64.622
düzenleme
("کوتاهترین و سهلترین راه را که مخبران بیشمار با قاطعیت و یقین از آن خبر دادهاند و صد در صد به بهشت و سعادت ابدی منتهی میشود، رها کرده و دشوارترین و طولانیترین و بدترین راهی را که به احتمال 99 درصد به محبس جهنم و شقاوت دائمی منتهی میشود انتخاب می..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu) |
("همان طور که در بخش راهنمای جوانان در رساله نور به خوبی توضیح داده شده، مرگ چنان قطعی و آشکار است که به شب شدن روز و فرارسیدن زمستان پس از پاییز میماند و به یقین با آن مواجه خواهیم شد؛ هم چنان که این زندان برای وارد شوندگان و خارج شوندگان مانند مسافرخانه..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu) Etiketler: Mobil değişiklik Mobil ağ değişikliği |
||
71. satır: | 71. satır: | ||
در یک آن، وضعیت پنجاه سال بعد آنها هم چون سینمایی معنوی بر من آشکار شد. دیدم چهل پنجاه تن از آن دختران دانش آموز که تعدادشان پنجاه شصت نفر بود، در قبر خاک میشوند و عذاب میکشند. ده نفر از آنها را دیدم که هفتاد هشتاد ساله و بسیار زشت شدهاند و چون در جوانی مراقب عفت خود نبودهاند از نگاههایی که انتظار محبت دارند نفرت میبینند. اینها را با قطع و یقین مشاهده کردم، و به حال و روز رقت بارشان گریستم. تعدادی از دوستان زندانی، صدای گریستنم را شنیدند، آمدند و جویای موضوع شدند، گفتم: «فعلاً مرا به حال خود رها کنید و بروید.» | در یک آن، وضعیت پنجاه سال بعد آنها هم چون سینمایی معنوی بر من آشکار شد. دیدم چهل پنجاه تن از آن دختران دانش آموز که تعدادشان پنجاه شصت نفر بود، در قبر خاک میشوند و عذاب میکشند. ده نفر از آنها را دیدم که هفتاد هشتاد ساله و بسیار زشت شدهاند و چون در جوانی مراقب عفت خود نبودهاند از نگاههایی که انتظار محبت دارند نفرت میبینند. اینها را با قطع و یقین مشاهده کردم، و به حال و روز رقت بارشان گریستم. تعدادی از دوستان زندانی، صدای گریستنم را شنیدند، آمدند و جویای موضوع شدند، گفتم: «فعلاً مرا به حال خود رها کنید و بروید.» | ||
آری، آن چه دیدم حقیقت بود نه خیال. چنان که پس از تابستان و پاییز نوبت زمستان فرا میرسد، در ادامه تابستان جوانی و پاییز سالمندی نیز زمستان قبر و برزخ قرار دارد. اگر به همان شکلی که حوادث پنجاه سال پیش را به وسیله صنعت سینما در حال حاضر به نمایش میگذارند، میتوانستند رویدادهای پنجاه سال بعد را هم نشان دهند و وضعیت پنجاه شصت سال بعدِ اهل ضلالت و گمراهی را در مقابل دیدگانشان به نمایش بگذارند، آن گاه با لعن و نفرین به خندیدنها و لذتهای نامشروعشان میگریستند. | |||
در حالی که من مشغول مشاهده مذکور در زندان اسکی شهیر بودم، فردی معنوی که مروج گمراهی و ضلالت بود هم چون شیطانی انسی در مقابلم ظاهر شد و گفت: | |||
«ما دوست داریم همه نوع لذت حیات را بچشیم و به دیگران بچشانیم، با ما کاری نداشته باش.» | |||
''' | |||
'''من هم در پاسخ گفتم:''' | |||
<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr"> | <div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr"> |
düzenleme