İçeriğe atla

Yirmi Üçüncü Lem'a/fa: Revizyonlar arasındaki fark

"سپس می‏رود و در آدینه‏‏یی وارد مسجد بزرگی مانند ایاصوفیا می‏شود. می‏بیند جماعت مسلمان با صدای یک نفر برمی خیزند، خم می‏شوند، سجده می‏کنند و می‏نشینند. چون از شریعت -که عبارت است از مجموع قوانین آسمانی- و از دستورات معنوی صاحب شریعت چیزی نمی‏داند، خ..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu
("'''مثال دوم:''' فردی بدوی وارد محوطه یک پادگان می‏شود. حرکات منظم نظامیانی را می‏بیند که دسته جمعی در حال آموزشند. با حرکت یک نفر؛ یک گروهان، یک گردان و یک هنگ برمی خیزد، می‏نشیند و بعد به راه می‏افتد. می‏بیند که با دستور آتش یک نفر، همه آن‏ها شروع به تیرا..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu)
("سپس می‏رود و در آدینه‏‏یی وارد مسجد بزرگی مانند ایاصوفیا می‏شود. می‏بیند جماعت مسلمان با صدای یک نفر برمی خیزند، خم می‏شوند، سجده می‏کنند و می‏نشینند. چون از شریعت -که عبارت است از مجموع قوانین آسمانی- و از دستورات معنوی صاحب شریعت چیزی نمی‏داند، خ..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu)
162. satır: 162. satır:
'''مثال دوم:''' فردی بدوی وارد محوطه یک پادگان می‏شود. حرکات منظم نظامیانی را می‏بیند که دسته جمعی در حال آموزشند. با حرکت یک نفر؛ یک گروهان، یک گردان و یک هنگ برمی خیزد، می‏نشیند و بعد به راه می‏افتد. می‏بیند که با دستور آتش یک نفر، همه آن‏ها شروع به تیراندازی می‏کنند. او با عقل بدوی و عقب مانده‏اش نمی‏تواند معنی دستورات فرمانده را که براساس نظام حکومتی و قوانین پادشاهی صورت می‏گیرد، بفهمد؛ لذا آن را انکار می‏کند و چنین تخیل می‏کند که سربازان با طنابی به هم دیگر بسته شده‏اند. به طناب خیالی‏اش می‏اندیشد که چه قدر خارق‏العاده است و متحیر می‏شود،
'''مثال دوم:''' فردی بدوی وارد محوطه یک پادگان می‏شود. حرکات منظم نظامیانی را می‏بیند که دسته جمعی در حال آموزشند. با حرکت یک نفر؛ یک گروهان، یک گردان و یک هنگ برمی خیزد، می‏نشیند و بعد به راه می‏افتد. می‏بیند که با دستور آتش یک نفر، همه آن‏ها شروع به تیراندازی می‏کنند. او با عقل بدوی و عقب مانده‏اش نمی‏تواند معنی دستورات فرمانده را که براساس نظام حکومتی و قوانین پادشاهی صورت می‏گیرد، بفهمد؛ لذا آن را انکار می‏کند و چنین تخیل می‏کند که سربازان با طنابی به هم دیگر بسته شده‏اند. به طناب خیالی‏اش می‏اندیشد که چه قدر خارق‏العاده است و متحیر می‏شود،


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
سپس می‏رود و در آدینه‏‏یی وارد مسجد بزرگی مانند ایاصوفیا می‏شود. می‏بیند جماعت مسلمان با صدای یک نفر برمی خیزند، خم می‏شوند، سجده می‏کنند و می‏نشینند. چون از شریعت -که عبارت است از مجموع قوانین آسمانی- و از دستورات معنوی صاحب شریعت چیزی نمی‏داند، خیال می‏کند نمازگزاران با طناب و پیوندی مادی به یک‏دیگر متصل‏اند و این طناب عجیب آن‏ها را به بند کشیده و به دلخواه خود به حرکت درمی آورد. آن گاه با چنین اندیشه مسخره‏‏یی که وحشی‏ترین جانوران به صورت انسان را نیز به خنده وا می‏دارد خارج می‏شود و می‏رود.
Sonra gider Ayasofya gibi gayet muazzam bir camiye, cuma gününde dâhil olur. O cemaat-i müslimînin, bir adamın sesiyle kalkar, eğilir, secde ederek oturduklarını müşahede eder. Manevî ve semavî kanunların mecmuundan ibaret olan şeriatı ve şeriat sahibinin emirlerinden gelen manevî düsturlarını anlamadığından, o cemaatin maddî iplerle bağlandığını ve o acib ipler onları esir edip oynattığını tahayyül ederek en vahşi insan suretindeki canavar hayvanları dahi güldürecek derecede maskaralı bir fikirle çıkar, gider.
</div>


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">