İçeriğe atla

Otuzuncu Lem'a/fa: Revizyonlar arasındaki fark

"از سلول‌های حیوان و گلبول‌های سرخ و سفید خون و تحولاتی که در ذرات هست، و تناسبی که در اندام‌های بدن وجود دارد بگیر تا ورودی و خروجی ‌دریاها و چشمه‏های زیرزمینی و تولد و مرگ حیوانات و نباتات، و تخریبات و تعمیرات پاییز و بهار، تا نوع حرکات و فواید عناصر..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu
("این جهان سرایی‌ست که گویی شهری در آن واقع است که همواره بر اثر تخریب و تعمیر در حال دگرگونی‌ست. باز در آن شهر، مملکتی هست که بر اثر جنگ‌ها و مهاجرت‌ها مدام در غلیان می‌باشد، در آن مملکت نیز عالمی‌هست که همیشه با مرگ و حیات دست به گریبان می‌باشد. بر ای..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu)
("از سلول‌های حیوان و گلبول‌های سرخ و سفید خون و تحولاتی که در ذرات هست، و تناسبی که در اندام‌های بدن وجود دارد بگیر تا ورودی و خروجی ‌دریاها و چشمه‏های زیرزمینی و تولد و مرگ حیوانات و نباتات، و تخریبات و تعمیرات پاییز و بهار، تا نوع حرکات و فواید عناصر..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu)
108. satır: 108. satır:
  بر این سرا، شهر، مملکت و عالم، چنان موازنه، میزان و توزین حیرت انگیزی حاکم است که با تأمل در آن آشکارا ثابت می‌شود، که تحولات و دخل و خرج‌های بی‌حد و حصری که در شمار نامتناهی موجودات مشاهده می‌شود، براساس میزان ذاتی یگانه، اندازه‌گیری و سنجیده می‌شود، و اوست که در هر لحظه و آنی جهان هستی را می‌بیند و از نظر می‌گذراند. اگر فقط یکی از ماهیان با هزار تخم، و در نباتات فقط یکی از گل‌ها چون گل خشخاش با بیست هزار تخم، و عناصر جاری هم‌چون سیل، با فشار و با شدت هرچه تمام، می‌خواستند موازنه موجود را بر هم زده و خود بر هستی استیلا یابند؛ و اگر این آفریده‌ها در هستی به حال خود رها می‌شدند، و کارشان به تصادف بی هدف و قدرت کور و بدون میزان، و طبیعت بی شعور و ظلمانی سپرده می شد، تعادل بین اشیا و موازنه موجود در هستی چنان به هم می‌ریخت که در عرض یک سال و شاید یک روز هرج و مرج همه جا را می‌گرفت، مثلاً دریا پر می‌شد از مواد درهم برهم، و متعفن می‌شد، هوا براثر گازهای مضر، مسموم می‌شد، سطح زمین نیز به مزبله و منجلاب و قتل‏گاهی تبدیل می‏شد که جهان احساس خفگی می‌کرد.
  بر این سرا، شهر، مملکت و عالم، چنان موازنه، میزان و توزین حیرت انگیزی حاکم است که با تأمل در آن آشکارا ثابت می‌شود، که تحولات و دخل و خرج‌های بی‌حد و حصری که در شمار نامتناهی موجودات مشاهده می‌شود، براساس میزان ذاتی یگانه، اندازه‌گیری و سنجیده می‌شود، و اوست که در هر لحظه و آنی جهان هستی را می‌بیند و از نظر می‌گذراند. اگر فقط یکی از ماهیان با هزار تخم، و در نباتات فقط یکی از گل‌ها چون گل خشخاش با بیست هزار تخم، و عناصر جاری هم‌چون سیل، با فشار و با شدت هرچه تمام، می‌خواستند موازنه موجود را بر هم زده و خود بر هستی استیلا یابند؛ و اگر این آفریده‌ها در هستی به حال خود رها می‌شدند، و کارشان به تصادف بی هدف و قدرت کور و بدون میزان، و طبیعت بی شعور و ظلمانی سپرده می شد، تعادل بین اشیا و موازنه موجود در هستی چنان به هم می‌ریخت که در عرض یک سال و شاید یک روز هرج و مرج همه جا را می‌گرفت، مثلاً دریا پر می‌شد از مواد درهم برهم، و متعفن می‌شد، هوا براثر گازهای مضر، مسموم می‌شد، سطح زمین نیز به مزبله و منجلاب و قتل‏گاهی تبدیل می‏شد که جهان احساس خفگی می‌کرد.


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
از سلول‌های حیوان و گلبول‌های سرخ و سفید خون و تحولاتی که در ذرات هست، و تناسبی که در اندام‌های بدن وجود دارد بگیر تا ورودی و خروجی ‌دریاها و چشمه‏های زیرزمینی و تولد و مرگ حیوانات و نباتات، و تخریبات و تعمیرات پاییز و بهار، تا نوع حرکات و فواید عناصر و ستارگان، و تحول و تضادی که در موت و حیات، نور و ظلمت و برودت و حرارت هست؛ این‌ها با چنان میزان حساس و مقیاس ظریفی تنظیم و ترتیب داده شده‌اند که عقل و خرد انسان هیچ چیز را در حقیقت اضافی و بیهوده نمی‌بیند. حکمت انسان نظمی‌کامل و دقیق، و توازنی زیبا را در همه چیز می‌بیند و نشان می‌دهد. بلکه حکمت انسانیه نیز خود نمود و ترجمانی از همان نظم و توازن است.
İşte cesed-i hayvanînin hüceyratından ve kandaki küreyvat-ı hamra ve beyzadan ve zerratın tahavvülatından ve cihazat-ı bedeniyenin tenasübünden tut tâ denizlerin vâridat ve masarifine tâ zemin altındaki çeşmelerin gelir ve sarfiyatlarına tâ hayvanat ve nebatatın tevellüdat ve vefiyatlarına tâ güz ve baharın tahribat ve tamiratlarına tâ unsurların ve yıldızların hidemat ve harekâtlarına tâ mevt ve hayatın, ziya ve zulmetin ve hararet ve bürudetin değişmelerine ve dövüşmelerine ve çarpışmalarına kadar o derece hassas bir mizan ile ve o kadar ince bir ölçü ile tanzim edilir ve tartılır ki akl-ı beşer hiçbir yerde hakiki olarak hiçbir israf, hiçbir abes görmediği gibi hikmet-i insaniye dahi her şeyde en mükemmel bir intizam, en güzel bir mevzuniyet görüyor ve gösteriyor. Belki hikmet-i insaniye o intizam ve mevzuniyetin bir tezahürüdür, bir tercümanıdır.
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
حال بیا و به توازن موجود بین خورشید و دوازده سیاره مختلف بنگر. آیا این موازنه به وضوح نشانگر ذات ذوالجلالی نیست که عدل است و قدیر؟ مخصوصاً توجه داشته باش که سفینه ما یعنی کره زمین نیز که یکی از همان سیارات است در عرض یک سال گرد دایره‌یی بیست و چهار هزار ساله (<ref> مدت زمانی‏ست که اگر یک انسان مدار سنوی زمین را پیاده طی نماید، به طول خواهد انجامید.</ref>) می‌گردد و سیاحت می‌کند، و به رغم سرعتی که دارد هیچ یک از اشیای چیده شده بر روی زمین را نمی‌لرزاند، به هم نمی‌ریزد و به فضا پرتاب نمی‌کند. اگر سرعت زمین مقداری کم یا زیاد می‌شد ساکنان خود را به هوا پرتاب می‌کرد و در فضا نابودشان می‌نمود، و موازنه زمین اگر یک دقیقه حتی یک ثانیه بر هم می‌خورد سراسر دنیای ما به هم می‌ریخت و احتمالاً زمین با سیارات دیگر برخورد می‌کرد و قیامتی بر پا می‏شد.
İşte gel, güneş ile muhtelif on iki seyyarenin muvazenelerine bak. Acaba bu muvazene, güneş gibi, Adl ve Kadîr olan Zat-ı Zülcelal’i göstermiyor mu? Ve bilhassa seyyarattan olan gemimiz yani küre-i arz, bir senede yirmi dört bin senelik bir dairede gezer, seyahat eder. Ve o hârika süratiyle beraber zeminin yüzünde dizilmiş, istif edilmiş eşyayı dağıtmıyor, sarsmıyor, fezaya fırlatmıyor. Eğer sürati bir parça tezyid veya tenkis edilseydi, sekenesini havaya fırlatıp fezada dağıtacaktı. Ve bir dakika, belki bir saniye muvazenesini bozsa dünyamızı bozacak, belki başkasıyla çarpışacak, bir kıyameti koparacak.
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">