64.622
düzenleme
("اینک تو نیز دریاب! چنین اندیشهیی به تعداد ذرات وجودت با محالات و مسایل بیهوده آمیخته است. ای انکار کننده معاند! شرم کن و دست از این گمراهی بردار." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu) |
("«ِاقتَضَتهُ الطَّبِیعَةُ»،''' یعنی اقتضای طبیعت است، طبیعت به وجود میآورد." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu) |
||
108. satır: | 108. satır: | ||
این حُکم محالهای فراوانی دارد که به عنوان نمونه سه مورد آن را به شرح زیر بیان میکنیم: | این حُکم محالهای فراوانی دارد که به عنوان نمونه سه مورد آن را به شرح زیر بیان میکنیم: | ||
'''محال اول''' | |||
''' | |||
اگر صنعت و ایجاد بصیرانه و حکیمانهیی که در موجودات، مخصوصاً ذی حیات مشاهده میشود به قلم تقدیر و قدرت شمس ازلی نسبت داده نشود، و آن را از طبیعت و قدرت کور و کر و فاقد اندیشه بدانیم طبیعت باید برای ایجاد، در هر چیز، ماشینها و چاپخانههای معنوی بیشماری داشته باشد، یا در هر چیز، قدرت و حکمتی قرار دهد که قادر به خلق و اداره کائنات باشد. | |||
جلوهها و بازتاب خورشید در قطعات کوچک آبگینه بر روی زمین یا در قطرهها دیده میشود، اگر این خورشیدهای کوچک مثالی که با انعکاس به وجود آمدهاند تنها به خورشید اصلی موجود در آسمان نسبت داده نشوند باید در خرده شیشه کوچکی که به اندازه سر یک کبریت هم نیست، وجود خارجی خورشیدی طبیعی، فطری، در ظاهر کوچک اما به لحاظ معنا بزرگ و عمیق، و دارای ویژگیهای مربوطه را بپذیریم و ناچار قبول کنیم که به تعداد ذرات تشکیل دهنده شیشهها، خورشیدهای طبیعی وجود دارد. | |||
درست مانند همین مثال، اگر موجودات و ذی حیاتان را مستقیماً به تجلی اسماء شمس ازلی نسبت ندهیم، در هر موجود مخصوصاً در هر ذی حیاتی باید طبیعت و نیرویی دارای قدرت و اراده بیپایان و علم و حکمتی لایتناهی وجود داشته باشد که در حقیقت به معنی پذیرش وجود پروردگاری در آنهاست. این طرز تلقی باطلترین محالات و بیپایهترین فکر در عالم است. کسی که صُنع خالق کائنات را به طبیعتی موهوم، بیاهمیت و بیادراک نسبت میدهد نشان میدهد که از حیوان صد بار حیوانتر و بیادراکتراست. | |||
<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr"> | <div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr"> |
düzenleme