64.622
düzenleme
("اما انکار کننده مجبور است تمام نقاط زمین را بگردد و نشان دهد که در هیچ کجای عالم چنین چیزی وجود ندارد؛ به همین ترتیب، کسی که از بهشت و دار السعاده خبر میدهد و وجود آن را اثبات میکند، کافیست اثری از آن را مانند فیلمهای سینمایی، یا سایه و رشحهیی از..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu) |
("میوه درخت نیز که مظهر اسم «الآخر»(<ref> آخر، خدایی که پایان هر چیزی را با علم ازلی خویش تعیین میکند و نسل موجوداتی را که پایانشان فرارسیده است در تخم و هستهها تنظیم میکند و بعد از هر چیز اوست که باقی میماند.</ref>) است با هسته خود که چون. صندوقچهیی خلا..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu) |
||
351. satır: | 351. satır: | ||
موجودی که با حقایق بیست گانه کلی، به اسم حقِ حضرت حق دل میبندد و اعمالش با نام حفیظ «حفیظ ذوالجلال» همواره ثبت میگردد - ذوالجلالی که جزییترین نیازهای کوچکترین ذی حیاتان را میبیند و نیازهایش را میشنود و عملاً استجابت میکند - و افعال مرتبط با کائنات او توسط کرام الکاتبین آن اسم نگاشته میشود؛ انسانی که بیش از هر چیز دیگر مظهرآن اسم و در کانون توجهاش قرار میگیرد؛ البته و بدون هیچ تردیدی به حکم حقیقتهای بیستگانه مذکور، حشر و نشری برایش هست و پاداش خدمات گذشته و مجازات کوتاهیهایش را به واسطه اسم «حق» خواهد دید، و براساس اسم «حفیظ» برای هر عمل کوچک و بزرگِ ثبت شدهاش به حساب کشیده شده و بازخواست خواهد شد، و در دار بقا دروازههای مهمانسرای سعادت ابدی یا محبس شقاوت دائمی به رویش گشوده میشود. افسری که در این دنیا فرماندهی طایفههای فراوانی را برعهده داشته، با آنها آمیخته و گاه آنها را درهم آمیخته، این طور نیست که زیر خاک رود و چنان بخوابد که گویی هیچگاه بیدار نمیشود و درخصوص اعمالش بازخواست نخواهد شد. | موجودی که با حقایق بیست گانه کلی، به اسم حقِ حضرت حق دل میبندد و اعمالش با نام حفیظ «حفیظ ذوالجلال» همواره ثبت میگردد - ذوالجلالی که جزییترین نیازهای کوچکترین ذی حیاتان را میبیند و نیازهایش را میشنود و عملاً استجابت میکند - و افعال مرتبط با کائنات او توسط کرام الکاتبین آن اسم نگاشته میشود؛ انسانی که بیش از هر چیز دیگر مظهرآن اسم و در کانون توجهاش قرار میگیرد؛ البته و بدون هیچ تردیدی به حکم حقیقتهای بیستگانه مذکور، حشر و نشری برایش هست و پاداش خدمات گذشته و مجازات کوتاهیهایش را به واسطه اسم «حق» خواهد دید، و براساس اسم «حفیظ» برای هر عمل کوچک و بزرگِ ثبت شدهاش به حساب کشیده شده و بازخواست خواهد شد، و در دار بقا دروازههای مهمانسرای سعادت ابدی یا محبس شقاوت دائمی به رویش گشوده میشود. افسری که در این دنیا فرماندهی طایفههای فراوانی را برعهده داشته، با آنها آمیخته و گاه آنها را درهم آمیخته، این طور نیست که زیر خاک رود و چنان بخوابد که گویی هیچگاه بیدار نمیشود و درخصوص اعمالش بازخواست نخواهد شد. | ||
درغیر این صورت چگونه ممکن است حکمتی که صدای مگسی را میشنود و با عطای حق حیاتش، بالفعل به او پاسخ میدهد، دعای کسی را که به زبان حقایق بیستگانه مذکور بیان میشود و درعرش و فرش طنینانداز میگردد، نشنود و (ندای) حقوق انسانی بیشمار مربوط به بقا را که قدرتی چون رعد و برق دارد، نادیده بگیرد و همه آن را ضایع کند؟ حکمتی که براساس گواهی نظم موجود در بال مگس، حتی به قدر بال مگسی اسراف نمیکند، چگونه ممکن است همه آن استعدادهای مرتبط با حقایق مذکور و افعال و آرزوهای امتداد یافته تا ابد و بسیاری از حقایق و روابط موجود در کائنات را که تغذیه کننده خواستهها و استعدادهای مزبورند هدر دهد؟ | درغیر این صورت چگونه ممکن است حکمتی که صدای مگسی را میشنود و با عطای حق حیاتش، بالفعل به او پاسخ میدهد، دعای کسی را که به زبان حقایق بیستگانه مذکور بیان میشود و درعرش و فرش طنینانداز میگردد، نشنود و (ندای) حقوق انسانی بیشمار مربوط به بقا را که قدرتی چون رعد و برق دارد، نادیده بگیرد و همه آن را ضایع کند؟ حکمتی که براساس گواهی نظم موجود در بال مگس، حتی به قدر بال مگسی اسراف نمیکند، چگونه ممکن است همه آن استعدادهای مرتبط با حقایق مذکور و افعال و آرزوهای امتداد یافته تا ابد و بسیاری از حقایق و روابط موجود در کائنات را که تغذیه کننده خواستهها و استعدادهای مزبورند هدر دهد؟ این مطلب چنان نکوهیده و غیرمنصفانه و غیرممکن است که همه موجودات شهادت دهنده بر نامهای حق و حفیظ و حکیم و جمیل و رحیم آن را رد میکنند و میگویند «صد بار محال و به هزار وجه ممتنع است.» | ||
نامهای «حق، حفیظ، حکیم، جمیل، و رحیم» در پاسخ سؤال ما از خالقمان درخصوص حشر میگویند: «همان طور که ما حق و حقیقتیم و براساس تحقق موجوداتی که برما گواهی میدهند، حشر حق و قطعیست.» | |||
نیز مادام که... | |||
(باز هم میخواستم در این خصوص بنویسم، اما از آن جا که مطلب چون خورشید عیان است، به همین مقدار اکتفا نمودم.) | |||
در قیاس با مثالها و مادامهای پیشین، هم چنان که هریک ازاسمهای صد بلکه هزارگانه حضرت حق که ناظر بر کائنات است، با آیینه و جلوه خود مسمایشان را بالبداهه اثبات میکنند، درست به همان ترتیب، حشر و آخرت را نشان میدهند و آن را با قطعیت ثابت میکنند. | |||
نیز در پاسخ سؤالی که از خالقمان میکنیم، هم چنان که پروردگار با تمام فرامین و همه کتابهایی که نازل کرده و بیشتر اسمهایش که مسّما به آنهاست، جوابی قدسی و قطعی میدهد، به همان ترتیب، با فرشتگانش و به زبان آنها به طرز دیگری بیان میدارد: | |||
«صدها حادثه متواتر هست که نشان میدهد شما از زمان آدم(ع) به بعد با ارواح و با ما دیدار کردهاید و نشانهها و دلایل بیشماری دال بر وجود ما و عبودیت ارواح وجود دارد، و این را که در سرسراها و برخی دوایر آخرت میگردیم، در دیدار با فرماندهان شما هماهنگ با هم گوشزد کردهایم و هم چنان یادآوری میکنیم. البته و بیتردید سرسراها و دوایر عالی و باقی مذکور و منازل و کاخهای مُزین و فرش شده آن سوترِ آنها، در انتظار اسکان مهمانان بسیار ارزشمندند. این را با یقین به شما میگوییم.» | |||
نیز مادام که آفریدگارمان، محمد عربی(ع) بزرگترین معلم و کاملترین استاد و بهترین راهنمایی را که نه خطا میکند و نه دیگران را به خطا میاندازد، برایمان تعیین کرده و به عنوان آخرین پیام آور فرستاده است؛ ما هم برای ترقی و تکامل از مرتبه علم الیقین به مراتب عین الیقین و حق الیقین، پیش از هر چیز لازم است سؤالی را که از خالقمان پرسیدیم از استادمان بپرسیم، زیرا او به موجب هزاران معجزه از جانب خداوند، که هر کدام نشانه تصدیق اویند؛ خود یکی از معجزات قرآن محسوب شده و اثبات میکند که قرآن حق و کلام حق میباشد؛ به همین ترتیب نیز قرآن با چهل نوع اعجاز ثابت میکند که معجزه اوست و او رسول خدا و برحق است؛ هر دوی آنها مدعی حقیقت حشر شده و آن را اثبات نمودهاند؛ یکی درطول زندگانی خویش به عنوان زبان عالم شهادت و همراه با تأیید همه انبیا و اولیا، و دیگری به عنوان زبان عالم غیب و همراه با تصدیق تمام فرامین آسمانی و حقایق عالم وجود؛ حقیقت حشر را با هزاران آیه ادعا و اثبات کردهاند؛ لذا حشر دارای قطعیتی چون روز و نور خورشید است. | |||
آری، معمای عجیب، ترسناک و بیرون از دایرهی عقلی چون حشر فقط و فقط با دروس این دو استاد حل و فصل میشود. | |||
دلیل این که پیامبرانِ دورههای قبل، توضیحاتی چون مطالب قرآن را در اختیار امتهایشان قرار ندادهاند، آن است که مقاطع زمانی مذکور دوره بدویت و طفولیت بشر بوده است. توضیح در دروس ابتدایی اندک است. | |||
'''نتیجه:''' مادام که بیشتر نامهای حضرت حق مقتضی آخرت هستند بیتردید همه حجتهای دلالت کننده بر این اسماء از جهتی بر تحقق آخرت نیز دلالت دارند. | |||
''' | |||
مادام که فرشتگان خبر میدهند دوایرعالم بقا و آخرت را دیدهاند، همه دلایل تأیید کننده وجود و عبودیت ملائکه، ارواح و روحانیت، بالضروره بر وجود آخرت نیز دلالت میکنند. | |||
و مادام که پس از توحید مهمترین و اساسیترین و دائمیترین مدعای محمد (ع) در سراسر زندگی، آخرت بوده است، بیشک تمام معجزات و حجتهای دلالت کننده بر نبوت و صدق او از جهتی بر تحقق و وقوع آخرت دلالت دارد. | |||
هم چنین مادام که یک چهارم قرآن مربوط به موضوع حشر و آخرت است و با آیات فراوان از آن خبر میدهد و میکوشد آن را اثبات نماید، بیشک همه حجتها و دلیلها و براهین دلالت کننده بر حقانیت قرآن، بر وجود آخرت و تحقق و ظهور آن دلالت دارند و گواهی میدهند. | |||
حال بنگر و ببین این رکن ایمانی تا چه حد محکم و قطعیست. | |||
< | <span id="SEKİZİNCİ_MESELE’NİN_BİR_HÜLÂSASI"></span> | ||
== | == خلاصهیی از مسأله هشتم == | ||
<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr"> | <div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr"> |
düzenleme