65.092
düzenleme
("مرشدان اهل کشف و کرامت در استناد به مکاشفه و شهود و کرامات خود همه بالاتفاق '''«لا اله الا هو»''' میگویند و وجوب وجود و وحدت ربانیه را به کائنات اعلام میدارند. همانطور که با هفت رنگ موجود در نور خورشید میتوان آن را شناخت، با هفتاد رنگ، بلکه به تعداد ا..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu) |
("'''«حال که با ارزشترین چیز در عالم، حیات است و موجودات این عالم مُسخر حیاتاند، و مادام که با ارزشترین موجودات، دارندگان روحاند، و با ارزشترین ذی روح نیز ذی شعوراناند، و مادام که به دلیل همین ارزشمندی، کره زمین برای تکثیر ذی حیاتان همواره پر و خال..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu) |
||
395. satır: | 395. satır: | ||
آن گاه سیاح دنیا که میداند بزرگترین و مهمترین کمالات انسانی و حتی منبع و اساس تمام کمالات انسانی یعنی محبت الله، ریشه در معرفت الله و ایمان بالله دارد، با تمام نیرو و با بهره بردن از همه لطایفش، خواهان ترقی در گستره ایمان و ظهور و بروز معرفت میگردد؛ لذا سر برمی دارد و به آسمان مینگرد و خطاب به عقل خویش میگوید: | آن گاه سیاح دنیا که میداند بزرگترین و مهمترین کمالات انسانی و حتی منبع و اساس تمام کمالات انسانی یعنی محبت الله، ریشه در معرفت الله و ایمان بالله دارد، با تمام نیرو و با بهره بردن از همه لطایفش، خواهان ترقی در گستره ایمان و ظهور و بروز معرفت میگردد؛ لذا سر برمی دارد و به آسمان مینگرد و خطاب به عقل خویش میگوید: | ||
'''«حال که با ارزشترین چیز در عالم، حیات است و موجودات این عالم مُسخر حیاتاند، و مادام که با ارزشترین موجودات، دارندگان روحاند، و با ارزشترین ذی روح نیز ذی شعوراناند، و مادام که به دلیل همین ارزشمندی، کره زمین برای تکثیر ذی حیاتان همواره پر و خالی میشود، تردیدی نمیتوان داشت که آسمان باشکوه و زیبا نیز اهالی و سکنه خاص خود را دارد که ذی حیات و ذی روح و ذی شعورند؛ مانند تمثُّلِ حضرت جبرائیل و در حضور پیامبر(ع) و مشاهدهاش توسط صحابه، حوادث زیادی از صحبت و دیدار با فرشتگان اتفاق افتاده که به صورت تواتر از زمانهای قدیم نقل میشود.''' ای کاش من هم میتوانستم با اهل آسمان دیدار و گفتگو داشته باشم و بدانم که آنها در چه فکری هستند، زیرا مهمترین سخنان در باره خالق کائنات از آنان است.» مسافر در این فکر بود که به یکباره ندایی آسمانی شنید: | |||
«حال که علاقمند به گفتگو و درس گرفتن از ما هستی، بدان! ما پیش از همه به مسایل ایمانی نازل شده به واسطه ما به پیامبران و در صدر همه آنها حضرت محمد(ع) و قرآن معجز بیان ایمان آوردهایم. نیز تمام ارواح طیبهیی که از ما بودهاند و تَمَثُّل یافته و به چشم انسانها دیده شدهاند، همه بدون استثنا بر وجوب وجود آفریدگار عالم و بر وحدت و صفات قدسیاش شهادت داده و مطابق یکدیگر خبر دادهاند. این خبرهای بیشمار مطابق هم، چون خورشید درخشان راه را به تو نشان میدهند.» | |||
مسافر گفته آنها را دریافت و نور ایمانش درخشید و راه آسمانها را پیش گرفت. | |||
دراشارهیی کوتاه به درسی که مسافر از ملائکه گرفت، در مرتبه یازدهم مقام نخست گفته شده است: | |||
«لاَ اِلهَ الاَّ اللهُ الوَاجِبُ الوُجُودِ الَّذِی دَلَّ عَلی وُجُوبِ وُجُودِهِ فِی وَحدتِهِ اتّفَاقُ المَلئکَةِ المُتَمَثّلینَ لاَنظَارِ النَّاسِ وَ المُتَکَلّمِیِنَ مَعَ خَوَاصِ البَشَرِ بِاِخبَاراتِهِم المُتَطَابِقَةِ المُتَوَافِقَةِ» | |||
مسافر مشتاق و بسیار کنجکاو پس از آن که از طوایف خاص عالم شهادت، جسمانیت و مادیت، به زبان حالشان درس گرفت و در حالی که آرزو داشت مطالعهیی در عالم غیب و برزخ داشته باشد و سیاحت و پژوهشی در عالم حقیقت کند، دروازه عقلهای منور و سلیم و قلبهای نورانی را دید که به رویش گشوده میشود؛ عقل و قلبی که همه انسانها از آن برخوردارند و هسته مرکزی وجود انسان به عنوان میوه و ثمره عالم است، و به رغم کوچکی، امکان انبساط به میزان کائنات را دارند. | |||
عقول و قلوب را دید که در میانه عالم غیب و شهادت برزخ انسانیاند و تماس و رابطه دو عالم با هم، نسبت به انسان، در همان نقطه صورت میگیرد. این بود که خطاب به عقل و قلب خویش گفت: «بیایید! راهی که از این مسیر به سوی حقیقت میرود کوتاهتر است؛ نه مانند درسی که به زبانهای دیگر و از راههای دیگر گرفتیم، بلکه باید اتّصاف ایمانیشان و کیفیت و رنگهایشان را مورد مطالعه قرار داده و استفاده کنیم. شروع به مطالعه کرد و دید: | |||
'''عقول نورانی مستقیم در عین برخورداری از استعدادهای به غایت مختلف و مذاهبی مخالف و دور از هم، در ایمان و توحید، اعتقادی راسخ و توصیفهایی موافق با هم دارند و در یقین نیز از ثباتی کامل بهره مند میباشند، دانست که بنایشان بر حقیقتی ثابت و لایتغیر است و ریشه در حقیقتی متین دارند؛ پس اندیشید: اجماع عقول و قلوب در ایمان و وجوب و توحید، چون سلسلهیی نورانی و مستحکماند و هیچ گاه در هم نمیریزند؛ همچون پنجرهیی رو به سوی نور هستند که به سمت حقیقت گشوده میشوند.''' | |||
مسافر هم چنین دید که همه آن عقلهای سلیم و نورانی که مسلکهایشان دور از هم و مشربهایشان با هم مباین بود، در ارکان ایمانیه دارای کشفیات و مشاهداتی منطبق بر هم، اطمینان بخش، و جذب کننده میباشند و در توحید هیچ گونه اختلافی ندارند. | |||
<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr"> | <div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr"> |
düzenleme