İçeriğe atla

Otuzuncu Lem'a/fa: Revizyonlar arasındaki fark

"این جهان سرایی‌ست که گویی شهری در آن واقع است که همواره بر اثر تخریب و تعمیر در حال دگرگونی‌ست. باز در آن شهر، مملکتی هست که بر اثر جنگ‌ها و مهاجرت‌ها مدام در غلیان می‌باشد، در آن مملکت نیز عالمی‌هست که همیشه با مرگ و حیات دست به گریبان می‌باشد. بر ای..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu
("وَ اِن۟ مِن۟ شَى۟ءٍ اِلَّا عِن۟دَنَا خَزَٓائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُٓ اِلَّا بِقَدَرٍ مَع۟لُومٍ(<ref> و هیچ‌چیز نیست مگر آن‌که گنجینه‌های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه‌ای معین فرو نمی‌فرستیم. (حجر: 21)</ref>) نکته‌یی از آیه فوق و یک اسم اعظم، یا جلوه..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu)
("این جهان سرایی‌ست که گویی شهری در آن واقع است که همواره بر اثر تخریب و تعمیر در حال دگرگونی‌ست. باز در آن شهر، مملکتی هست که بر اثر جنگ‌ها و مهاجرت‌ها مدام در غلیان می‌باشد، در آن مملکت نیز عالمی‌هست که همیشه با مرگ و حیات دست به گریبان می‌باشد. بر ای..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu)
104. satır: 104. satır:
نکته‌یی از آیه فوق و یک اسم اعظم، یا جلوه‌یی از اسم عدل -که نوری از انوار ششگانه اسم اعظم است- مانند نکته اول در زندان اسکی شهیر در دوردست‌ها مشاهده گردید، برای تفهیم و توضیح آن باز هم به طریق تمثیل می‌گوییم:
نکته‌یی از آیه فوق و یک اسم اعظم، یا جلوه‌یی از اسم عدل -که نوری از انوار ششگانه اسم اعظم است- مانند نکته اول در زندان اسکی شهیر در دوردست‌ها مشاهده گردید، برای تفهیم و توضیح آن باز هم به طریق تمثیل می‌گوییم:


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
این جهان سرایی‌ست که گویی شهری در آن واقع است که همواره بر اثر تخریب و تعمیر در حال دگرگونی‌ست. باز در آن شهر، مملکتی هست که بر اثر جنگ‌ها و مهاجرت‌ها مدام در غلیان می‌باشد، در آن مملکت نیز عالمی‌هست که همیشه با مرگ و حیات دست به گریبان می‌باشد.  
Şu kâinat öyle bir saraydır ki o sarayda mütemadiyen tahrip ve tamir içinde çalkalanan bir şehir var ve o şehirde her vakit harp ve hicret içinde kaynayan bir memleket var ve o memlekette her zaman mevt ve hayat içinde yuvarlanan bir âlem var. Halbuki o sarayda, o şehirde, o memlekette, o âlemde o derece hayret-engiz bir muvazene, bir mizan, bir tevzin hükmediyor, bilbedahe ispat eder ki bu hadsiz mevcudatta olan hadsiz tahavvülat ve vâridat ve masarif; her bir anda umum kâinatı görür, nazar-ı teftişinden geçirir bir tek zatın mizanıyla ölçülür, tartılır. Yoksa balıklardan bir balık bin yumurtacık ile ve nebatattan haşhaş gibi bir çiçek yirmi bin tohum ile ve sel gibi akan unsurların, inkılabların hücumuyla şiddetle muvazeneyi bozmaya çalışan ve istila etmek isteyen esbab başıboş olsalardı veyahut maksatsız serseri tesadüf ve mizansız kör kuvvete ve şuursuz zulmetli tabiata havale edilseydi, o muvazene-i eşya ve muvazene-i kâinat öyle bozulacaktı ki bir senede, belki bir günde herc ü merc olurdu. Yani deniz karmakarışık şeylerle dolacaktı, taaffün edecekti; hava, gazat-ı muzırra ile zehirlenecekti; zemin ise bir mezbele, bir mezbaha, bir bataklığa dönecekti. Dünya boğulacaktı.
 
</div>
بر این سرا، شهر، مملکت و عالم، چنان موازنه، میزان و توزین حیرت انگیزی حاکم است که با تأمل در آن آشکارا ثابت می‌شود، که تحولات و دخل و خرج‌های بی‌حد و حصری که در شمار نامتناهی موجودات مشاهده می‌شود، براساس میزان ذاتی یگانه، اندازه‌گیری و سنجیده می‌شود، و اوست که در هر لحظه و آنی جهان هستی را می‌بیند و از نظر می‌گذراند. اگر فقط یکی از ماهیان با هزار تخم، و در نباتات فقط یکی از گل‌ها چون گل خشخاش با بیست هزار تخم، و عناصر جاری هم‌چون سیل، با فشار و با شدت هرچه تمام، می‌خواستند موازنه موجود را بر هم زده و خود بر هستی استیلا یابند؛ و اگر این آفریده‌ها در هستی به حال خود رها می‌شدند، و کارشان به تصادف بی هدف و قدرت کور و بدون میزان، و طبیعت بی شعور و ظلمانی سپرده می شد، تعادل بین اشیا و موازنه موجود در هستی چنان به هم می‌ریخت که در عرض یک سال و شاید یک روز هرج و مرج همه جا را می‌گرفت، مثلاً دریا پر می‌شد از مواد درهم برهم، و متعفن می‌شد، هوا براثر گازهای مضر، مسموم می‌شد، سطح زمین نیز به مزبله و منجلاب و قتل‏گاهی تبدیل می‏شد که جهان احساس خفگی می‌کرد.


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">