64.902
düzenleme
("بدن انسان با زبان حقیقت و حکمت، و لسانِ حال نظمِ وجودی خود، پاسخ میدهد: «اگر از قدرت و علمی برخوردار هستی که بتوانی بر بدن همهی انسانها - که امثال من هستند، و مهر قدرت و طرّه فطرتی یکسان برروی همهی ماست - حقیقتاً تصرف کنی، و اگر از ثروت و حاکمیتی برخ..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu) |
("وکیل همه شریکها میبیند در بدن هم قادر به دخالتی نیست. با نوع انسان مواجه میشود، از درون میگوید: «شاید در میان این جماعت پراکنده و درهم برهم همان طور که شیطان در افعال اختیاری و امور اجتماعیشان دخالت میکند من هم در احوال وجودی و فطریشان دستی بب..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu) |
||
60. satır: | 60. satır: | ||
«اگر از قدرت و علمی برخوردار هستی که بتوانی بر بدن همهی انسانها - که امثال من هستند، و مهر قدرت و طرّه فطرتی یکسان برروی همهی ماست - حقیقتاً تصرف کنی، و اگر از ثروت و حاکمیتی برخوردار هستی که بتوانی مالک مخزن ارزاق من از آب و هوا تا نباتات و حیوانات شوی، و اگر صاحب قدرت بینهایت و حکمت بیمنتهایی هستی که لطایف معنوی، فراخ و متعالی مانند روح، قلب و عقل را در ظرف تنگ و بیمقدار و محدودی چون من قرار دهی و با کمال دانایی به کار بگیری و موجب طاعات و عباداتم گردی، آن را ظاهر کن و نشان بده، و آن گاه بگو من تو را خلق کرده ام؛ و گرنه ساکت شو! نیز به گواهی نظم دقیقی که در وجود من هست و مُهر وحدتی که بر چهرهام زدهاند، صانع من ذاتیست که بر انجام هر کاری قادر و بر هر چیزی عالم است، همه چیز را میبیند و همه چیز را میشنود. درماندهیی چون تو نمیتواند در صُنع او ذرهیی دخالت کند.» | «اگر از قدرت و علمی برخوردار هستی که بتوانی بر بدن همهی انسانها - که امثال من هستند، و مهر قدرت و طرّه فطرتی یکسان برروی همهی ماست - حقیقتاً تصرف کنی، و اگر از ثروت و حاکمیتی برخوردار هستی که بتوانی مالک مخزن ارزاق من از آب و هوا تا نباتات و حیوانات شوی، و اگر صاحب قدرت بینهایت و حکمت بیمنتهایی هستی که لطایف معنوی، فراخ و متعالی مانند روح، قلب و عقل را در ظرف تنگ و بیمقدار و محدودی چون من قرار دهی و با کمال دانایی به کار بگیری و موجب طاعات و عباداتم گردی، آن را ظاهر کن و نشان بده، و آن گاه بگو من تو را خلق کرده ام؛ و گرنه ساکت شو! نیز به گواهی نظم دقیقی که در وجود من هست و مُهر وحدتی که بر چهرهام زدهاند، صانع من ذاتیست که بر انجام هر کاری قادر و بر هر چیزی عالم است، همه چیز را میبیند و همه چیز را میشنود. درماندهیی چون تو نمیتواند در صُنع او ذرهیی دخالت کند.» | ||
وکیل همه شریکها میبیند در بدن هم قادر به دخالتی نیست. با نوع انسان مواجه میشود، از درون میگوید: «شاید در میان این جماعت پراکنده و درهم برهم همان طور که شیطان در افعال اختیاری و امور اجتماعیشان دخالت میکند من هم در احوال وجودی و فطریشان دستی ببرم، دخالتی کنم و جایی بیابم؛ در آن صورت خواهم توانست بر بدن و سلولهای بدن که مرا طرد کردند حکم برانم.» | |||
لذا باز هم با زبان طبیعت ناشنوا و فلسفه سرگردان به نوع بشر گفت: | |||
«شما بسیار آشفته و متفرق دیده میشوید، من رب و مالک شما هستم یا حداقل در این باب سهمی دارم.» | |||
<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr"> | <div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr"> |
düzenleme