68.380
düzenleme
("آری، درست مانند این مثال، منکری طبیعت گرا که وحشت محض است به این عالم که پادگان باعظمت لشکریان بیشمار سلطان ازل و ابد میباشد، و این کائنات که مسجد زیبای آن معبود ازلیست، وارد میشود. هر یک از قوانین معنوی نظام کائنات را که از حکمت آن سلطان ازلی سرچش..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu) |
("'''نتیجه اول:''' برای امر موهوم و دور از حقیقتی که طبیعیون «طبیعت» مینامند، اگر حقیقت خارجی قائل شویم '''نهایتاً میتواند صُنع خالق باشد نه این که آن را صانع بدانیم. نقش است نه نقاش. حُکم است نه حاکم. شریعتی فطریست نه شارع. پرده عزتیست مخلوق، نمیتواند..." içeriğiyle yeni sayfa oluşturdu) |
||
166. satır: | 166. satır: | ||
آری، درست مانند این مثال، منکری طبیعت گرا که وحشت محض است به این عالم که پادگان باعظمت لشکریان بیشمار سلطان ازل و ابد میباشد، و این کائنات که مسجد زیبای آن معبود ازلیست، وارد میشود. هر یک از قوانین معنوی نظام کائنات را که از حکمت آن سلطان ازلی سرچشمه میگیرد، مادی تصور میکند و با خیال این که هر یک از احکام و دستورات معنوی و قوانین اعتباری سلطنت ربوبی و شریعت فطری و کبرای آن معبود ازلی که دارای وجود علمیست، موجوداتی خارجی و مادی میباشند، به جای قدرت الهی درصدد اقامه همان قوانینی بر میآید که ریشه در آن علم و کلام دارند و صرفاً دارای وجود علمی میباشند، آن گاه امر ایجاد را به آنها نسبت میدهد و نام «طبیعت» بر آنها میگذارد و قوّتی را که جلوهیی از قدرت ربّانیست «قدیر» تلقی میکند. وحشت چنین مطلبی هزار بار بیشتر از آن چیزیست که در مثال مذکور بود. | آری، درست مانند این مثال، منکری طبیعت گرا که وحشت محض است به این عالم که پادگان باعظمت لشکریان بیشمار سلطان ازل و ابد میباشد، و این کائنات که مسجد زیبای آن معبود ازلیست، وارد میشود. هر یک از قوانین معنوی نظام کائنات را که از حکمت آن سلطان ازلی سرچشمه میگیرد، مادی تصور میکند و با خیال این که هر یک از احکام و دستورات معنوی و قوانین اعتباری سلطنت ربوبی و شریعت فطری و کبرای آن معبود ازلی که دارای وجود علمیست، موجوداتی خارجی و مادی میباشند، به جای قدرت الهی درصدد اقامه همان قوانینی بر میآید که ریشه در آن علم و کلام دارند و صرفاً دارای وجود علمی میباشند، آن گاه امر ایجاد را به آنها نسبت میدهد و نام «طبیعت» بر آنها میگذارد و قوّتی را که جلوهیی از قدرت ربّانیست «قدیر» تلقی میکند. وحشت چنین مطلبی هزار بار بیشتر از آن چیزیست که در مثال مذکور بود. | ||
'''نتیجه اول:''' برای امر موهوم و دور از حقیقتی که طبیعیون «طبیعت» مینامند، اگر حقیقت خارجی قائل شویم '''نهایتاً میتواند صُنع خالق باشد نه این که آن را صانع بدانیم. نقش است نه نقاش. حُکم است نه حاکم. شریعتی فطریست نه شارع. پرده عزتیست مخلوق، نمیتواند خالق باشد. فطرتی منفعل است نمیتواند فاعلی فاطر باشد. قانون است نه قدرت، نمیتواند قادر باشد. معیار و مقیاس است نمیتواند مصدر واقع شود.''' | |||
''' | |||
<div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr"> | <div lang="tr" dir="ltr" class="mw-content-ltr"> |
düzenleme