه از جاهای مختلف تأمین شود، هر میوه به اندازه درختی مشکل خواهد داشت. شاید دانه نیز که خلاصه و نمونهیی از درخت است به اندازه درخت مشکل ساز شود، زیرا تمام مواد حیاتی مورد نیاز یک درخت برای یک دانه نیز لازم خواهد شد. | |||
صدها مثال دیگر مانند همین چند مثال نشان میدهند خلقت هزاران موجودی که در وحدت، بینهایت سهل و ساده آفریده میشوند، از خلقت موجودی واحد که در شرک و کثرت به سر میبرد به مراتب آسانتر است. | |||
در رسالههای دیگر این حقیقت را مانند وضوح دو ضرب در دو مساویست با چهار، اثبات کردهایم، لذا خواننده را بدان جا ارجاع میدهیم و در این جا فقط راز بسیار مهمی را از منظر سهولت و آسانی در علم و قَدَر الهی و قدرت ربّانی بیان میکنیم: | |||
اولاً تو یک موجود هستی، اگر خود را به قدیر ازلی واگذار کنی تو را به سرعت شعله ور شدن کبریتی، از هیچ، از عدم، با فرمانی و با قدرت بینهایتش در آنی میآفریند؛ و اگر خود را به او وانگذاری و به اسباب مادی و طبیعت نسبت دهی در آن صورت چون خلاصه و میوه و فشرده مختصر کائنات هستی، و برای آفریدنت میبایست عالم هستی و همه عناصر را از غربالی ظریف بگذرانند و با مقیاسهایی دقیق مواد وجودی تو را از سراسر عالم جمع آوری کنند. | |||
چون اسباب مادی صرفاً جمع آوری و ترکیب میکند. همه عاقلان تصدیق میکنند که اسباب مادی آن چه را در خود ندارند نمیتوانند به وجود آورند. این است که برای ایجاد جسم یک ذی حیات کوچک مجبورند عناصر تشکیل دهندهاش را از سراسر عالم جمع آوری کنند. | |||
اینک دریاب که در وحدت و توحید تا چه حد سهولت و در شرک و گمراهی تا چه حد مشکلات وجود دارد. | |||
ثانیاً در علم سهولتی بیپایان وجود دارد، توضیح مطلب این است: | |||
قَدَر، نوعی از علم است که در حکم قالب مخصوص و معنوی هر چیز، مقدار مشخصی تعیین میکند. مقدار قَدَری، برای وجود آن شی در حکم یک طرح یا یک الگو میباشد. هنگامی که قدرت دست به ایجاد میزند، در نهایت سهولت براساس مقدار قَدَری تعیین شده ایجاد میکند. | |||
اگر شی مزبور به قدیر ذوالجلالی که صاحب علم ازلی، لایتناهی و محیط است نسبت داده نشود؛ همچنانکه پیش از این گفتیم، نه تنها هزاران مشکل که محالهای فراوان آشکار میگردد، زیرا اگر مقدار قَدَری و علمی نادیده گرفته شود لازم میشود هزاران قالب مادی و خارجی در بدن حیوانی بسیار کوچک به کار گرفته شود. | |||
سهولت بینهایتی را که در وحدت وجود دارد و مشکلات فراوانی را که در شرک و ضلالت هست دریاب و توجه کن که آیه: | |||
< | وَمَٓا اَم۟رُ السَّاعَةِ اِلَّا كَلَم۟حِ ال۟بَصَرِ اَو۟ هُوَ اَق۟رَبُ(<ref> کار (برپایی) قیامت (و زنده گرداندن مردمان در آن، برای خدا ساده و آسان است و از لحاظ سرعت و سهولت، درست) بهاندازة چشم برهم زدن و یا کوتاهتر از آن است. (نحل: 77).</ref>) چه حقیقت درست، واقعی و متعالی را بیان میدارد. | ||
</ | |||
'''سؤال سوم:''' راه یافتهیی که پیشتر دشمن بود و اینک دوست شده است میگوید: فیلسوفان بسیارمشهور زمانه ما میگویند: از عدم نه چیزی به وجود میآید و نه چیزی از بین میرود. صرفاً ترکیب و تحلیلیست که دستگاه عالم هستی را به کار میاندازد. | |||
'''پاسخ:''' مشهورترین فیلسوفانی که با نور قرآن به موجودات نگاه نمیکنند دیدهاند که وجود یافتن موجودات به واسطه طبیعت و اسباب (همان طور که پیش از این اثبات کردهایم) دارای مشکلاتی در حد امتناع میباشد، لذا به دو گروه تقسیم شدند: | |||
'''گروهی''' از آنها سوفسطایی شدند، دست از عقل که ویژگی انسان است شستند و از حیوانات نیز پستتر شده و وجود عالم هستی را انکار نمودند. آنها حتی منکر وجود خود شدند و این نظر را سهلتر از قائل شدن فاعلیت اسباب و طبیعت یافتند، لذا با انکارخود و کائنات دچار جهل مطلق گردیدند. | |||
'''گروه دوم دیدند''' اعتقاد به فاعلیت اسباب و طبیعت در مسیر ضلالت، مثلاً ایجاد یک پشه یا یک دانه مشکلات فراوانی وجود دارد و این امر نیازمند اقتداری بیرون از دایرهی عقل است، به همین دلیل ناچار به انکار مسألهی ایجاد میپردازند و میگویند «از نیست، هست حاصل نمیشود» و عدم را نیز محال میدانند و میگویند «هست، نیست نمیشود» این دسته از فیلسوفان در توهم خود به وضعیتی اعتباری به صورت ترکیب و تحلیل و آمیختگی و تجمع قائلند که بر اثر تصادف و حرکت ذرات حاصل میشود. | |||
'''حال بیا و کسانی را مشاهده کن که در پستترین سطح حماقت و جهالت هستند و خود را عاقلترین افراد گمان کردهاند. این حقیقت را دریاب که ضلالت، انسان را تا چه حد مسخره و پست و نادان میکند و از آن عبرت بگیر!''' | |||
حضرت حق سالانه چهارصد هزار نوع را به یکباره بر روی زمین خلق میکند، خدایی که زمین و آسمانها را در شش روز آفرید، قدرتی ازلی که در هر بهار، در شش هفته، عالمی زنده، بر اساس صنعت، و حکیمانهتر از پیش ایجاد میکند. موجودات علمیهیی که طرح و مقدارشان در دایرهی علم ازلی معیّن گردیده، و فاقد وجود خارجیاند، به سهولت تمام توسط قدرت ازلی وجود خارجی مییابند، مثل مالیدن مادّهیی سحرآمیز بر کاغذیی که با مرکب نامریی نوشته شده و مشخص شدن نوشتههای آن. ناممکن دانستن این مطلب از قدرت ازلی حق، و انکار آفرینش، به مراتب احمقانهتر و جاهلانهتر از طرز فکر گروه اول یعنی سوفسطاییان است. | |||
این بیچارگان و عاجزان مطلق چیزی جز ارادهیی محدود در اختیارشان نیست؛ و چون نفس فرعونیشان قادر به نابودی و از بین بردن چیزی نمیباشد و چون نمیتوانند ذره یا مادهیی را از هیچ و عدم، موجود کنند، و اسباب و طبیعت نیز که مورد اعتمادشان است قادر به ایجاد چیزی نمیباشد، احمقانه میگویند: «وجود از عدم حاصل نمیشود، و موجود نیز هیچگاه معدوم نمیشود.» و این چنین میخواهند قدیر مطلق را هم شامل این قاعده باطل و خطا کنند. | |||
'''آری، قدیر مطلق دو نوع «ایجاد» میکند: یکی با اختراع و ابداع است، یعنی از هیچ و نیستی موجود میکند و هر چیز لازم برای این موجود را نیز از هیچ ایجاد میکند و در اختیارش میگذارد. نوع دیگر با انشاء و براساس صنعتگریست، یعنی برای حکمتهایی دقیق چون نشان دادن کمال حکمت و جلوههای اسماء خود، قسمی از موجودات را از عناصر عالم انشاء میکند، و ذرات و مواد را که تابع اوامرش هستند به واسطه قانون رزاقیّت به سوی آنها گسیل میدارد و در آنها به کار میگیرد.''' | |||
'''آری، قادر مطلق به دو صورت، یعنی ابداع و انشاء ایجاد میکند. نیست کردن هست، و هست کردن نیست، سهلترین، سادهترین، عمومیترین و دائمیترین قانون اوست. خداوند قدرتیست که در هر بهار تمام احوال و کیفیات اشکال و صفات و ذرات سیصد هزار نوع از مخلوقات را از نیست هست میکند؛ کسی که در مورد چنین پروردگاری بگوید «قادر به هست کردن معدوم نیست» خود باید معدوم شود!''' | |||
فردی که طبیعت را رها کرده، و وارد حیطه حقیقت شده بود میگوید: «حضرت حق را به رقم همه ذرات، شکر و حمد و ثنا میگویم که کمال ایمان را کسب کردم، و از اوهام و ضلالت نجات یافتم و شبههیی هم برایم باقی نماند.» | |||
اَل۟حَم۟دُ لِلّٰهِ عَلٰى دٖينِ ال۟اِس۟لَامِ وَ كَمَالِ ال۟اٖيمَانِ | اَل۟حَم۟دُ لِلّٰهِ عَلٰى دٖينِ ال۟اِس۟لَامِ وَ كَمَالِ ال۟اٖيمَانِ | ||
سُب۟حَانَكَ لَا عِل۟مَ لَنَٓا اِلَّا مَا عَلَّم۟تَنَٓا اِنَّكَ اَن۟تَ ال۟عَلٖيمُ ال۟حَكٖيمُ(<ref> فرشتگان گفتند: منزّهی تو، ما چیزی جز آنچه به ما آموختهای نمیدانیم (و توانایی جانشینی را در زمین و استعداد اشتغال به امور مادی را نداریم و معترفیم که آدم موجودی شایستهتر از ما است و) تو دانا و حکیمی. (بقره: 32).</ref>) | |||
سُب۟حَانَكَ لَا عِل۟مَ لَنَٓا اِلَّا مَا عَلَّم۟تَنَٓا اِنَّكَ اَن۟تَ ال۟عَلٖيمُ ال۟حَكٖيمُ | |||
</ | |||
düzenleme