İçeriğe atla

On Birinci Şuâ/fa: Revizyonlar arasındaki fark

"همان طور که در بخش راهنمای جوانان در رساله نور به خوبی توضیح داده شده، مرگ چنان قطعی و آشکار است که به شب شدن روز و فرارسیدن زمستان پس از پاییز می‏ماند و به یقین با آن مواجه خواهیم شد؛ هم چنان که این زندان برای وارد شوندگان و خارج شوندگان مانند مسافرخانه..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu
("کوتاه‏ترین و سهل‏ترین راه را که مخبران بی‏شمار با قاطعیت و یقین از آن خبر داده‏اند و صد در صد به بهشت و سعادت ابدی منتهی می‏شود، رها کرده و دشوارترین و طولانی‏ترین و بدترین راهی را که به احتمال 99 درصد به محبس جهنم و شقاوت دائمی منتهی می‏شود انتخاب می..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu)
("همان طور که در بخش راهنمای جوانان در رساله نور به خوبی توضیح داده شده، مرگ چنان قطعی و آشکار است که به شب شدن روز و فرارسیدن زمستان پس از پاییز می‏ماند و به یقین با آن مواجه خواهیم شد؛ هم چنان که این زندان برای وارد شوندگان و خارج شوندگان مانند مسافرخانه..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu)
Etiketler: Mobil değişiklik Mobil ağ değişikliği
71. satır: 71. satır:
در یک آن، وضعیت پنجاه سال بعد آن‏ها هم چون سینمایی معنوی بر من آشکار شد. دیدم چهل پنجاه تن از آن دختران دانش آموز که تعدادشان پنجاه شصت نفر بود، در قبر خاک می‏شوند و عذاب می‏کشند. ده نفر از آن‏ها را دیدم که هفتاد هشتاد ساله و بسیار زشت شده‏اند و چون در جوانی مراقب عفت خود نبوده‏اند از نگاه‏هایی که انتظار محبت دارند نفرت می‏بینند. این‏ها را با قطع و یقین مشاهده کردم، و به حال و روز رقت بارشان گریستم. تعدادی از دوستان زندانی، صدای گریستنم را شنیدند، آمدند و جویای موضوع شدند، گفتم: «فعلاً مرا به حال خود رها کنید و بروید.»
در یک آن، وضعیت پنجاه سال بعد آن‏ها هم چون سینمایی معنوی بر من آشکار شد. دیدم چهل پنجاه تن از آن دختران دانش آموز که تعدادشان پنجاه شصت نفر بود، در قبر خاک می‏شوند و عذاب می‏کشند. ده نفر از آن‏ها را دیدم که هفتاد هشتاد ساله و بسیار زشت شده‏اند و چون در جوانی مراقب عفت خود نبوده‏اند از نگاه‏هایی که انتظار محبت دارند نفرت می‏بینند. این‏ها را با قطع و یقین مشاهده کردم، و به حال و روز رقت بارشان گریستم. تعدادی از دوستان زندانی، صدای گریستنم را شنیدند، آمدند و جویای موضوع شدند، گفتم: «فعلاً مرا به حال خود رها کنید و بروید.»


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
آری، آن چه دیدم حقیقت بود نه خیال. چنان که پس از تابستان و پاییز نوبت زمستان فرا می‏رسد، در ادامه تابستان جوانی و پاییز سالمندی نیز زمستان قبر و برزخ قرار دارد. اگر به همان شکلی که حوادث پنجاه سال پیش را به وسیله صنعت سینما در حال حاضر به نمایش می‏گذارند، می‏توانستند رویدادهای پنجاه سال بعد را هم نشان دهند و وضعیت پنجاه شصت سال بعدِ اهل ضلالت و گمراهی را در مقابل دیدگانشان به نمایش بگذارند، آن گاه با لعن و نفرین به خندیدن‏ها و لذت‏های نامشروع‏شان می‏گریستند.
Evet, gördüğüm hakikattir, hayal değil. Nasıl ki bu yaz ve güzün âhiri kıştır. Öyle de gençlik yazı ve ihtiyarlık güzünün arkası kabir ve berzah kışıdır. Geçmiş zamanın elli sene evvelki hâdisatı sinema ile hal-i hazırda gösterildiği gibi gelecek zamanın elli sene sonraki istikbal hâdisatını gösteren bir sinema bulunsa, ehl-i dalalet ve sefahetin elli altmış sene sonraki vaziyetleri onlara gösterilse idi, şimdiki güldüklerine ve gayr-ı meşru keyiflerine nefretler ve teellümlerle ağlayacaklardı.
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
در حالی که من مشغول مشاهده مذکور در زندان اسکی شهیر بودم، فردی معنوی که مروج گمراهی و ضلالت بود هم چون شیطانی انسی در مقابلم ظاهر شد و گفت:
Ben o Eskişehir Hapishanesindeki müşahede ile meşgul iken sefahet ve dalaleti terviç eden bir şahs-ı manevî, insî bir şeytan gibi karşıma dikildi ve '''dedi:''' “Biz, hayatın her bir çeşit lezzetini ve keyiflerini tatmak ve tattırmak istiyoruz, bize karışma.”
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
«ما دوست داریم همه نوع لذت حیات را بچشیم و به دیگران بچشانیم، با ما کاری نداشته باش.»
'''Ben de cevaben dedim:'''
 
</div>
'''من هم در پاسخ گفتم:'''


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">