İçeriğe atla

Yirmi İkinci Söz/fa: Revizyonlar arasındaki fark

"وَ مِنَ اللّٰهِ التَّو۟فٖيقُ وَ ال۟هِدَايَةُ" içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu
("اینک اي دوست! گمان می‏كنم، عاقل شده باشی، و این براهین برایت کافی­ بوده باشد. اینک اگر سخنی براي گفتن داري، می­توانی بیان کنی." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu)
("وَ مِنَ اللّٰهِ التَّو۟فٖيقُ وَ ال۟هِدَايَةُ" içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu)
 
159. satır: 159. satır:
تو نیز از من بیاموز، ببین که سخن سخنور درباره‏ی سلطان معجزه­گر اين سرزمين است؛ مي‏گويد: '''او مرا به سوي شما فرستاده است،''' ببين! معجزه‏هایی که او به همگان نشان می­دهد، شك و ترديدي باقی نمی‏گذارد، كه مأمور مخصوص پادشاه است. خوب دقت كن! سخنانی را که او می­گوید، نه تنها مخلوقات اين جزيره مي‏شنوند، بلكه به صورتی خارق‏العاده، سخنانش را به گوش مردمان سراسر اين سرزمين مي‏رسانند، در دور افتاده­ترين نقاط، هم در تلاش شنيدن بيانات او هستند. نه فقط انسان­ها كه حيوانات و حتي كوه­ها نيز متوجه فرامين و دستورات او هستند.  درختان را ببين! هر جا که او اشاره مي‏كند، بدان سو حرکت می‏کنند. دست بر هر جا که می زند، آب فوران مي­كند، از میان انگشتانش چشمه آب کوثر می­جوشد، و دیگران از اين آبِ حیات بخش سيرآب مي­شوند؛ ببين! چراغی که از سقف اين مملكت آویخته(<ref> آن چراغ مهم، قمر است، که با اشاره او دونیم شد، یعنی هم‏چون مولانا جامی که گفته است: «آن شخص امیّ که نوشتن بلد نیست، با قلم درخشانش بر صفحه­ی آسمان «الف» نوشت، و یک «چهل» را دو تا «پنجاه» کرد.» یعنی ماه قبل از شق القمر به حرف «میم» شبیه بود، که در حکم عدد چهل است، و بعد از شق القمر تبدیل به دو هلال شد، که به دو حرف «نون» شباهت داشت، که عبارت از پنجاه هستند. </ref>) است، در حالی که یکی­ست، با اشاره او دونيم مي­شود.
تو نیز از من بیاموز، ببین که سخن سخنور درباره‏ی سلطان معجزه­گر اين سرزمين است؛ مي‏گويد: '''او مرا به سوي شما فرستاده است،''' ببين! معجزه‏هایی که او به همگان نشان می­دهد، شك و ترديدي باقی نمی‏گذارد، كه مأمور مخصوص پادشاه است. خوب دقت كن! سخنانی را که او می­گوید، نه تنها مخلوقات اين جزيره مي‏شنوند، بلكه به صورتی خارق‏العاده، سخنانش را به گوش مردمان سراسر اين سرزمين مي‏رسانند، در دور افتاده­ترين نقاط، هم در تلاش شنيدن بيانات او هستند. نه فقط انسان­ها كه حيوانات و حتي كوه­ها نيز متوجه فرامين و دستورات او هستند.  درختان را ببين! هر جا که او اشاره مي‏كند، بدان سو حرکت می‏کنند. دست بر هر جا که می زند، آب فوران مي­كند، از میان انگشتانش چشمه آب کوثر می­جوشد، و دیگران از اين آبِ حیات بخش سيرآب مي­شوند؛ ببين! چراغی که از سقف اين مملكت آویخته(<ref> آن چراغ مهم، قمر است، که با اشاره او دونیم شد، یعنی هم‏چون مولانا جامی که گفته است: «آن شخص امیّ که نوشتن بلد نیست، با قلم درخشانش بر صفحه­ی آسمان «الف» نوشت، و یک «چهل» را دو تا «پنجاه» کرد.» یعنی ماه قبل از شق القمر به حرف «میم» شبیه بود، که در حکم عدد چهل است، و بعد از شق القمر تبدیل به دو هلال شد، که به دو حرف «نون» شباهت داشت، که عبارت از پنجاه هستند. </ref>) است، در حالی که یکی­ست، با اشاره او دونيم مي­شود.


ساکنان اين سرزمین ماموريت او را خوب مي­دانند، و چنان از سخنانش پیروی می‏کنند که تو گویی او را ترجمان مخصوص و مستقیم ذاتی پنهان و معجزه­گر، و پيام­رسان سلطنت، کشّاف طلسم، و دستیار امین در تبلیغ فرامین سلطان می­دانند.»
ساکنان اين سرزمین ماموريت او را خوب مي­دانند، و چنان از سخنانش پیروی می‏کنند که تو گویی او را ترجمان مخصوص و مستقیم ذاتی پنهان و معجزه­گر، و پيام­رسان سلطنت، کشّاف طلسم، و دستیار امین در تبلیغ فرامین سلطان می­دانند.»


بنابراین همه عاقلانی كه گِرد او جمع شده­اند، بر همه گفته‏هایش صحه می‏گذارند و آن را تأیید می‏کنند. حتي كوه­ها و درختان این سرزمین، و بزرگ‏ترين چراغ روشنی­بخش(<ref> آن چراغ بزرگ نورانی، خورشید است، خورشیدی که با به عقب برگشتن زمین از شرق، چهره­اش نمایان شد، و حضرت علی –  که به دلیل خوابیدن پیغمبر در آغوشش (بر روی ران­هایش) نماز عصرش قضا شده بود – با آن معجزه نماز عصرش را ادا کرد، و خواند. </ref>) آن در برابر اوامر و اشاره­ی او سر خم کرده، و می­‏گویند: «آری، آری، هر چه می­گویی درست است»
بنابراین همه عاقلانی كه گِرد او جمع شده­اند، بر همه گفته‏هایش صحه می‏گذارند و آن را تأیید می‏کنند. حتي كوه­ها و درختان این سرزمین، و بزرگ‏ترين چراغ روشنی­بخش(<ref> آن چراغ بزرگ نورانی، خورشید است، خورشیدی که با به عقب برگشتن زمین از شرق، چهره­اش نمایان شد، و حضرت علی –  که به دلیل خوابیدن پیغمبر در آغوشش (بر روی ران­هایش) نماز عصرش قضا شده بود – با آن معجزه نماز عصرش را ادا کرد، و خواند. </ref>) آن در برابر اوامر و اشاره­ی او سر خم کرده، و می­‏گویند: «آری، آری، هر چه می­گویی درست است»