İçeriğe atla

Otuz İkinci Söz/fa: Revizyonlar arasındaki fark

"وکیل همه شریک‏ها می‏بیند در بدن هم قادر به دخالتی نیست. با نوع انسان مواجه می‏شود، از درون می‏گوید: «شاید در میان این جماعت پراکنده و درهم برهم همان طور که شیطان در افعال اختیاری و امور اجتماعی‏شان دخالت می‏کند من هم در احوال وجودی و فطری‏شان دستی بب..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu
("بدن انسان با زبان حقیقت و حکمت، و لسانِ حال نظمِ وجودی خود، پاسخ می‏دهد: «اگر از قدرت و علمی برخوردار هستی که بتوانی بر بدن همه‏ی انسان‏ها - که امثال من هستند، و مهر قدرت و طرّه فطرتی یکسان برروی همه‏ی ماست - حقیقتاً تصرف کنی، و اگر از ثروت و حاکمیتی برخ..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu)
("وکیل همه شریک‏ها می‏بیند در بدن هم قادر به دخالتی نیست. با نوع انسان مواجه می‏شود، از درون می‏گوید: «شاید در میان این جماعت پراکنده و درهم برهم همان طور که شیطان در افعال اختیاری و امور اجتماعی‏شان دخالت می‏کند من هم در احوال وجودی و فطری‏شان دستی بب..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu)
60. satır: 60. satır:
«اگر از قدرت و علمی برخوردار هستی که بتوانی بر بدن همه‏ی انسان‏ها - که امثال من هستند، و مهر قدرت و طرّه فطرتی یکسان برروی همه‏ی ماست - حقیقتاً تصرف کنی، و اگر از ثروت و حاکمیتی برخوردار هستی که بتوانی مالک مخزن ارزاق من از آب و هوا تا نباتات و حیوانات شوی، و اگر صاحب قدرت بی‏نهایت و حکمت بی‏منتهایی هستی که لطایف معنوی، فراخ و متعالی مانند روح، قلب و عقل را در ظرف تنگ و بی‏مقدار و محدودی چون من قرار دهی و با کمال دانایی به کار بگیری و موجب طاعات و عباداتم گردی، آن را ظاهر کن و نشان بده، و آن گاه بگو من تو را خلق کرده ام؛ و گرنه ساکت شو! نیز به گواهی نظم دقیقی که در وجود من هست و مُهر وحدتی که بر چهره‏ام زده‏اند، صانع من ذاتی‏ست که بر انجام هر کاری قادر و بر هر چیزی عالم است، همه چیز را می‏بیند و همه چیز را می‏شنود. درمانده‏‏یی چون تو نمی‏تواند در صُنع او ذره‏‏یی دخالت کند.»
«اگر از قدرت و علمی برخوردار هستی که بتوانی بر بدن همه‏ی انسان‏ها - که امثال من هستند، و مهر قدرت و طرّه فطرتی یکسان برروی همه‏ی ماست - حقیقتاً تصرف کنی، و اگر از ثروت و حاکمیتی برخوردار هستی که بتوانی مالک مخزن ارزاق من از آب و هوا تا نباتات و حیوانات شوی، و اگر صاحب قدرت بی‏نهایت و حکمت بی‏منتهایی هستی که لطایف معنوی، فراخ و متعالی مانند روح، قلب و عقل را در ظرف تنگ و بی‏مقدار و محدودی چون من قرار دهی و با کمال دانایی به کار بگیری و موجب طاعات و عباداتم گردی، آن را ظاهر کن و نشان بده، و آن گاه بگو من تو را خلق کرده ام؛ و گرنه ساکت شو! نیز به گواهی نظم دقیقی که در وجود من هست و مُهر وحدتی که بر چهره‏ام زده‏اند، صانع من ذاتی‏ست که بر انجام هر کاری قادر و بر هر چیزی عالم است، همه چیز را می‏بیند و همه چیز را می‏شنود. درمانده‏‏یی چون تو نمی‏تواند در صُنع او ذره‏‏یی دخالت کند.»


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
وکیل همه شریک‏ها می‏بیند در بدن هم قادر به دخالتی نیست. با نوع انسان مواجه می‏شود، از درون می‏گوید: «شاید در میان این جماعت پراکنده و درهم برهم همان طور که شیطان در افعال اختیاری و امور اجتماعی‏شان دخالت می‏کند من هم در احوال وجودی و فطری‏شان دستی ببرم، دخالتی کنم و جایی بیابم؛ در آن صورت خواهم توانست بر بدن و سلول‏های بدن که مرا طرد کردند حکم برانم.»
O şeriklerin vekili, bedende dahi parmak karıştıracak yer bulamaz, gider, '''insanın nevine''' rast gelir. Kalbinden der ki: “Belki bu dağınık, karmakarışık olan cemaat içinde; şeytan, onların ef’al-i ihtiyariye ve içtimaiyelerine karıştığı gibi belki ben de ahval-i vücudiye ve fıtriyelerine karışabileceğim ve parmak karıştıracak bir yer bulacağım. Ve onda bir yer bulup beni tard eden bedene ve beden hüceyresine hükmümü icra ederim.” Onun için beşerin nevine, yine sağır tabiat ve sersem felsefe lisanıyla der ki: “Siz çok karışık bir şey görünüyorsunuz. Ben size Rab ve mâlikim veyahut hissedarım.” der.
 
</div>
لذا باز هم با زبان طبیعت ناشنوا و فلسفه سرگردان به نوع بشر گفت:
 
«شما بسیار آشفته و متفرق دیده می‏شوید، من رب و مالک شما هستم یا حداقل در این باب سهمی دارم.»


<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr">