64.902
düzenleme
("اینک اي دوست! گمان میكنم، عاقل شده باشی، و این براهین برایت کافی بوده باشد. اینک اگر سخنی براي گفتن داري، میتوانی بیان کنی." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu) |
("وَ مِنَ اللّٰهِ التَّو۟فٖيقُ وَ ال۟هِدَايَةُ" içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu) |
||
159. satır: | 159. satır: | ||
تو نیز از من بیاموز، ببین که سخن سخنور دربارهی سلطان معجزهگر اين سرزمين است؛ ميگويد: '''او مرا به سوي شما فرستاده است،''' ببين! معجزههایی که او به همگان نشان میدهد، شك و ترديدي باقی نمیگذارد، كه مأمور مخصوص پادشاه است. خوب دقت كن! سخنانی را که او میگوید، نه تنها مخلوقات اين جزيره ميشنوند، بلكه به صورتی خارقالعاده، سخنانش را به گوش مردمان سراسر اين سرزمين ميرسانند، در دور افتادهترين نقاط، هم در تلاش شنيدن بيانات او هستند. نه فقط انسانها كه حيوانات و حتي كوهها نيز متوجه فرامين و دستورات او هستند. درختان را ببين! هر جا که او اشاره ميكند، بدان سو حرکت میکنند. دست بر هر جا که می زند، آب فوران ميكند، از میان انگشتانش چشمه آب کوثر میجوشد، و دیگران از اين آبِ حیات بخش سيرآب ميشوند؛ ببين! چراغی که از سقف اين مملكت آویخته(<ref> آن چراغ مهم، قمر است، که با اشاره او دونیم شد، یعنی همچون مولانا جامی که گفته است: «آن شخص امیّ که نوشتن بلد نیست، با قلم درخشانش بر صفحهی آسمان «الف» نوشت، و یک «چهل» را دو تا «پنجاه» کرد.» یعنی ماه قبل از شق القمر به حرف «میم» شبیه بود، که در حکم عدد چهل است، و بعد از شق القمر تبدیل به دو هلال شد، که به دو حرف «نون» شباهت داشت، که عبارت از پنجاه هستند. </ref>) است، در حالی که یکیست، با اشاره او دونيم ميشود. | تو نیز از من بیاموز، ببین که سخن سخنور دربارهی سلطان معجزهگر اين سرزمين است؛ ميگويد: '''او مرا به سوي شما فرستاده است،''' ببين! معجزههایی که او به همگان نشان میدهد، شك و ترديدي باقی نمیگذارد، كه مأمور مخصوص پادشاه است. خوب دقت كن! سخنانی را که او میگوید، نه تنها مخلوقات اين جزيره ميشنوند، بلكه به صورتی خارقالعاده، سخنانش را به گوش مردمان سراسر اين سرزمين ميرسانند، در دور افتادهترين نقاط، هم در تلاش شنيدن بيانات او هستند. نه فقط انسانها كه حيوانات و حتي كوهها نيز متوجه فرامين و دستورات او هستند. درختان را ببين! هر جا که او اشاره ميكند، بدان سو حرکت میکنند. دست بر هر جا که می زند، آب فوران ميكند، از میان انگشتانش چشمه آب کوثر میجوشد، و دیگران از اين آبِ حیات بخش سيرآب ميشوند؛ ببين! چراغی که از سقف اين مملكت آویخته(<ref> آن چراغ مهم، قمر است، که با اشاره او دونیم شد، یعنی همچون مولانا جامی که گفته است: «آن شخص امیّ که نوشتن بلد نیست، با قلم درخشانش بر صفحهی آسمان «الف» نوشت، و یک «چهل» را دو تا «پنجاه» کرد.» یعنی ماه قبل از شق القمر به حرف «میم» شبیه بود، که در حکم عدد چهل است، و بعد از شق القمر تبدیل به دو هلال شد، که به دو حرف «نون» شباهت داشت، که عبارت از پنجاه هستند. </ref>) است، در حالی که یکیست، با اشاره او دونيم ميشود. | ||
ساکنان اين سرزمین ماموريت او را خوب ميدانند، و چنان از سخنانش پیروی میکنند که تو گویی او را ترجمان مخصوص و مستقیم ذاتی پنهان و معجزهگر، و پيامرسان سلطنت، کشّاف طلسم، و دستیار امین در تبلیغ فرامین سلطان میدانند.» | |||
بنابراین همه عاقلانی كه گِرد او جمع شدهاند، بر همه گفتههایش صحه میگذارند و آن را تأیید میکنند. حتي كوهها و درختان این سرزمین، و بزرگترين چراغ روشنیبخش(<ref> آن چراغ بزرگ نورانی، خورشید است، خورشیدی که با به عقب برگشتن زمین از شرق، چهرهاش نمایان شد، و حضرت علی – که به دلیل خوابیدن پیغمبر در آغوشش (بر روی رانهایش) نماز عصرش قضا شده بود – با آن معجزه نماز عصرش را ادا کرد، و خواند. </ref>) آن در برابر اوامر و اشارهی او سر خم کرده، و میگویند: «آری، آری، هر چه میگویی درست است» | بنابراین همه عاقلانی كه گِرد او جمع شدهاند، بر همه گفتههایش صحه میگذارند و آن را تأیید میکنند. حتي كوهها و درختان این سرزمین، و بزرگترين چراغ روشنیبخش(<ref> آن چراغ بزرگ نورانی، خورشید است، خورشیدی که با به عقب برگشتن زمین از شرق، چهرهاش نمایان شد، و حضرت علی – که به دلیل خوابیدن پیغمبر در آغوشش (بر روی رانهایش) نماز عصرش قضا شده بود – با آن معجزه نماز عصرش را ادا کرد، و خواند. </ref>) آن در برابر اوامر و اشارهی او سر خم کرده، و میگویند: «آری، آری، هر چه میگویی درست است» |
düzenleme