İçeriğe atla

Otuz İkinci Söz/fa: Revizyonlar arasındaki fark

"مگر ممکن است تار و پود زیبایی که به شکل هنرمندانه در سرتاسر قالیچه دیده می‏شود توسط کسی جز استاد قالیباف صورت گرفته باشد؟ و مگر ممکن است به وجود آورنده میوه کسی جز به وجود آورنده درخت باشد؟ و مگر ممکن است به وجود آورنده هسته کسی جز صانع و خالق جسم دارای ه..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu
("آن‏گاه نوع انسان با زبان حق و حقیقت و زبان حکمت و نظم می‏گوید: اگر دارای چنان قدرت و حکمتی هستی که بتوانی لباسی را که از تاروپودهای رنگارنگ و از انواع گوناگون حیوانات و نباتات و نوع ما با کمال حکمت دوخته شده و بر تن کره‏ی زمین پوشانیده شده تهیه کنی و قال..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu)
("مگر ممکن است تار و پود زیبایی که به شکل هنرمندانه در سرتاسر قالیچه دیده می‏شود توسط کسی جز استاد قالیباف صورت گرفته باشد؟ و مگر ممکن است به وجود آورنده میوه کسی جز به وجود آورنده درخت باشد؟ و مگر ممکن است به وجود آورنده هسته کسی جز صانع و خالق جسم دارای ه..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu)
70. satır: 70. satır:
اگر دارای چنان قدرت و حکمتی هستی که بتوانی لباسی را که از تاروپودهای رنگارنگ و از انواع گوناگون حیوانات و نباتات و نوع ما با کمال حکمت دوخته شده و بر تن کره‏ی زمین پوشانیده شده تهیه کنی و قالیچه پر نقش و نگاری را که از امتزاج صدها هزار نوع ذی حیات ایجاد و بر سطح زمین گسترده شده به وجود آوری و هر از چندی در نهایت حکمت آن را بازسازی و تجدید کنی؛ و اگر دارای قدرتی محیط و حکمتی عالم شمول هستی که بتوانی در ما به عنوان میوه‏های زمین و دانه‏های کائنات تصرف کنی و مواد مورد نیاز ما در حیات را در نهایت حکمت و میزان از نقاط دور و نزدیک عالم تهیه کنی؛ و اگر دارای چنان اقتداری هستی که بتوانی امثال ما در گذشته و آینده را با سکه قدرتی واحد که بر چهره داریم بیافرینی، ممکن است بتوانی ادعای ربوبیت مرا کنی؛ در غیر این صورت ساکت شو! با دیدن گوناگونی‏های موجود در نوع من گمان مبر می‏توانی دخالتی در آفرینشم داشته باشی، زیرا نظم در خلقت من در نهایت کمال است. گوناگونی‏هایی که می‏بینی و برداشت آشفتگی از آن می‏کنی، براساس کتاب تقدیر قدرت الهی استنساخی در کمال نظم است. وجود نظم کامل در حیوانات و نباتات که از ما در حد بسیار پایین‏تری قرار دارند و در حقیقت تحت نظارت ما هستند نشان از آن دارد که گوناگونی‏های موجود در ما نوعی کتابت (الهی) است.
اگر دارای چنان قدرت و حکمتی هستی که بتوانی لباسی را که از تاروپودهای رنگارنگ و از انواع گوناگون حیوانات و نباتات و نوع ما با کمال حکمت دوخته شده و بر تن کره‏ی زمین پوشانیده شده تهیه کنی و قالیچه پر نقش و نگاری را که از امتزاج صدها هزار نوع ذی حیات ایجاد و بر سطح زمین گسترده شده به وجود آوری و هر از چندی در نهایت حکمت آن را بازسازی و تجدید کنی؛ و اگر دارای قدرتی محیط و حکمتی عالم شمول هستی که بتوانی در ما به عنوان میوه‏های زمین و دانه‏های کائنات تصرف کنی و مواد مورد نیاز ما در حیات را در نهایت حکمت و میزان از نقاط دور و نزدیک عالم تهیه کنی؛ و اگر دارای چنان اقتداری هستی که بتوانی امثال ما در گذشته و آینده را با سکه قدرتی واحد که بر چهره داریم بیافرینی، ممکن است بتوانی ادعای ربوبیت مرا کنی؛ در غیر این صورت ساکت شو! با دیدن گوناگونی‏های موجود در نوع من گمان مبر می‏توانی دخالتی در آفرینشم داشته باشی، زیرا نظم در خلقت من در نهایت کمال است. گوناگونی‏هایی که می‏بینی و برداشت آشفتگی از آن می‏کنی، براساس کتاب تقدیر قدرت الهی استنساخی در کمال نظم است. وجود نظم کامل در حیوانات و نباتات که از ما در حد بسیار پایین‏تری قرار دارند و در حقیقت تحت نظارت ما هستند نشان از آن دارد که گوناگونی‏های موجود در ما نوعی کتابت (الهی) است.


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
مگر ممکن است تار و پود زیبایی که به شکل هنرمندانه در سرتاسر قالیچه دیده می‏شود توسط کسی جز استاد قالیباف صورت گرفته باشد؟ و مگر ممکن است به وجود آورنده میوه کسی جز به وجود آورنده درخت باشد؟ و مگر ممکن است به وجود آورنده هسته کسی جز صانع و خالق جسم دارای هسته باشد؟
“Hiç mümkün müdür ki bir haliçenin her tarafına yayılan bir atkı ipini sanatkârane yerleştiren, haliçenin ustasından başkası olsun. Hem bir meyvenin mûcidi, ağacının mûcidinden başkası olsun. Hem çekirdeği icad eden, çekirdekli cismin sâni’inden başkası olsun. Hem gözün kördür. Yüzümdeki mu’cizat-ı kudreti, mahiyetimizdeki havârık-ı fıtratı görmüyorsun. Eğer görsen anlarsın ki benim Sâni’im öyle bir zattır ki hiçbir şey ondan gizlenemez, hiçbir şey ona nazlanıp ağır gelemez. Yıldızlar, zerreler kadar ona kolay gelir. Bir baharı bir çiçek kadar suhuletle icad eder. Koca kâinatın fihristesini, kemal-i intizamla benim mahiyetimde derceden bir zattır. Böyle bir zatın sanatına senin gibi camid, âciz ve kör, sağır parmak karıştırabilir mi? Öyle ise sus! Def’ol git!” der, onu tard eder.
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
چشمان تو کور است. معجزات قدرت را در صورتم و خوارق فطرت در ماهیت ما را نمی‏بینی، اگر می‏دیدی، می‏فهمیدی که صانع من کسی‏ست که هیچ چیز از دیده او پنهان نیست، و انجام هیچ کاری برای او دشوار نیست. آفرینش ستاره‏ها به اندازه آفرینش ذرات برای او آسان است. او بهار را به سهولت خلقت یک گل می‏آفریند. او ذاتی‏ست که گزیده‏‏یی از کائنات بزرگ را در کمال نظم و ترتیب در ماهیت من قرار داده است.
Sonra o müddeî gider, '''zeminin yüzüne''' serilen geniş haliçeye ve zemine giydirilen gayet müzeyyen ve münakkaş gömleğe esbab namına ve tabiat lisanıyla ve felsefe diliyle der ki: “Sende tasarruf edebilirim ve sana mâlikim veya sende hissem var.” diye dava eder.
</div>
آیا درمانده و نابینا و ناشنوایی چون تو می‏تواند در کار چنان صانع و ذاتی دخالت کند؟ پس ساکت شو و از این جا برو!
 
و او را از خود می‏راند.
 
مدعی راه خود را می‏گیرد و می‏رود و به پیراهن پرنقش و نگار و زیبایی که بر زمین پوشانده شده و قالیچه وسیعی که بر روی زمین گسترده است، به نام اسباب و به زبان طبیعت و فلسفه می‏گوید: «قادر به تصرف در تو هستم، من مالک توام یا سهمی در مالکیتت دارم.»


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">